بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اپرت‌ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب اپرت‌ها

بریده‌هایی از کتاب اپرت‌ها

انتشارات:نشر قطره
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۳از ۳ رأی
۲٫۳
(۳)
در اروپا آسیا را لقمه‌ای پنداشتند هر یک اندر خوردنش چنگال‌ها برداشتند
R.Khabazian
هر که اندر زندگی پابند بر تریاک شد زنده ناور در حساب او را حسابش پاک شد هر جوانی یک دو سالی لب به این عفریت زد پیر شد فرتوت شد مُرد استخوانش خاک شد
R.Khabazian
یاد از آن عهدی که در مشرق تمدن باب بود وز کران شرق نور معرفت پرتاب بود یادشان رفته همان هنگام در مغرب زمین مردمی بودند همچون جانور جنگل‌نشین از همین‌رو گله گله می‌چریدندی گیاه خیز ای مشرق زمینی روز مغرب کن سیاه تا نخوابد شرق کی مغرب برآید آفتاب غرب را بیداری آن‌گه شد که شد شرقی به‌خواب
R.Khabazian
یاد از آن عهدی که در مشرق تمدن باب بود
رِ
ای‌قوم به‌یزدان قسم‌این‌ملک نه این بود
رِ
کاخر نگنجد کوه در حلقوم کاه
رِ
غرب را بیداری آن‌گه شد که شد شرقی به‌خواب
رِ
این زندگانی است شما می‌کنید؟ مرگ زین زندگی به است برای چه زنده‌اید؟
Mohammad azg
نکبت و ذلت و بدبختی و آثار زوال از سر و پیکر ما ملت دون می‌ریزد
Atena
در حال دیواری خراب شده و از نظرها محو می‌شود. سیروس با هیکل پراُبهت و قیافه با عظمت که درخور سلاطین معظم است پیدا می‌شود. دستش را سخت به‌پیشانی فشرده و می‌خواند: سیروس: ای داد اگر من سرم از شرم به زیر است شرم من از ارواح سلاطین اسیر است که بودند به بندم کنون طعنه زنندم کای اسیر تو ما سلاطین هان اسارت ملک خودبین این خرابه قبرستان نه ایران ماست این‌خرابه‌ایران‌نیست پس ایرانکجاست؟
Atena

حجم

۳۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۷۷ صفحه

حجم

۳۵٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۷۷ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۸,۱۰۰
۷۰%
تومان