دانلود و خرید کتاب مردان مجنون زنان لیلی (جلد اول) علی شمیسا
تصویر جلد کتاب مردان مجنون زنان لیلی (جلد اول)

کتاب مردان مجنون زنان لیلی (جلد اول)

نویسنده:علی شمیسا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مردان مجنون زنان لیلی (جلد اول)

«مردان مجنون زنان لیلی (جلد اول)» به قلم دکتر علی شمیسا (-۱۳۴۶)، سعی دارد مفاهیم رفتارشناسی زناشویی را با تکیه بر ادبیات و نماد «لیلی و مجنون» و ترکیب آن با روان‌شناسی امروز بیان کند. روابط زناشویی جای بحث بسیار دارد، در این اثر سعی شده در هر بخش به جنبه‌ای از روابط زناشویی پرداخته شده و برای درک بهتر آن، حکایتی مرتبط با آن موضوع ارائه شود و با تکیه بر مفاهیم تحلیل رفتار متقابل (TA) (من کودک، من بالغ و من والد) به تحلیل کوتاه این حکایت‌های خردمندانه و عاشقانه پرداخته‌ شود. این نوشتار قصد دارد بیشتر در راستای روان‌شناسی فرهنگ (Culture-psy) گام بردارد. روان‌شناسی فرهنگ با زاویه‌ دید روان‌شناسی امروز، به تحلیل نمادها و نشانه‌های ادبیات و فرهنگ و هنر می‌پردازد. بخشی از کتاب: گاهی شما زن و شوهر تصمیم می‌گیرید که در مقام تسلیم در مقابل خواست خالق خورشید و طبیعت به زندگی‌تان ادامه دهید و وقتی این مهم، آگاهانه هم باشد، زندگی کردن لذتی دیگر دارد، زیرا هر دو از آنچه دارید، لذت می‌برید و خوشحال هم هستید. مقام تسلیم، به بلوغ معنوی و عرفان درونی نیاز دارد و شما باید برای رسیدن به این مقام، به زندگی نگرشی معنوی داشته باشید. آرامش و خوشبختی شما و همسرتان تا حد زیادی به رضایت‌تان از آنچه طبیعت بر شما روا داشته بستگی دارد؛ که البته با تلاش و حرکت و برنامه‌ریزی مغایرتی ندارد. همسرانی که در زندگی زناشویی به‌دنبال آرامش می‌گردند باید «ساده‌زیستی» را به‌عنوان یکی از ارزش‌های زندگی خود بپذیرند و روحیات کامل‌گرایانه را در خود حذف کنند. هنر لذت بردن از کوچک‌ترین داشته‌ها، نشان از درک واقعی زندگی دارد. بسیاری از افراد از رسیدن به این بینش و تصور عاجزند و فقط سعی در احتکار و جمع‌آوری بیمارگون دارند؛ ولی زن و شوهری که به درجه‌ای از پختگی و رسش درونی رسیده‌اند، بنا را بر راضی بودن و پایین آوردن انتظارات و متعادل کردن آن‌ها می‌گذارند.
صمیمیت، احترام، قدردانی (اصول یک ازدواج موفق)
بهمن علیمرادی
چگونه به همسر خود عشق بورزیم
جان گری
آموزش کاربردی نرم افزار Bentley Water CAD/Water GEMS V8i SS4
علیرضا اسددخت
فوت و فن‌های نوازش (نوازش هنر عشق ورزیدن است)
علی شمیسا
طنزآوران جهان نمایش ۱۶
کارلو گولدونی
مردان ویفری زنان اسپاگتی
بیل فارل
اسرار محرمانه یک نابغه
جابر کمالی
گنبد مستجاب
سیدعلی‌اصغر علوی
ازدواج به سبک ایرانی: دانستنی‌هایی درباره‌ پیوند زناشویی
صبا بیوک‌زاده
مشاوره خصوصی با باربارا دی‌آنجلیس: عشقی پایدار، قبل، حین، و بعد از ازدواج، مشاوره ازدواج، مشاوره خانواده
باربارا دی‌آنجلیس
امضای کوچک: کتابی برای حضرت علی‌اصغر نکته‌ها، درس‌ها و آموزه‌های تربیتی امروزی‌اش
سیدعلی‌اصغر علوی
تریلوژی عشق؛ عشق درون را آزاد سازید
باربارا دی‌آنجلیس
آیین همسریابی
پاولتی کوفمن شرمن
هجده دانه خرما
علی باباجانی
دانشنامه فلسفه استنفورد؛ تاریخ هستی شناسی هنر
پیزلی لیونیگستون
ناباب و نایاب
عبدالعظیم کریمی
به سوی تعهد در زندگی زناشویی! گفت‌وگویی صمیمانه درباره‌ی وفاداری و ازخودگذشتگی در زندگی زناشویی!
دیان رم
Aysan
۱۳۹۷/۰۷/۱۱

خب متاهل نیستم ولی حکایت که دوست دارم! بنابراین خوندمش،دوستش داشتم و همون طور که قبلا گفته شده برای مجرد ها هم مفید می باشد..😊 . لازم به ذکر است: عخش مراقبت می خواهد..👌 . جایی خونده بودم :ازدواج مثلِ یک کشور می مونه که

- بیشتر
سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۷/۰۶

کتاب صد و نود و هشتم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی ، با وجود اینکه کتاب برای استحکام روابط زناشویی و تقویت بنیان خانواده نوشته شده ولی بخاطر متن ساده و روانش و همینطور استفاده از حکایات شیرین و‌ پند

- بیشتر
sadeghi
۱۳۹۷/۰۷/۱۴

🌼شنبه تون پر از خیر وبرکت ودلتون گرم از شوق زندگی باشد انشاالله در پناه ذکر یا رب العالمین 🌼 واقعا از خواندن این کتاب لذت بردم.خیلی خوب توانسته بود با زبانی ساده وشیرین نکات بسیار اموزنده ای را به خواننده

- بیشتر
Arezu
۱۳۹۸/۰۸/۰۴

من فقط نمونه رو خوندم ولی خوشم نیومد چون بنظرم خیلی کلی گویی کرده و ضمنا زندگی های پیچیده امروزی با این داستانها به سرانجامی نمیرسه و بنظرم خیلی افراطی توصیه هایی میده در حالیکه زندگی واقعی جای افراط نیست

- بیشتر
بارها در ذهنت تکرار کن: «این نیز بگذرد!»
سیّد جواد
از سحرخیزی حرف به میان آمد، لیلی گفت: «من هر روز صبح زود از خواب برمی‌خیزم». مجنون دانا گفت: «از خواب برنمی‌خیزی! از رختخواب برمی‌خیزی!»
سیّد جواد
حسرت زندگی کسی را نخوریم.
Aysan
لزومی ندارد همه از شما راضی باشند
سیّد جواد
روزی شاگردی نزد استادی رفت و گفت: «من آمده‌ام تا اولین درس زندگی را از شما بیاموزم.» استاد پرسید: «غذایت را خورده‌ای؟» شاگرد گفت: «نه!» استاد گفت: «به آشپزخانه برو و غذایت را بخور!» شاگرد رفت، غذایش را خورد و بازگشت. استاد پرسید: «غذایت را خوردی؟» گفت: «بله، خوردم.» استاد پرسید: «کاسه‌ات را شستی؟» شاگرد گفت: «خیر استاد.» استاد گفت: «برو کاسه‌ات را هم بشوی.» شاگرد کاسه را شست و سریع نزد استاد برگشت و گفت: «من آماده‌ام تا بیاموزم.» استاد گفت: «این اولین درس زندگی‌ات باشد؛ هروقت غذایی می‌خوری، کاسه‌ات را هم بشوی!»
سیّد جواد
روزی مجنون با تمام شور و مستی به در خانه‌ی لیلی رفت و در زد. لیلی گفت: «کیستی؟» مجنون گفت: «منم، زودتر در را باز کن؟» اما لیلی در را باز نکرد که نکرد. مجنون به‌هم ریخت و فکر کرد: «لیلی را چه شده است که در را نمی‌گشاید؟» مدتی گذشت و مجنون بیشتر اندیشید تا این‌که حقیقت را دریافت. بار دیگر به در خانه‌ی لیلی رفت و در زد. لیلی گفت: «کیستی؟» مجنون گفت: «تواَم!» لیلی با خنده‌ای بر لب، در را گشود و گفت: «این حقیقت عشق است!»
سیّد جواد
همسرانی که در زندگی زناشویی به‌دنبال آرامش می‌گردند باید «ساده‌زیستی» را به‌عنوان یکی از ارزش‌های زندگی خود بپذیرند و روحیات کامل‌گرایانه را در خود حذف کنند. هنر لذت بردن از کوچک‌ترین داشته‌ها، نشان از درک واقعی زندگی دارد.
Aysan
گنجشکی مدام به آتش نزدیک می‌شد و زود برمی‌گشت! از او پرسیدند: «چه می‌کنی؟» پاسخ داد: «در این نزدیکی چشمه‌ی آبی است و من مرتب نوکم را پر از آب می‌کنم و آن‌را روی آتش می‌ریزم.» گفتند: «حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می‌آوری بسیار زیاد است و این آب فایده‌ای ندارد.» گفت: «شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما وقتی خداوند می‌پرسد: برای کمک به دوستت که در آتش می‌سوخت چه کردی؟ می‌توانم سرم را بالا بگیرم و بگویم هر آنچه از دستم برمی‌آمد!»
Aysan
زنان حرف زدن را شیوه‌ای برای برقراری ارتباط می‌دانند و این جزئی از ویژگی‌های روان‌شناختی و کلامی آن‌هاست؛ اما مردان حرف زدن را ابزاری برای کسب منافع یا رسیدن به قدرت و ثروت در نظر می‌گیرند و به‌نوعی سود و زیان حرف برایشان اهمیت دارد.
سیّد جواد
گاهی از دل رنج متولد می‌شوید.
Aysan
روزی مهمان از تنها فرزند خانواده، که ده سال بیشتر نداشت، پرسید: «نامت چیست؟» کودک پاسخ داد: «پدر و مادرم هر دو به من می‌گویند نکن، اسم من نکن است.»
سیّد جواد
همیشه با خودت آشتی باش
Aysan
زندگی همیشه درگیر یک تضاد است؛ هم جدی است؛ هم جدی نیست.
Aysan
صداقت و روراستی، بهترین سیاست شماست
سیّد جواد
روزی دو قورباغه که با هم ازدواج کرده بودند، در کنار برکه‌ای نشسته بودند و پشه شکار می‌کردند. مدت کمی به شکار مگس‌ها و پشه‌ها پرداختند و با خود گفتند: «ما خیلی زرنگیم که روی زمین نشسته‌ایم و پرندگان هوا را شکار می‌کنیم.» لک‌لکی که در هوا چرخ می‌زد حرفشان را شنید، به طرف آن‌ها شیرجه‌ای زد و هر دو را به نوک گرفت و به هوا بلند شد و گفت: «هر پرنده‌ای، شکار قورباغه نیست!»
سیّد جواد
روزی استادی در حال احتضار بود و داشت نفس‌های آخرش را می‌کشید. شاگردانش در اطرافش جمع شدند. یکی از شاگردان پرسید: «استاد! دوست داریم در این لحظات جملاتی نغز از شما بشنویم.» استاد گفت: «برایم شیرینی شهد توت بیاورید. شاگرد دیگر به‌سرعت اتاق را ترک کرد و اندکی شیرینی شهد توت خرید و بازگشت. شاگرد، شیرینی را به استاد داد و گفت: «استاد این همان کیکی است که شما دوست دارید، نوش جان بفرمایید!» استاد شیرینی را برداشت و آهسته شروع به خوردن کرد. شاگرد دوباره به استاد گفت: «استاد من! اکنون که شیرینی را نوش جان کردید، چند کلام جانفزا به شاگردان بگویید تا توشه‌ی راه زندگی‌شان شود.» استاد رو به شاگردانش کرد و گفت: «شیرینی بسیار خوشمزه‌ای بود.» و چند لحظه‌ی بعد جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.
سیّد جواد
روزی زنی به بازار رفت و یک قوری چینی خرید. در راه بازگشت به منزل فکر کرد: «اگر این قوری در منزل از دستم بیفتد و بشکند چه می‌شود؟» بعد با خودش گفت: «خب باید دوباره بیایم بازار و آن‌را بند بزنم. دکان چینی‌بندزن نزدیک است، پس بهتر است همین حالا قوری را به وی بدهم تا برایم بند بزند و خیالم از این بابت راحت شود.» زن هرچه فکر کرد، دید بهترین راه همین است. سپس قوری چینی زیبا و تازه‌اش را بر زمین زد، سپس تکه‌هایش را جمع کرد، نزد چینی‌بندزن برد و آن‌را درست کرد و به خانه آورد و ماجرا را برای همسرش تعریف کرد. مرد فقط باتعجب به چشم‌های همسرش نگاهی کرد و آب دهانش را قورت داد!
سیّد جواد
دو شاگرد در باغ استادشان به نیت ورزش درونگری و مراقبه، قدم می‌زدند. آن‌ها به کشیدن سیگار خو گرفته بودند؛ برای همین تصمیم گرفتند از استاد برای کشیدن سیگار در باغش اجازه بگیرند. روز بعد دو شاگرد، در باغ یکدیگر را ملاقات کردند، یکی از آن دو با حس و حالی عجیب، دود هوا می‌داد و شاگرد دیگر در تعجب بود که چرا استاد به او اجازه نداده است. خواست که به سراغ استاد برود و از وی علت را جویا شود. در همین هنگام، دوستش از او پرسید: «از استاد چه درخواستی کردی؟» شاگرد گفت: «از استاد خواستم که اجازه دهند در زمان مراقبه سیگاری بکشم، اما ایشان درخواستم را رد کردند.» دوستش گفت: «ایراد کار تو همین‌جاست. من از استاد پرسیدم، آیا اجازه می‌دهند هنگام سیگار کشیدن، مراقبه کنم؟» و ایشان با لبخند موافقت کردند!
سیّد جواد
داستان عاشقانه‌ی «لیلی و مجنون» بهانه‌ای است برای طرح مباحثی در حوزه‌ی عشق، خانواده و روابط زناشویی و رفتارهای بالغانه‌ی زن و شوهرهای امروزی. شاید بپرسید: «لیلی و مجنون که هرگز به‌هم نرسیدند و ازدواج نکردند؟!» در این کتاب، فرض را بر این گذاشته‌ایم که این دو به‌هم رسیده‌اند و در گذران زندگی و تجربه‌ی واقعیت‌های آن، با مسائل و مشکلات و بحران‌هایی مواجه می‌شوند و می‌کوشند علاوه بر تکیه بر قابلیت‌های عشق خود، بالغانه و خردمندانه به زندگی‌شان بنگرند و مسائل‌شان را حل کنند.
سیّد جواد
این امضاها و مهریه‌ها نیست که شروع و پایان مسیر زندگی را روشن و مشخص می‌کنند، بلکه این مهر و امضای عشق است که مدت پایداری روابط زن و مرد را تعیین می‌کند.
سیّد جواد

حجم

۲۵۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

حجم

۲۵۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۹۲ صفحه

قیمت:
۸۹,۹۰۰
۲۶,۹۷۰
۷۰%
تومان