بریدههایی از کتاب مردان مجنون زنان لیلی (جلد اول)
۳٫۸
(۴)
از سحرخیزی حرف به میان آمد، لیلی گفت: «من هر روز صبح زود از خواب برمیخیزم». مجنون دانا گفت: «از خواب برنمیخیزی! از رختخواب برمیخیزی!»
سیّد جواد
حسرت زندگی کسی را نخوریم.
Aysan
روزی شاگردی نزد استادی رفت و گفت: «من آمدهام تا اولین درس زندگی را از شما بیاموزم.» استاد پرسید: «غذایت را خوردهای؟» شاگرد گفت: «نه!» استاد گفت: «به آشپزخانه برو و غذایت را بخور!» شاگرد رفت، غذایش را خورد و بازگشت. استاد پرسید: «غذایت را خوردی؟» گفت: «بله، خوردم.» استاد پرسید: «کاسهات را شستی؟» شاگرد گفت: «خیر استاد.» استاد گفت: «برو کاسهات را هم بشوی.» شاگرد کاسه را شست و سریع نزد استاد برگشت و گفت: «من آمادهام تا بیاموزم.» استاد گفت: «این اولین درس زندگیات باشد؛ هروقت غذایی میخوری، کاسهات را هم بشوی!»
سیّد جواد
روزی مجنون با تمام شور و مستی به در خانهی لیلی رفت و در زد. لیلی گفت: «کیستی؟» مجنون گفت: «منم، زودتر در را باز کن؟» اما لیلی در را باز نکرد که نکرد. مجنون بههم ریخت و فکر کرد: «لیلی را چه شده است که در را نمیگشاید؟» مدتی گذشت و مجنون بیشتر اندیشید تا اینکه حقیقت را دریافت. بار دیگر به در خانهی لیلی رفت و در زد. لیلی گفت: «کیستی؟» مجنون گفت: «تواَم!» لیلی با خندهای بر لب، در را گشود و گفت: «این حقیقت عشق است!»
سیّد جواد
همسرانی که در زندگی زناشویی بهدنبال آرامش میگردند باید «سادهزیستی» را بهعنوان یکی از ارزشهای زندگی خود بپذیرند و روحیات کاملگرایانه را در خود حذف کنند. هنر لذت بردن از کوچکترین داشتهها، نشان از درک واقعی زندگی دارد.
Aysan
زنان حرف زدن را شیوهای برای برقراری ارتباط میدانند و این جزئی از ویژگیهای روانشناختی و کلامی آنهاست؛ اما مردان حرف زدن را ابزاری برای کسب منافع یا رسیدن به قدرت و ثروت در نظر میگیرند و بهنوعی سود و زیان حرف برایشان اهمیت دارد.
سیّد جواد
گنجشکی مدام به آتش نزدیک میشد و زود برمیگشت! از او پرسیدند: «چه میکنی؟» پاسخ داد: «در این نزدیکی چشمهی آبی است و من مرتب نوکم را پر از آب میکنم و آنرا روی آتش میریزم.»
گفتند: «حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میآوری بسیار زیاد است و این آب فایدهای ندارد.»
گفت: «شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما وقتی خداوند میپرسد: برای کمک به دوستت که در آتش میسوخت چه کردی؟ میتوانم سرم را بالا بگیرم و بگویم هر آنچه از دستم برمیآمد!»
Aysan
گاهی از دل رنج متولد میشوید.
Aysan
زندگی همیشه درگیر یک تضاد است؛ هم جدی است؛ هم جدی نیست.
Aysan
همیشه با خودت آشتی باش
Aysan
این امضاها و مهریهها نیست که شروع و پایان مسیر زندگی را روشن و مشخص میکنند، بلکه این مهر و امضای عشق است که مدت پایداری روابط زن و مرد را تعیین میکند.
سیّد جواد
داستان عاشقانهی «لیلی و مجنون» بهانهای است برای طرح مباحثی در حوزهی عشق، خانواده و روابط زناشویی و رفتارهای بالغانهی زن و شوهرهای امروزی. شاید بپرسید: «لیلی و مجنون که هرگز بههم نرسیدند و ازدواج نکردند؟!»
در این کتاب، فرض را بر این گذاشتهایم که این دو بههم رسیدهاند و در گذران زندگی و تجربهی واقعیتهای آن، با مسائل و مشکلات و بحرانهایی مواجه میشوند و میکوشند علاوه بر تکیه بر قابلیتهای عشق خود، بالغانه و خردمندانه به زندگیشان بنگرند و مسائلشان را حل کنند.
سیّد جواد
دو شاگرد در باغ استادشان به نیت ورزش درونگری و مراقبه، قدم میزدند. آنها به کشیدن سیگار خو گرفته بودند؛ برای همین تصمیم گرفتند از استاد برای کشیدن سیگار در باغش اجازه بگیرند.
روز بعد دو شاگرد، در باغ یکدیگر را ملاقات کردند، یکی از آن دو با حس و حالی عجیب، دود هوا میداد و شاگرد دیگر در تعجب بود که چرا استاد به او اجازه نداده است. خواست که به سراغ استاد برود و از وی علت را جویا شود. در همین هنگام، دوستش از او پرسید: «از استاد چه درخواستی کردی؟» شاگرد گفت: «از استاد خواستم که اجازه دهند در زمان مراقبه سیگاری بکشم، اما ایشان درخواستم را رد کردند.» دوستش گفت: «ایراد کار تو همینجاست. من از استاد پرسیدم، آیا اجازه میدهند هنگام سیگار کشیدن، مراقبه کنم؟» و ایشان با لبخند موافقت کردند!
سیّد جواد
روزی زنی به بازار رفت و یک قوری چینی خرید. در راه بازگشت به منزل فکر کرد: «اگر این قوری در منزل از دستم بیفتد و بشکند چه میشود؟» بعد با خودش گفت: «خب باید دوباره بیایم بازار و آنرا بند بزنم. دکان چینیبندزن نزدیک است، پس بهتر است همین حالا قوری را به وی بدهم تا برایم بند بزند و خیالم از این بابت راحت شود.» زن هرچه فکر کرد، دید بهترین راه همین است. سپس قوری چینی زیبا و تازهاش را بر زمین زد، سپس تکههایش را جمع کرد، نزد چینیبندزن برد و آنرا درست کرد و به خانه آورد و ماجرا را برای همسرش تعریف کرد. مرد فقط باتعجب به چشمهای همسرش نگاهی کرد و آب دهانش را قورت داد!
سیّد جواد
فرصتطلبی مثبت، یک هنر است.
Aysan
بعضی از افراد چون نمیتوانند از پس واقعیت برآیند یا با آن کنار بیایند یا در دل واقعیت خلاقیتی هدفمند ایجاد کنند، میکوشند در برابر خیالبافیهای بیمارگون و منفعل، حالت دفاعی به خود بگیرند و مقاومت کنند
Aysan
در جنوب آمریکا، زمانیکه پنبه همهچیز مردم بود، شپش غوزه از مکزیک به ایالت متحده رفت و پنبهزارها را نابود کرد. کشاورزان مجبور شدند محصولات دیگری مانند دانههای بادامزمینی یا سویا کشت کنند. آنان یاد گرفتند از زمینهایشان برای پرورش گله و خوک و مرغ استفاده کنند. درنتیجه کشاورزان نسبت به زمانیکه فقط پنبه میکاشتند، ثروت بیشتری کسب کردند. آنان وقتی از نظام تکمحصولی به کشاورزی متنوع روی آوردند، وضعیت اقتصادی بهتر و رفاه بیشتری را برای خود و خانوادهشان به ارمغان آوردند. اهالی از آنچه رخ داده بود خشنود بودند، برای همین در سال ۱۹۱۰ بنای یادبودی از شپش غوزه درست کردند که روی آن نوشته بود: «برای قدردانی از شپش غوزه و کاری که برای رفاه کشاورزان انجام داد.»
Aysan
مقام تسلیم، به بلوغ معنوی و عرفان درونی نیاز دارد و شما باید برای رسیدن به این مقام، به زندگی نگرشی معنوی داشته باشید.
آرامش و خوشبختی شما و همسرتان تا حد زیادی به رضایتتان از آنچه طبیعت بر شما روا داشته بستگی دارد؛ که البته با تلاش و حرکت و برنامهریزی مغایرتی ندارد
sadeghi
روزی مردی داخل گودالی افتاد. همسرش فریاد کشید و از دیگران کمک خواست. «روزنامهنگاری» دربارهی شیوهی افتادن او در گودال، گزارشی تهیه کرد. یک «رفتارشناس» او را تحریک کرد تا دلایلی بیاورد که نشان دهد پدر و مادرش او را برای افتادن در داخل گودال آماده کرده بودند. «دانشمندی» خیلی زود عمق گودال و رطوبت خاکش را اندازه گرفت. یک «مربی تقویت فکر» به وی پند داد: خواستن، توانستن است. یک «پرستار» کنار گودال ایستاد و با او گریه کرد. «کشیشی» او را دید و گفت: بیشک این مرد گناهی مرتکبشده که این چنین ادب شده است.
فردی معمولی اما اهل عمل که از آنجا میگذشت، بدون هیچ کلامی به درون گودال رفت و مرد را بالا کشید!
Aysan
باید خود را در سه قالب برنامهریزی کنید: یکی لیلی و مجنون جسم؛ دوم لیلی و مجنون ذهن و سوم لیلی و مجنون روح. سپس برای هریک برنامهریزی عملی داشته باشید و برای جسم خود «تغذیه و ورزش» و برای ذهن خود «پاکسازی و تفکر مثبت» و برای روح خود «معنویت» را که ریشه در طبیعت دارد، انتخاب کنید؛ تا زندگیتان هویتی معنادار بیابد.
Aysan
هنر لذت بردن از کوچکترین داشتهها، نشان از درک واقعی زندگی دارد. بسیاری از افراد از رسیدن به این بینش و تصور عاجزند و فقط سعی در احتکار و جمعآوری بیمارگون دارند؛ ولی زن و شوهری که به درجهای از پختگی و رسش درونی رسیدهاند، بنا را بر راضی بودن و پایین آوردن انتظارات و متعادل کردن آنها میگذارند.
sadeghi
بسیاری از افراد از زندگیشان ناراضیاند نه به این علت که ندارند، بلکه بهخاطر توقع بیشازحدشان از زندگی که آنها را به سختی میافکند و زندگی را بر آنها تلخ میکند.
sadeghi
همیشه باید با لحنی بسیار آرام و لذتبخش با هم گفتگو کنید و وقتی هم که در تلهی خشم و عصبانیت میافتید با گفتگوی رودررو مسائل و مشکلاتتان را حل و فصل کنید و بکوشید در زندگی سوپاپهای اطمینان و تخلیهی خشم خود را شناسایی کنید.
sadeghi
زندگی را بیشازحد جدی نگیرید
sadeghi
لزومی ندارد همه از شما راضی باشند
sadeghi
یک شب، مردی از خواب پرید، همزمان، زنش هم از خواب پرید. مرد گفت: «زن چقدر اتاق تاریک است! کبریت را بیاور تا شمع را روشن کنیم.» کمی گذشت و زن با ناامیدی گفت: «آنقدر تاریک است که نمیتوانم کبریت را پیدا کنم. اگر تو شمع را روشن کنی، من کبریت را برایت پیدا میکنم.»
سیّد جواد
اگر ظرفی کوچک بگذارید همان مقدار باران دریافت میکنید و اگر ظرفی بزرگ در دست بگیرید باز هم همان اندازه باران نعمت و رحمت الهی را دریافت خواهید کرد. فرصتهای طلایی در زندگی نصیب بسیاری از افراد نمیشود، نه به این دلیل که نمیخواهند، بلکه به این خاطر که اندیشه و عقلشان کار نمیکند یا قد نمیدهد. وقتی ذهن فقیر باشد، نمیتواند کارهای خارقالعاده انجام دهد. وقتی فرد نتواند از تخیل خود، که ثروت بزرگ درونیاش است، بهره ببرد، از حل مسائل جزئی زندگیاش هم ناتوان میماند.
Aysan
گفتگو، در مراودات شما و همسرتان، نقشی جدی دارد. مفاهیم و محتوای این گفتگوها، و لحن و آهنگ بیان آنها بسیار مهم است. گاهی محتوا خوب است اما لحن گزنده؛ گاهی، هم محتوا پوچ است و هم لحن بسیار تلخ. بهتر است همیشه به محتوا و لحن و آهنگ کلامتان توجه داشته باشید. این توجه و دقت، به هوش عاطفی شما بازمیگردد.
شما و همسرتان باید بیاموزید که چگونه از هم سؤال کنید یا از یکدیگر تقاضا و درخواستی داشته باشید، زیرا هر سؤالی، پاسخ خاص خود را دارد. کافی است در درخواستهایتان، کمی بیدقت باشید یا ظریف و دقیق پرسش نکنید، طبیعی است جواب مورد نظرتان را نخواهید گرفت
sadeghi
زن در درک، تحلیل و جزئینگری، تواناییهایی دارد که مرد ندارد و مرد در درک و کلینگری از تجربههایی برخوردار است که زن فاقد آنهاست. چهبسا زنانی که با همین توجههای جزئی، از سقوط مردان خود جلوگیری کردهاند و آنها را به سمت پیشرفت کشاندهاند
sadeghi
اگر بسیاری از مردان به حرف همسرشان گوش کرده و به هوشمندی زنانهاش اعتماد میکردند، هرگز شکست نمیخوردند.
وقتی توانایی مردانه با توانایی زنانه بههم آمیزد، قدرتی عظیم خلق میشود.
Aysan
حجم
۲۵۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۲۵۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
قیمت:
۸۹,۹۰۰
۲۶,۹۷۰۷۰%
تومان