دانلود و خرید کتاب چند خط و یک چمدان محمدرضا قلی پور
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب چند خط و یک چمدان اثر محمدرضا قلی پور

کتاب چند خط و یک چمدان

انتشارات:نشر آواژ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چند خط و یک چمدان

محمدرضا قلی‌پور در فیلم‌نامه چند خط و یک چمدان، داستان یکی از گروه‌های سیاسی فعال در دهه ۵۰ و حوادث و ماجراهای متعدد پیرامون این اعضا را روایت می‌کند.


خلاصه کتاب فیلم‌نامه چند خط و یک چمدان

محمدرضا قلی‌پور در فیلم‌نامه ﭼﻨﺪ ﺧﻂ ﻭ ﯾﮏ ﭼﻤﺪﺍﻥ، روایتی سیاسی از سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۸ را مطرح می‌کند. در این داستان تعدادی از ﺍﻋﻀﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻩ‌ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻓﻌﺎﻝ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﯾﮏ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ ﻭ قصه ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺳﻮﯼ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ پیش ﻣﯽ‌ﺭﻭﺩ. شاعرانگی نویسنده در نگارش این داستان را باید از مهم‌ترین ویژگی‌های آن دانست که تاثیر بسزایی در جلب مخاطب دارد. خسرو، هما، حبیب، شهریار، رضا، خیبر، تورج و ....شخصیت‌های اصلی داستان هستند. این داستان که در دهه ۵۰ می‌گذرد و فضای حاکم بر آن روزهای کشور را روایت می‌کند با ماجراهای عاشقانه و حوادث دیگری همراه شده که بر جذابیت اثر افزوده است.

خواندن کتاب فیلم‌نامه چند خط و یک چمدان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعه کتاب چند خط و یک چمدان را به علاقمندان فیلم‌نامه و روایت‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

جملاتی از کتاب فیلم‌نامه چند خط و یک چمدان

حبیب: یه چمدون سند و یه دسته مدرک از خلق، از مرامش، مسلکش، عملش، زدنش، خوردنش، از هر چی که این همه سال پاش بودیم. همه ریز به ریز و خط به خط تو این هفت سال به خون تن و دل جور شدن و واژه به واژه‌ش، هیچی نیست جز مدرک و دلیل از هر چی که سر خلق و فدایی اومده. سندایی که برگ برگش تَشتِ رسوایی زمونه اِ زمین می‌زنه و خدای نکرده اگه از دست بره برگای تاریخ ناقص می‌شن و رد یه صف جانی و یه ردیف کشتاره که می‌شه هیچی. قراره ما این چمدونِ برسونیم به دست یه رابطِ امین تو جنوب.

خسرو: تو می‌فهمی چی می‌گی؟

حبیب: آره خسرو. مطمئن باش هر چی می‌گم از عقل رد شدَه‌س.

خسرو: من و زنم دو تا آدم ساده و پیزوری، تو هم که از ما ساده‌تر و پیزوری‌تر. ما رو چه به این سنگِ درشت ورداشتنا و گنده... یعنی گنده هم کمه، خیلی کم، چی بذارم پشتش که به گوز بعدش بیاد آخه؟

هما: سنگ درشت چیه؟ گنده چرت چیه؟ این جریانو ما با هم نه جمعمون جور می‌شه نه هیچ رقمه باهاش به حساب می‌یایم. (می‌خندد.) ما الکی‌تر از ایناییم. الکی. اعشاری. آدمای بعد عدد صحیح.

برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از فیلم‌نامه چند خط و یک چمدان، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.

نظرات کاربران

abandokht
۱۳۹۸/۰۸/۱۹

خیلی فضای نوستالژیک و خوبی داشت

Awin Derakhshani
۱۳۹۸/۰۸/۱۹

محشره

آویشن
۱۳۹۹/۰۲/۰۵

چقد رودست و غافلگیری داره این فیلمنامه 💣 طوطی خیلی باحاله 😀

دینانی
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

کاش ساخته بشه فیلمش🌸🌻

آننا
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

چقدر خوبن شخصیتاش. بخصوص طوطی.

شهرزاد قصه گو
۱۳۹۹/۰۱/۱۲

بسیار عالی!

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۴)
مگه مال ما، لکه داره؟ ها؟ نه اون دورَه‌ش تموم شد. مُرد آقا نوحی. باورت می‌شه؟ خیال می‌کرد عمرشم نوحیه. انگارش بود، انگارهٔ جونش تاب می‌خوره اما پایین نمی‌یاد. حسابشِ کن، روزی یه مثقال اِستِرِگنی می‌خورد اما سَم بهش اثر نمی‌کرد. اینجور سخت‌جونی بود نوحی.
آننا
مدام نیشِ زبون بهم می‌زد که این طوطی ناخوشه، پر و بالش خالی شده، نوکش دیگه منقاری می‌زنه. مرتیکهٔ یه کُنتاکی با همون یه چشِ کورمالش جوری ازم عیب می‌دید و می‌گفت که هر کی نمی‌دونست خیال می‌کرد طوطیِ مُردنیش تو قفسم نه زنش، اگه باعثِ حسین و حبیبم نبود، یه نوک می‌زدم اون یه چششم در می‌یاوردم تا کوریِ تمام بشه.
آننا
تو از اونایی که اگه گشنه باشی فرقی نداره واسَه‌ت چی از مرغ و کجاش. ولی ذاتت با اونجای مرغ جوره، با اون پاییناش، پایین پاییناش، تو پا خوری، لذتت می‌گیره به پای مرغ، واسه همینه چندشی، به خیالِ یه جماعتی رمق داری ولی گور بابای رمق، زود به باد می‌ری، مجلسی نمی‌شی، تو دیس نمی‌یای، در حد مرض و مریضی می‌مونی و بس...
بوف عینکی
سهیلا: بی‌صدا. بی‌حرف. بذار خسرو بشه مجسمه. یادبود یه چریک. خوبی تندیس مُردَه‌س که معلوم نیست تفنگشو زمین گذاشته یا می‌خواد تفنگشو از زمین برداره. بریم. ختم روایت اگه تو این سکوت نَمونه، ته قصه به خون می‌رسه. پس بریم. بی‌صدا. بی‌حرف.
دینانی

حجم

۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۶۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۱۶,۹۰۰
تومان