دانلود و خرید کتاب در قاب آیینه؛ گزیده گفت‌وگو با محمد واصف باختری محمدصادق دهقان
تصویر جلد کتاب در قاب آیینه؛ گزیده گفت‌وگو با محمد واصف باختری

کتاب در قاب آیینه؛ گزیده گفت‌وگو با محمد واصف باختری

امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب در قاب آیینه؛ گزیده گفت‌وگو با محمد واصف باختری

«در قاب آیینه» گزیده گفت‌وگوهای نصرالله پرتو نادری، محمدحسین جعفریان، شهباز ایرج و نبی قانع‌زاده با «محمد واصف باختری»، شاعر، پژوهش‌گر، مترجم و اندیشه‌ورز افغانستانی است. «واصف باختری» از چهره‌های شاخص ادبیات نوین افغانستان است. او به سال ۱۳۲۱ در کابل متولد شده است. باختری در کشور خود، ادیب، شاعر، مترجم و نظریه‌پردازی مشهور است. او از نخستین شاعران افغان است که به شعر نیمایی و سپید پرداخت و به آگاهی جامعه ادبی کشورش از شاعران دیگر جهان ـ با ترجمه‌هایش ـ مدد رساند. باختری بر زبان‌های انگلیسی و عربی تسلط دارد و تحصیلاتش را در افغانستان و امریکا به پایان برده است. او تاکنون شش کتاب شعر، ترجمه و نقد منتشر کرده است. واصف مدتی سردبیری یکی از معتبرترین مجلات ادبی افغانستان؛ ژُوَندون را بر عهده داشت. با وجود جنگ و درگیری‌های شدید داخلی در این کشور و مخصوصا شهر کابل، او هنوز شهر و دیارش را ترک نکرده است. از آثار باختری می‌توان به گزیده اشعار «در خیابان‌های بیتاریخ»،«فراسوی سطرهای روشن»، «آب‌های پاکیزه جهان»، «حریق لاله»، «در قاب آیینه» و و «دیدار در متن خورشید» اشاره کرد.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
- پس از کودتای ۱۳۵۷ خورشیدی، شما یک دوره در زندان پل چرخی زندانی بودید. تا جایی که در آثار چاپ شده شما دیده شده است، از شما تنها یک شعر به نام «از ژرفای برزخ» که پیش‌تر درباره‌اش گفت‌وگویی کردیم، به چاپ رسیده است. غیر از این شعر، آیا شما شعر دیگری هم در زندان سروده بودید؟ - شعرهای دیگر نیز سروده بودم، اما هنگامی که گزینه شعری «... و آفتاب نمی‌میرد» به سال ۱۳۶۲ چاپ می‌شد، چند شعر دیگر ـ به اصطلاح شعرای کهن، از «حبسیات» ـ خود را نیز ضمیمه این مجموعه ساخته بودم، اما سانسورچیان آن وقت و حتی عده‌ای هم در رهبری انجمن نویسندگان می‌گفتند که این شعرها به تمام حاکمیت ما برمی‌خورد و با چاپ آن شعرها مخالفت کردند و بعداً مجال پیدا نشد که در مجموعه‌های دیگر چاپ شوند. چند شعر سپید است، چند شعر در اسلوب نیماست و دو یا سه غزل هم است. گویا یادگار دوره یک سال و دو ماه زندان.
BookishFateme
تموز ما چه غریبانه و چه سرد گذشت کبود جامه از این تنگنای درد گذشت نسیمِ آن سوی دیوار نیز زخمی بود چو از قبیله اشباح خواب‌گرد گذشت ز دوستان گران‌جان کجا برم شکوه کنون که خصم سبک‌مایه هر چه کرد، گذشت؟ دلم نه بنده افلاک شد، نه برده خاک ز آبنوس رمید و ز لاژورد گذشت بگو که کید شغادان به چاهسارش کُشت مگو که وای ببین رستم از نبرد گذشت! در این غروب غریبانه، دل هوای تو کرد حریق لاله ز رگ‌های برگ زرد گذشت چو دل به دست ز کویت گذر کنم گویی یکی ز شیشه‌فروشان دوره‌گرد گذشت قسم به غربت «واصف» که در جهان شما یگانه آمد و تنها نشست و فرد گذشت
BookishFateme
- «از ژرفای برزخ» همان شعری است که شما در زندان پل چرخی سروده‌اید؟ - بلی! بلی! ـ ۱ ـ پاسبانا، خدا را لحظه‌ای این گره ـ این گران قفل ـ را باز کن از سرانگشت درگاه تا از این دوزخ، از این تنور گدازان ـ هیزمش، استخوان‌های خونین ـ روح زنجیریان تا فراسوی دیوارها اوج گیرد پاسبان منا، باز امشب از آن سوی دیوار گریه کودکی، خواب زنجیریان را برآشفت گوییا باز دژبان خارا روان بر زمین تن پرنیان گونه‌ای خاربن‌های شلاق خونین خود را فروکاشت پاسبانا، خدا را کودک نازپروردهٔ کیست این؟ پاسبانا، برای خدا بازگو این صدا زان سه پیوند عمری که من داشتم، نیست؟ این نواها از آن ارغنونی که پنداشتم، نیست؟
BookishFateme

حجم

۸۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۸۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان