دانلود و خرید کتاب اپرت‌ها میرزاده عشقی
تصویر جلد کتاب اپرت‌ها

کتاب اپرت‌ها

انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اپرت‌ها

سید محمدرضا میرزاده عشقی، فرزند حاج سید ابوالقاسم کردستانی، در دوازدهم جمادی‏الاخر ۱۳۱۲ هجری قمری (مطابق ۱۲۷۳ شمسی) در همدان متولد شد، و در بامداد آخرین روز ذیقعده ۱۳۴۲ ه. ق (۱۲ تیر ۱۳۰۳ شمسی)، در سی‌سالگی، به‏‌ضرب گلوله اراذلی که مخالفانش اجیر کرده بودند، کشته شد. خود او وقتی در مقاله «جمهوری نابالغ» نوشته بود: «من این‏ها را حالا می‌نویسم، چون تا آن روز شاید در ایران یا اصلاً در دنیا نباشم.» مرگ قریب‏‌الوقوع‏‌اش را پیش‏‌بینی کرده بود. میرزاده عشقی قبل از آن‏که نویسنده نمایشنامه یا «اپرت» (نمایش تمام‏‌آهنگ) باشد روزنامه‏‌نگار و شاعری اهل سیاست بود که نیش قلمش متوجه دولتمردان فاسد، استعمارگران و مرتجعان بود. از هفت‌‏سالگی در مدارس «الفت» و «آلیانس» تهران به تحصیل پرداخت و زبان فرانسه را به‏‌خوبی آموخت. در هفده‏‌سالگی درس و مدرسه را رها کرد و به‏‌کارهای اجتماعی علاقه نشان داد. در ۱۳۳۳ ه. ق. روزنامه «نامه عشقی» را در زادگاهش انتشار داد، و در اوایل جنگ جهانی اول همراه گروهی از «سیاسیون» به استانبول، که کانون فعالیت «ملیون» بود، مهاجرت کرد. نخستین اثرش را به‏‌شعر با نام «نوروزی نامه» در همین ایام انتشار داد. «نمایش تمام آهنگ» (اپرا) «رستاخیز سلاطین ایران در ویرانه‏‌های مداین» نیز حاصل همین سال‏هاست. خودش درباره «مبدأ نگارش» این «اپرا» نوشته است که در ۱۳۳۴ قمری در مسافرت از بغداد به موصل مخروبه بعضی از قصرهای حوالی خرابه‏‌های شهر معظم مداین را زیارت کرده و «از خود بی‏خود» شده، و «اپرای رستاخیز نشانه‌‏های قطرات اشکی است که بر روی کاغذ به عزای مخروبه‏‌های نیاکان بدبخت» ریخته است. خود او همچنین در «جریده قرن بیستم» درباره این «اپرا» نوشته است: «بهترین و مؤثرترین نمایش‏ها امروز نمایش‌های آهنگی است. این قسم نمایش تمام منظوم و تمام موسیقی است. چون موسیقی و شعر یک اثرات مخصوصی در ذهن بشر دارد به نمایش آهنگی امروزه در دنیا خیلی اهمیت می‌گذارند.»
R.Khabazian
۱۴۰۲/۰۶/۱۱

کتاب، حاویِ سه تا از نمایشنامه های تمام آهنگ میرزاده عشقی هست که با فاصله چند سال، نوشتند و در زمان حیات شون هم اجرا شده. شرح مفصلِ نگارش و اجرای این نمایش‌ها در ابتدا بیان شده و سپس در ادامه، نمایش‌ها اومده. اما درباره

- بیشتر
یاد از آن عهدی که در مشرق تمدن باب بود
رِ
یاد از آن عهدی که در مشرق تمدن باب بود وز کران شرق نور معرفت پرتاب بود یادشان رفته همان هنگام در مغرب زمین مردمی بودند همچون جانور جنگل‌نشین از همین‌رو گله گله می‌چریدندی گیاه خیز ای مشرق زمینی روز مغرب کن سیاه تا نخوابد شرق کی مغرب برآید آفتاب غرب را بیداری آن‌گه شد که شد شرقی به‌خواب
R.Khabazian
هر که اندر زندگی پابند بر تریاک شد زنده ناور در حساب او را حسابش پاک شد هر جوانی یک دو سالی لب به این عفریت زد پیر شد فرتوت شد مُرد استخوانش خاک شد
R.Khabazian
در اروپا آسیا را لقمه‌ای پنداشتند هر یک اندر خوردنش چنگال‌ها برداشتند
R.Khabazian
در حال دیواری خراب شده و از نظرها محو می‌شود. سیروس با هیکل پراُبهت و قیافه با عظمت که درخور سلاطین معظم است پیدا می‌شود. دستش را سخت به‌پیشانی فشرده و می‌خواند: سیروس: ای داد اگر من سرم از شرم به زیر است شرم من از ارواح سلاطین اسیر است که بودند به بندم کنون طعنه زنندم کای اسیر تو ما سلاطین هان اسارت ملک خودبین این خرابه قبرستان نه ایران ماست این‌خرابه‌ایران‌نیست پس ایرانکجاست؟
Atena
نکبت و ذلت و بدبختی و آثار زوال از سر و پیکر ما ملت دون می‌ریزد
Atena
این زندگانی است شما می‌کنید؟ مرگ زین زندگی به است برای چه زنده‌اید؟
Mohammad azg
غرب را بیداری آن‌گه شد که شد شرقی به‌خواب
رِ
کاخر نگنجد کوه در حلقوم کاه
رِ
ای‌قوم به‌یزدان قسم‌این‌ملک نه این بود
رِ
یاد از آن عهدی که در مشرق تمدن باب بود وز کران شرق نور معرفت پرتاب بود یادشان رفته همان هنگام در مغرب زمین مردمی بودند همچون جانور جنگل‌نشین از همین‌رو گله گله می‌چریدندی گیاه خیز ای مشرق زمینی روز مغرب کن سیاه تا نخوابد شرق کی مغرب برآید آفتاب
R.Khabazian
در اروپا آسیا را لقمه‌ای پنداشتند هر یک اندر خوردنش چنگال‌ها برداشتند
R.Khabazian

حجم

۳۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۷۷ صفحه

حجم

۳۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۷۷ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۸,۱۰۰
۷۰%
تومان