دانلود و خرید کتاب قدرت خلق کسب و کار نوپا اریک ریس ترجمه فرخ بافنده

معرفی کتاب قدرت خلق کسب و کار نوپا

کتاب «قدرت خلق کسب و کار نوپا» نوشته اریک ریس کارآفرین و وبلاگ‌نویس آمریکایی است. نام اصلی این کتاب «The Lean Startup» یا «نوپای ناب» است که از معروف‌ترین کتاب‌های این حوزه است. قدرت خلق کسب و کار نوپا با ترجمهٔ فرخ بافنده در نشر پندار تابان چاپ شده است. این کتاب اصول کلیدیِ راه‌اندازی استارت‌آپ‌های موفق در دنیای پیش‌بینی‌ناپذیر امروزی را به مخاطب آموزش می دهد.

درباره کتاب قدرت خلق کسب و کار نوپا

اریک ریس که دانش‌آموختهٔ دانشگاه ییل و مشاور شرکت‌های سرمایه‌گذاری پرریسک است و تجربهٔ زیادی در زمینهٔ راه‌اندازی و مشاوره کسب و کارهای نوپا دارد، در این کتاب، اصول کلیدی راه‌اندازی استارت‌آپ‌های موفق در دنیای پیش‌بینی‌ناپذیر امروزی را آموزش می‌دهد. ریس در این کتاب تجربیات خود از نخستین شکستش در راه‌اندازی یک شرکت تا همهٔ شرکت‌های موفقی که تأسیس کرد یا در راه‌اندازی آن‌ها مشارکت داشته را با خواننده به اشتراک می‌گذارد و توضیح می‌دهد که یک کارآفرین در دنیای امروز، چه‌طور می‌تواند به نوآوری‌های بزرگ منجر به موفقیت دست بزند.

این کتاب به سه بخش تقسیم شده است: «چشم‌انداز»، «هدایت»، و «شتاب».

بخش «چشم‌انداز»، پرونده‌ای را برای رشته‌ٔ جدیدی به نام مدیریت کارآفرینانه باز می‌کند. من شرح می‌دهم که چه کسی کارآفرین است، کسب‌وکار نوپا یا همان استارت‌آپ را تعریف می‌کنم، و شیوه‌ٔ جدیدی از ارزیابیِ پیشرفت استارت‌آپ‌ها را که یادگیری معتبر می‌خوانم معرفی می‌کنم. برای رسیدن به این یادگیری، خواهیم دید که کسب‌وکارهای نوپا ـ چه در گاراژ، و چه درون یک سازمان، می‌توانند از آزمایش علمی بهره بگیرند تا کشف کنند چطور کسب‌وکار پایداری بسازند.

بخش «هدایت»، به جزئیات روش استارت‌آپ ناب می‌پردازد و حلقه‌ٔ بازخورد مهم «ساختن ـ اندازه‌گیری ـ یادگیری» را توضیح می‌دهد. در آغاز، در مورد اهمیت داشتنِ فرضیه‌هایی مطلع می‌شوی که قرار است سکوی جهش استارت‌آپ تو به سوی موفقیت باشند، و البته از آنجایی که صرفاً باور قلبی تو هستند و اطمینانی از صحت آن‌ها نداری، باید درستی‌شان به‌دقت آزموده شود. در این مسیر،‌ یاد می‌گیری که: اول چطور یک کمینه محصول پذیرفتنی بسازی تا با کمکش آن فرضیه‌ها را تست کنی؛ دوم، چطور از یک سیستم حسابداری جدید برای ارزیابی پیشرفتت استفاده کنی؛ و سوم، چطور تصمیم بگیری که چرخش کنی (یعنی، تغییر دادن مسیر، در حالی که یک پایت هنوز به عنوان تکیه‌گاه روی زمین است)، یا وضعیت موجود را حفظ کنی.

در بخش «شتاب»، تکنیک‌هایی را بررسی می‌کنیم که کسب‌وکارهای نوپا را قادر می‌سازند حلقه‌ٔ بازخوردِ «ساختن ـ اندازه‌گیری ـ یادگیری» را در سریع‌ترین زمانِ ممکن طی کنند ـ حتی وقتی که تبدیل به شرکت‌های بزرگی می‌شوند. همچنین مفاهیم تولید ناب را که در کسب‌وکارهای نوپا کاربرد دارند بررسی می‌کنیم ـ مفاهیمی از قبیل قدرت دسته‌های کوچک. همچنین به طراحی سازمانی، به چگونگی رشد محصول، و به نحوه‌ٔ اِعمال اصول استارت‌آپ ناب فراتر از گاراژهای مشهور، حتی درون بزرگ‌ترین شرکت‌های دنیا خواهیم پرداخت.

کتاب قدرت خلق کسب و کار نوپا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مطالعهٔ این کتاب به کارآفرین‌ها و مدیران استارتاپ‌ها و کسب‌و‌کارها پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب قدرت خلق کسب و کار نوپا

«با اطمینان می‌توان نتیجه‌ی بالا را پیش‌بینی کرد ـ و البته نه فقط به این خاطر که شخصاً بارها آن را در بسیاری از شرکت‌هایی که کار کرده‌ام دیده‌ام؛ بلکه چون این نتیجه، پیش‌بینی صریحِ خود تئوری استارت‌آپ ناب است. وقتی که افراد عادت کنند بهره‌وری‌شان را جزیره‌ای ارزیابی کنند، یک روز خوبِ کاری برای آن‌ها روزی است که در تمامِ طول آن کارشان را به نحو احسن انجام بدهند. برای مثال، وقتی که من به عنوان برنامه‌نویس کار می‌کردم، معنای این جور کار کردن، هشت ساعتِ کامل کار بی‌وقفه بود ـ در این صورت، آن‌روز روز خوبی بود! در مقابل، اگر روند کارم با سؤالی، فرایندی ـ یا زبانم لال ـ جلسه‌ای قطع می‌شد، احساس بدی داشتم. از خودم می‌پرسیدم که آن روز واقعاً چه کاری انجام داده بودم؟ کُدها و ویژگی‌های محصول برای من ملموس و قابل‌درک بودند، چون می‌توانستم آن‌ها را ببینم، درکشان کنم و به خاطرشان فخر بفروشم. اما در مقابل، یادگیری به طور یأس‌آوری ناملموس و درک‌ناشدنی است!

شیوه‌ی استارت‌آپ ناب از آدم‌ها می‌خواهد بهره‌وری‌شان را به شیوه‌ای متفاوت ارزیابی کنند. از آنجایی که کسب‌وکارهای نوپا اغلب تصادفاً چیزی را می‌سازند که هیچ کس نمی‌خواسته، چندان مهم نیست که این کار را سر وقت و با بودجه‌ی تعیین‌شده انجام دهند یا ندهند. هدف کسب‌وکار نوپا این است که ما، در سریع‌ترین زمانِ ممکن، بفهمیم چه چیزی مناسبِ درست کردن است ـ چیزی که مشتریان می‌خواهند و بابتش پول می‌دهد. به عبارت دیگر، استارت‌آپ ناب یک شیوه‌ی جدیدِ نگاه کردن به توسعه‌ی محصولاتِ جدید نوآورانه است؛ روشی که بر تکرارهای سریع، بینش مشتری، چشم‌انداز عظیم، و بلندپروازی بزرگ  همگی به طور هم‌زمان ـ تأکید دارد.

هنری فورد یکی از موفق‌ترین و بلندآوازه‌ترین کارآفرینان تمامِ دوران است. از آنجایی که ایده‌ی مدیریت از همان ابتدا با تاریخچه‌ی اتومبیل گره خورده، به نظرم خوب است که از اتومبیل به عنوان استعاره‌ای برای کسب‌وکار نوپا استفاده کنیم.»

پویا
۱۳۹۷/۰۴/۱۵

کتابی عالی از اریک ریس که ترجمه کتاب Lean Startup هست. البته من این ترجمه رو نخوندم اما خود محتویات کتاب واقعا نیاز واجب کارآفرینان حوزه تکنولوژی هست. قبلا خلاصه اش با عنوان نوپای ناب توی طاقچه بود اما به

- بیشتر
کرم کتاب
۱۴۰۰/۰۲/۰۴

این کتاب حرفی جدا از بقیه ی کتاب ها برای گفتن داره و با هشداری که می ده چشم افرادی که دنبال ایجاد کسب و کار هستن رو باز می کنه

ابوذر
۱۴۰۰/۰۶/۱۹

کتاب ضروری برای شروع استارتاپ و کسب و کار جدید بهمراه کتاب‌های رید هافمن

muhammad
۱۳۹۹/۱۱/۱۸

کتاب خیلی خوبیست اما ترجمه کیفیت مناسبی ندارد.

Tm
۱۳۹۸/۰۵/۲۰

ترجمش اصلا روان نیست

abolfazl4001
۱۴۰۱/۰۳/۱۱

چیز زیادی واسه عرضه نداشت و بدیهیات می گفت

navid salami
۱۴۰۳/۰۸/۱۵

بنظرم ترجمه خوب و روونی نداره و همین باعث میشه مطالب کتاب نافهمیدنی باشه

هانا مکرمی
۱۴۰۳/۰۷/۰۲

روان بودن ترجمه فدای حفظ معنا شده

در مجله‌ها و روزنامه‌ها، در فیلم‌های پرفروش، و در سایت‌های بی‌شمار، این وِرد کارآفرینان موفق را می‌شنویم که: با عزم جزم، ذکاوت، زمان‌بندی عالی و ـ از همه مهم‌تر، محصول عالی ـ تو هم می‌توانی به شهرت و ثروت دست یابی. یک صنعت افسانه‌سازی وجود دارد که سخت تلاش می‌کند چنین داستانی را به ما بفروشد، ولی من به این باور رسیده‌ام که این داستان از اساس دروغ است، و حاصل غرض‌ورزی و توجیه بعد از جنایت است!
علی شیری
یادت باشد، برنامه‌ریزی ابزاری است که فقط در یک محیط باثبات و در طولانی‌مدت جواب می‌دهد ـ ولی آیا کسی از میان ما هست که احساس کند امروزِ دنیای پیرامونمان باثبات‌تر از دیروزش است؟
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
آن زمان، به خیال خودمان، داشتیم همه چیز را درست انجام می‌دادیم: ما محصولی عالی، تیمی درجه‌ی یک، تکنولوژی حیرت‌انگیز، و ایده‌ی درست در زمان درست را داشتیم ـ و واقعاً هم داشتیم به کشف بزرگی می‌رسیدیم. ما به دنبال روشی بودیم تا دانشجویان بتوانند پروفایل‌های آنلاین برای به اشتراک‌گذاری اطلاعات‌شان با کارفرماها بسازند. ایده‌ی امیدوارکننده‌ای بود، اما از همان روز اول محکوم به شکست بودیم، چون راه و رسمِ درست تبدیل کردن یک ایده به شرکتی بزرگ و موفق را بلد نبودیم!
ح.خ
«موفقیت، ارائه‌ی ویژگی نیست؛ موفقیت، یافتن راه‌حلِ مشکل مشتری است.»
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
کارآفرینی نوعی مدیریت است...
ح.خ
بهره‌رویِ حقیقی استارت‌آپ هم همین است: فهمیدن اصولیِ چیزهای درستی که باید بسازی.
میثم اکبرپوری
در مجله‌ها و روزنامه‌ها، در فیلم‌های پرفروش، و در سایت‌های بی‌شمار، این وِرد کارآفرینان موفق را می‌شنویم که: با عزم جزم، ذکاوت، زمان‌بندی عالی و ـ از همه مهم‌تر، محصول عالی ـ تو هم می‌توانی به شهرت و ثروت دست یابی. یک صنعت افسانه‌سازی وجود دارد که سخت تلاش می‌کند چنین داستانی را به ما بفروشد، ولی من به این باور رسیده‌ام که این داستان از اساس دروغ است، و حاصل غرض‌ورزی و توجیه بعد از جنایت است!
ح.خ
تنها مسیرِ پایدار یک شرکت به‌سوی رشد اقتصادیِ بلندمدت، راه‌اندازی یک «کارخانه‌ی نوآوری» است که از تکنیک‌های استارت‌آپ ناب استفاده می‌کند تا پیوسته نوآوری‌های ویران‌ساز خلق کند.
Fatemeh.V.Younesi
خیلی از کسب‌وکارهای نوپا برنامه‌شان این است که یک بِرَند عالی بسازند، و کمینه محصول پذیرفتنی می‌تواند موجب به خطر افتادن این روند شود. از آن سو، معمولاً کارآفرینانی که در شرکت‌های جاافتاده مشغول به کار هستند، اغلب با این ترس محدود می‌شوند که مبادا برند تثبیت‌شده‌ی شرکت را خراب کنند. در هر دوی این موارد، یک راه‌حل ساده وجود دارد: کمینه محصول پذیرفتنی را تحت یک برند متفاوت به بازار عرضه کن.
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
پیشنهاد من مستقیماً از اصول این فصل گرفته شده بود، این‌که: «سازمان حمایت از مشتری» را به چشم یک آزمایش ببینند، ارکان برنامه‌اش را که فرضیه  و نه واقعیت ـ هستند شناسایی کنند، و راه‌هایی را برای آزمودنشان بیابند. با استفاده از این بینش‌ها، می‌توانستیم یک کمینه محصول پذیرفتنی بسازیم، و به این ترتیب سازمان را مدت‌ها قبل از راه‌اندازی رسمی ـ در مقیاس کوچک ـ راه‌اندازی کنیم.
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
این حلقه‌ی بازخوردِ «ساختن ـ اندازه‌گیری ـ یادگیری» قلب مدل استارت‌آپ ناب است
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
«خدمات لباسشویی دهکده» دست به مجموعه‌هایی از آزمایش‌ها زد تا فرضیه‌های کاری خود را آزمایش کند. «خدمات لباسشویی دهکده»، برای اولین آزمایشش، ماشین لباسشویی ساده‌ای را پشت وانتی در گوشه‌ی یکی از خیابان‌های بنگلور سوار کرد. این آزمایش کمتر از ۸۰۰۰ دلار هزینه برد، و هدفش صرفاً اثبات این فرضیه بود که مردم لباس‌هایشان را برای شستن می‌آورند و پول می‌دهند تا تمیز شود. آن کارآفرینان لباس‌ها را داخل وانت نمی‌شستند (وانت بیشتر برای بازاریابی و نمایش بود)، بلکه به جای دیگری می‌بردند و می‌شستند و در انتهای روز به مشتری‌هایشان برمی‌گرداندند.
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
عرضه‌ی یک نمونه‌ی اولیه‌ی کم‌کیفیت، مطالبه‌ی پول از روز اول از مشتری، و استفاده از هدف‌گذاریِ درآمدیِ پایین به‌عنوان راهی برای مسئولیت‌پذیری. این‌ها تکنیک‌های مفیدی هستند، ولی اصل موضوع نیستند! استثناءهای خیلی زیادی وجود دارد. برای مثال هر نوع مشتری، نمونه‌ی اولیه‌ی کم‌کیفیت را قبول نمی‌کند.
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
بزرگ‌ترین ترسِ اکثر کارآفرینان این نیست که معلوم شود چشم‌اندازشان اشتباه بوده؛ از این ترسناک‌تر این فکر است که چشم‌اندازشان اشتباه انگاشته شود، قبل از این‌که فرصت کند خودش را اثبات کند!
boly
اگر کاهش هزینه‌ها منجر به کُندی حلقه‌ی بازخورد شود، فقط به آن کسب‌وکار نوپا کمک کرده آهسته‌تر بمیرد!
boly
برای خلاقیتِ بالقوه‌ی انسان هیچ چیزی نابودکننده‌تر از تصمیم نابجای ادامه دادن نیست. شرکت‌هایی که نتوانند برپایه‌ی بازخوردهایشان از بازار به سمت مسیر جدیدی چرخش کنند، ممکن است در سرزمین مردگانِ زنده گیر بیفتند، یعنی نه به قدر کافی رشد کنند و نه بمیرند؛ آن‌ها منابع و تلاش کارمندان و سایر ذی‌نفعان را مصرف می‌کنند، ولی به جلو پیش نمی‌روند!
boly
یکی از چالش‌های اساسی کسب‌وکارهای نوپا ترس از این مسئله است که نکند کسی متوجه ایده‌شان، شرکتشان یا محصولشان بشود، چه برسد به یک رقیب! برای رها شدن از شر این وسوسه‌ی فکری، اغلب به کارآفرینانی که از مسئله‌ی لو رفتن ایده‌هایشان هراس دارند تمرین زیر را می‌دهم. به آن‌ها می‌گویم: یکی از ایده‌هایت را انتخاب کن (یکی که کمتر چشمت را گرفته)، سپس اسم مدیر محصولِ شرکت جاافتاده‌ای را پیدا کن که ممکن است این ایده در نظرش جالب بیاید، و بعد سعی کن آن شرکت ایده‌ی تو را بدزدد! مثلاً بهشان تلفن کن، یادداشت برایشان بفرست ـ خلاصه هر راهی که می‌توانی برای انجامش امتحان کن! واقعیتی که خواهی فهمید این است که اکثر مدیران در بیشتر شرکت‌ها خودشان غرق در ایده‌های خوب هستند، و بنابراین نیازی به ایده‌ی تو ندارند! چالش آن‌ها اولویت‌بندی و اجرای آن ایده‌هاست، و همین چالش‌ها هستند که به کسب‌وکار نوپا امید زنده ماندن می‌دهند.
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
«به روال سنتی، مدیر محصول می‌گوید: ‹من این محصول را می‌خواهم›. در جواب مهندس می‌گوید: ‹آن را می‌سازم›. اما من، به جای این رویه، سعی می‌کنم تیمم را وادارم که اول به این چهار سؤال جواب بدهد: ۱. آیا خودِ مشتریان از آن مشکلی که شما سعی دارید حلش کنید، خبر دارند؟
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
سؤال‌های مناسب‌تر این‌ها هستند: «آیا باید این محصول را ساخت؟» و «آیا می‌توانیم با این مجموعه از محصولات و خدمات، کسب‌وکار پایداری بسازیم؟» برای پاسخ دادن به این سؤال‌ها، نیاز به روشی برای تقسیم کردن حساب‌شده‌ی یک طرح کسب‌وکار به بخش‌های سازنده‌اش، و آزمایش کردن تجربی هر بخش داریم.
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴
این پدیده فکر شومی را در سر می‌اندازد: به تعویق انداختن جمع‌آوری داده، تا زمان اطمینان یافتن از موفقیت. البته، همان طور که خواهیم دید، چنین تأخیری تأثیرهای اسف‌باری مانند این‌ها دارد: تعداد کارهای بیهوده و تلف‌شده را زیاد می‌کند، بازخورد ضروری را کاهش می‌دهد، و به میزان چشمگیری این خطر را افزایش می‌دهد که کسب‌وکار نوپا چیزی را بسازد که هیچ کس نمی‌خواهد. با این حال،‌ عکس این کار ـ یعنی عرضه‌ی محصول به بازار و امید به کسبِ بهترین نتیجه ـ هم نقشه‌ی خوبی نیست، چون دنیای واقعی با کسی شوخی ندارد!
کاربر ۱۳۵۵۸۵۴

حجم

۶۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۴۰ صفحه

حجم

۶۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۴۰ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان