دانلود و خرید کتاب وداع در ژوئن ‌ا‫لکساندر وامپیلوف ترجمه اسماعیل شفیعی
تصویر جلد کتاب وداع در ژوئن

کتاب وداع در ژوئن

دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب وداع در ژوئن

«وداع در ژوئن» نمایشنامه‌ای است از نویسنده اهل روسیه، الکساندر وامپیلوف که اسماعیل شفیعی (-۱۳۴۵) آن را ترجمه کرده‌است. وامپیلوف از نام‌داران نمایشنامه‌نویسی اواخر دهه شصت و اوایل هفتاد روسیه است. به اعتقاد تئاترشناسان «وامپیلوف با بازگشت به سوی زیبایی‌شناسی چخوف، سمت‌وسوی توسعه‌ی نمایشنامه‌نویسی دو دهه‌ی بعدی را تعیین کرد». پیدایش وامپیلوف در عرصه‌ی نمایشنامه‌نویسی روسیه، خط پایانی بود بر فرمان‌نامه‌نویسی‌های حزب حاکم کمونیست، که طی آن‌ها علاوه بر تعیین محتوای نمایشنامه‌ها، سبک رئالیسم سوسیالیستی را به‌عنوان تنها سبک قابل قبول برای هنر کشور تعیین کرده بود. وامپیلوف با بازگشت به سمت زاویه دید چخوف به انسان‌ها و نیز بازسازی سبک رئالیسم جادویی وی در آثارش، عملاً از فرمان نامه‌های حزب سرپیچی کرد و با این رنسانس ادبی روح تازه‌ای به کالبد نمایشنامه‌نویسی روسیه دمید. نمایشنامه‌نویسی در این دوره به‌شدت دچار تکرار مکررات شده بود، زیرا نمایشنامه‌نویسان مأمور نگارش درباره‌ی شخصیت‌های موردعلاقه‌ی حزب کمونیست و موضوعات تعیین‌شده توسط آنان بودند مهم‌ترین موفقیت‌های دراماتیک دهه‌های هفتاد و هشتاد روسیه در ژانر «تراژی- کمدی» اتفاق افتاد و تأثیر زیبایی‌شناسی وامپیلوف به خوبی در آثار تراژی - کمیک آن دوره نمایان است؛ مهم‌ترین نمایشنامه‌نویسانی که از وامپیلوف تأثیر پذیرفتند روزوف، والودین و به‌ویژه اربوزف بودند. بخشی از این نمایشنامه را می‌خوانید: بهار. کنار یک خانه دوطبقه قدیمی، ایستگاه اتوبوس با تابلویی که روی آن «ایستگاه اتوبوس» نصب‌شده است. نرده‌ای رنگ‌آمیزی شده، یک ستون بزرگ ویژه‌ی تبلیغات با اعلامیه و پوسترهای نوشته شده روی آن. کسی در خانه قدیمی پیانو می‌نوازد. تانیا پوستری را می‌خواند. کالی سوف پیدایش می‌شود. کالی سوف: عصر بخیر. تانیا: [بی‌اعتنا به او] عصر بخیر. کالی سوف: خیلی وقته که اتوبوس نیومده؟...ها؟ تانیا: نمی‌دونم [به سمت او برمی‌گردد] کالی سوف: وااااای...عصر بخیر! تانیا: «واااااای» یعنی چه!؟ کالی سوف: عرض ادب!! تانیا: آ...هان... [به سمت پوستر بر می‌گردد. مدتی هر دو در سکوت دوباره پوسترها را می‌خوانند] کالی سوف: [به او نزدیک‌تر می‌شود] خانم! اگه فضولی نباشه؛ می‌خوام بدونم شما کجا می‌خواین برین؟ [به پوستر نزدیک می‌شود] سینما؟... نه؟ ... معنی‌اش اینه که به کنسرت می‌رین... اینم نه؟... کجا ممکنه بخواین برین؟ شاید تئاتر؟ ها؟... خب معلومه! به کجا؟ خودتون هم این رو نمی‌دونین. حالا که این‌طوره پس بیایین با من بریم. تانیا: مزاحمم می‌شین؟ کالی سوف: نه ...می‌خوام دعوت‌تون کنم.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۶۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۵۵۰
۱۷,۸۸۵
۳۰%
تومان