کتاب زندگی خوب بود
۴٫۰
(۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب زندگی خوب بود
«زندگی خوب بود» خاطرات رزمنده حسن رحیمپور از عملیات والفجر مقدماتی در دوران ۸ سال دفاع مقدس است:
سراسیمه بیدار شدم. پتو را کنار زدم و نشستم. حالا صدای شلیک توپخانه ممتد و بلندتر شده بود. بلندگو دعا پخش میکرد. همه بیدار شده بودند. شنیدم که میگفتند: «حمله شروع شده.»
خودشان را جمع و جور میکردند. جوانک مؤذن با صداشی بلند همه را به شرکت در زیارت عاشورا دعوت میکرد.
با عجله مشغول جمعکردن پتو شدم که کاکو سر رسید. سر دیگر پتو را گرفت و در حالی که کمک میکرد، گفت: «نتوانستی بخوابی؟ مثل اینکه حمله شروع شد. خدا توفیقشان بدهد، انشاءالله پیروز شوند.» فکر میکردم امشب حمله باشد.
ساعت دوازده و پانزده دقیقه بود. محمود روی تختش نبود. خوابی که دیده بودم، هنوز در ذهنم بود؛ آن کوه و آن همه خون. گفتم: «برویم بانک خون را سر و سامان بدهیم؟»
کاکو گفت: «فکر نکنم تا صبح مجروح زیادی داشته باشیم.»
از اورژانس خارج شدیم. در افق، منورها آسمان را نورانی کرده بودند. صدای رگبار مسلسل و توپخانه شنیده میشد. کاکو پرسید: «تا به حال دیده بودی؟» گفتم: «نه. عجب آتشبازی است.»
اردوگاه اطفال
احمد یوسفزاده
جادههای سربی؛ خاطرات سردار سرلشگر شهید دکترحاج احمد سوداگرمحمدمهدی بهداروند
یک روز یک مردمحسن مطلق
پی دبلیو؛ خاطرات شمسالله شمسینی غیاثوندشهاب احمدپور
شنامکیانوش گلزار راغب
آن روز سه و نیم بعد از ظهرسیدسعید غیاثیان
تصویر در دوردست؛ سرگذشت نصرت خدایاری شهسواریجواد حسینی نصر
نبرد در الوکمحمود جوانبخت
رد پای برهنهحمید حسام
کولجشاهرخ ساسانی
جاده های خلوت جنگمحسن مطلق
پنهان زیر باران (خاطرات سردار علی ناصری)سیدقاسم یاحسینی
دلیلحمید حسام
خودآموز نرم افزار کلیک ویو Qlik Viewشرکت کلیک تک اینترنشنال اب
عملیات فریبمرتضی قاضی
چه کسی قشقرهها را میکشد؟حجت شاهمحمدی
آخرین شلیککاظم فرامرزی
حجم
۵۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۳۴,۵۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
داستان نام کتاب از این قرار است که در جبهه از سربازان میخواهند که وصیت نامه ای بنویسند.نویسنده کتاب تنها یک جمله مینویسد:"زندگی خوب بود."
به نظر کتاب خوبی میاد توصیهی آقای احسان رضایی هستش در هفته دفاع مقدس
من دوسش داشتم خیلی روان و دوست داشتنی بود و در عین حال تلخ و سخت باور