دانلود و خرید کتاب مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند علیرضا اجلی
تصویر جلد کتاب مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند

کتاب مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند

نویسنده:علیرضا اجلی
انتشارات:نشر چرخ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند

«مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند» رمانی از علیرضا اجلی، نویسنده و مترجم ایرانی است. در «مرد لاابالی بادکنک قرمزم را سوراخ می‌کند» شخصیت اصلی رمان، یعنی «مرد لاابالی»، نمونه‌ بارز دیکتاتوری‌ است که دوره‌اش به سر آمده و بادکنک قرمز نماد مردم جامعه‌ای‌ است که تمام ارزش‌هایش رو به پایان است. داستان از جایی آغاز می‌شود که راوی از دفتر «آنارشیست‌های محدب» اخراج و خانه‌نشین می‌شود، یک روز به جایی نامعلوم سفر می‌کند و به شهر بادکنک قرمز می‌رود. در این شهر برای ملاقات با مرد لاابالی خودش، خودش را می‌کشد. مرد لاابالی را می‌بیند و دوباره به خانه‌اش منتقل می‌شود. در ادامه‌ داستان راوی را در شهر بادکنک قرمز می‌بینیم که در آنجا شروع به جاسوسی می‌کند. این رمان انتزاعی درباره‌ تکه‌پاره‌کردن قدرت سیاسی و اجتماعی است. نبرد قدرت و فرد به عنوان توهمی شکل می‌گیرد و در ذهن راوی رشد می‌کند، کامل می‌شود و به نوعی مسخره جلوه می‌کند. هجوآلودگی مشخصه‌ بارز این رمان است؛ هجو هر آنچه در واقعیت وجود دارد. راوی در طول مسیر رشد فکری‌اش در جلسات مرد لاابالی به عقل می‌گراید، در واقع فردیتش را بازمی‌یابد. «مرد لاابالی…» اولین کتاب یک سه‌گانه است. کتاب دوم با نام «عقل قرمز» و کتاب سوم با عنوان «یک آنارشیست محدب» منتشر خواهد شد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: « اگه بخوای بری توی جلسات، باید بدونی قدرت یه روزی تموم می‌شه. بعضی‌هاش زود تموم می‌شه، بعضی‌هاش دیر. حرف‌ها فرق دارن، من یه چیز می‌گم تو یه چیز. شاید هر دومون اشتباه می‌کنیم و شاید هم درست می‌گیم. باید بری بین جمعیت، وقتی می‌شینی جلوشون اون‌قدر محکم و قوی باش که فکر نکنن. اگه بذاری فکر کنن اون وقت فکر می‌کنن به بادکنک قرمز، به قرمزیش، به بادش، به بعدش. وقتی به قبلش و به بعدش فکر می‌کنن، شروع می‌کنن به راه رفتن، شروع می‌کنن به حرف زدن، می‌خوان همه‌چی تغییر کنه، جمع می‌شن، ما جمع‌شون رو به‌هم می‌زنیم. می‌شینن زل می‌زنن به دیوارهای میله‌دار، گردن‌شون رو قائم می‌کنن و چیزی رو توی ذهن‌شون قایم می‌کنن. وقتی کار به این‌جا برسه، باید هوای توی بادکنک قرمز عوض بشه، همه شروع می‌کنن به راه رفتن، قایم می‌شن. اون وقته که باید جابه‌جایی انجام بشه».
maryam_z
۱۳۹۸/۰۹/۱۰

شاید برای ذهن ما چشیدن رابطه ی علت و معلولی تا زمانی لذت بخش باشه که راه رفتن در دنیای انتزاعات رو تجربه نکرده باشیم!! دنیایی که بدون استفاده از زبان صریح و صرفا با کمک گرفتن از نماد و

- بیشتر
Mohammad Rasoulian
۱۳۹۸/۱۲/۱۰

من نتونستم ارتباط برقرار کنم و همون 10-12 صفحه اول کتاب رو نیمه کاره گذاشتم.

از جایی که مردمی در آن جمع شده‌اند می‌شنوم که دارند در مورد من حرف می‌زنند. گوش می‌شوم. گوش‌ها تنها موجوداتی هستند که جفت‌شان همیشه کنارشان است و هیچ‌وقت تنها نمی‌شوند. شاید برای این‌که گوش‌ها هیچ‌وقت حرفی برای گفتن ندارند.
maryam_z
خون جنون‌آمیزترینِ قرمزی‌هاست. برایش دست می‌زنند، برایش سر می‌زنند با گیوتین، می‌شکنند، برایش پول خرج می‌کنند و در جریان است در رگ‌ها. اگر بریزد به این سادگی‌ها پاک نمی‌شود. خون از زمین می‌چکد به هوا و همچو همو که ازش خون ریخته، همچو همان آدم، از خون دوباره آدم می‌زاید. می‌چکد دوباره در هوا و هر قطره دوباره آدمی.
maryam_z
گفتم‌ «بادکنک، آن هم قرمزش باید در مغز باد شود. آن‌قدر باد شود تا بزرگ‌ترین بادکنک دنیا باشد. ما می‌توانیم بادکنک‌های قرمز بادشده‌ای در مغزمان داشته باشیم. بعد همه می‌توانیم در نهایت امنیت دَرِش زندگی کنیم.» کمی آب خوردم. بعد الکی سرفه کردم تا جلب‌توجه کنم و بعد ادامه دادم؛ «اگر کسی حرف نزند، آن‌گاه صلح برقرار خواهد شد، بعد می‌توانیم دَرِش در نهایت امنیت زندگی کنیم.»
maryam_z

حجم

۱۶۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۹ صفحه

حجم

۱۶۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۹ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
۲۳,۵۰۰
۵۰%
تومان