
کتاب آوارگان
معرفی کتاب آوارگان
کتاب الکترونیکی «آوارگان» با گردآوری ویتتان نوئن و ترجمهٔ شکوفه میبدی، مجموعهای از روایتهای نویسندگان مهاجر دربارهٔ تجربهٔ پناهندگی است که نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. این اثر با گردآوری داستانها و جستارهایی از نویسندگان گوناگون، به بررسی ابعاد مختلف زندگی پناهندگان و مهاجران میپردازد و تلاش میکند صدای کسانی باشد که اغلب در حاشیه قرار گرفتهاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آوارگان
«آوارگان» اثری در قالب ناداستان و جستار است که مجموعهای از روایتهای شخصی و تأملات نویسندگان مهاجر دربارهٔ تجربهٔ پناهندگی و مهاجرت را گرد هم آورده است. این کتاب با گردآوری ویتتان نوئن، نویسنده و منتقد شناختهشده، و با ترجمهٔ شکوفه میبدی، به دغدغههای انسانهایی میپردازد که به دلایل گوناگون، از جنگ، خشونت، سرکوب یا فقر، ناچار به ترک خانه و وطن خود شدهاند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای متنوع از نویسندگان با پیشینههای مختلف استوار است؛ هر فصل یا بخش، صدای یک نویسنده را بازتاب میدهد که از زاویهٔ دید خود به تجربهٔ آوارگی، از دستدادن، هویت، تلاش برای بازسازی زندگی و مواجهه با جامعهٔ میزبان میپردازد. این مجموعه، نهتنها به روایتهای فردی و خانوادگی میپردازد، بلکه به مسائل کلانتری چون سیاستهای مهاجرتی، مرزها، عدالت و معنای تعلق نیز نظر دارد. «آوارگان» با بهرهگیری از قالب جستار و خاطرهنویسی، تصویری چندلایه و انسانی از وضعیت پناهندگان در جهان معاصر ارائه میدهد.
خلاصه کتاب آوارگان
این کتاب مجموعهای از روایتهای نویسندگان مهاجر است که هرکدام تجربهٔ پناهندگی و مهاجرت را از زاویهای شخصی و منحصربهفرد بازگو میکنند. دغدغهٔ اصلی کتاب، به تصویرکشیدن وضعیت انسانهایی است که بهناچار خانه و سرزمین خود را ترک کردهاند و در جستوجوی امنیت، هویت و آیندهای بهتر، با چالشهای گوناگون روبهرو شدهاند. در بخش مقدمه، ویتتان نوئن از تجربهٔ شخصی خود بهعنوان یک پناهندهٔ ویتنامی سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که پناهندگی، نهتنها یک وضعیت حقوقی، بلکه تجربهای عمیقاً انسانی و روانی است که با از دستدادن، بیخانمانی و تلاش برای بازسازی هویت همراه است. او به تفاوت میان مهاجر و پناهنده میپردازد و نشان میدهد که چگونه جامعهٔ میزبان، پناهندگان را اغلب به چشم «دیگری» میبیند و آنها را یا نامرئی میکند یا بیشازحد در معرض دید قرار میدهد. در ادامه، روایتهایی از نویسندگان با پیشینههای مختلف آمده است؛ از افغانستان، اتحاد جماهیر شوروی، ایران، اتیوپی، مکزیک، و کشورهای دیگر. هر روایت، بخشی از تجربهٔ آوارگی را بازتاب میدهد: از جداییهای خانوادگی و خاطرات تلخ کودکی تا تلاش برای سازگاری با فرهنگ جدید، تغییر نام و هویت، و مواجهه با تبعیض و بیگانگی. برخی نویسندگان به خاطرات خود از اردوگاههای پناهندگان، سفرهای پرخطر و لحظات تصمیمگیری سرنوشتساز اشاره میکنند؛ برخی دیگر به چالشهای روزمرهٔ زندگی در کشور میزبان و احساس تعلق یا بیگانگی میپردازند. در بخشهایی از کتاب، به مسائل کلانتری چون سیاستهای مهاجرتی، مرزها، عدالت و مسئولیت جوامع میزبان نسبت به پناهندگان پرداخته شده است. نویسندگان با روایتهای خود، مرز میان واقعیت و خیال، خانه و غربت، امنیت و تهدید را به چالش میکشند و نشان میدهند که آوارگی، تجربهای است که نهتنها گذشته، بلکه آینده و هویت فرد را نیز شکل میدهد. در مجموع، «آوارگان» با گردآوری صداهای متنوع و روایتهای انسانی، تصویری چندوجهی از وضعیت پناهندگان در جهان امروز ارائه میدهد و به خواننده امکان میدهد تا از خلال تجربههای زیستهٔ دیگران، به درک عمیقتری از مفهوم آوارگی و مهاجرت برسد.
چرا باید کتاب آوارگان را بخوانیم؟
این کتاب با گردآوری روایتهای واقعی و شخصی از نویسندگان مهاجر، فرصتی فراهم میکند تا تجربهٔ پناهندگی و مهاجرت از زاویهای انسانی و ملموس دیده شود. «آوارگان» بهجای ارائهٔ تحلیلهای انتزاعی، صدای کسانی را به گوش میرساند که اغلب در حاشیه قرار گرفتهاند و تجربههایشان کمتر شنیده شده است. خواندن این اثر، امکان همدلی و درک عمیقتری از وضعیت پناهندگان و مهاجران را فراهم میکند و به پرسشهایی دربارهٔ هویت، تعلق، عدالت و مرزها پاسخ میدهد. این کتاب نهتنها برای آشنایی با تجربههای زیستهٔ پناهندگان، بلکه برای تأمل دربارهٔ مسائل اجتماعی و انسانی معاصر نیز ارزشمند است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به موضوعات مهاجرت، هویت، عدالت اجتماعی و تجربههای زیستهٔ پناهندگان مناسب است. همچنین پژوهشگران علوم اجتماعی، دانشجویان رشتههای انسانشناسی، جامعهشناسی، مطالعات فرهنگی و کسانی که دغدغهٔ مسائل انسانی و اجتماعی دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب آوارگان
«من هم یک وقتی پناهنده بودم، گرچه حالا دیگر کسی با پناهندهها اشتباهم نمیگیرد. به همین خاطر هم هست که اصرار دارم پناهنده در نظرم بگیرند، چون بدجوری وسوسه میشوم که تظاهر کنم پناهنده نیستم. راحتترم که خودم را مهاجر معرفی کنم و در گروه مهاجرها جا بزنم چون هم جنجال کمتری دارد، هم گرفتاری و زحمتش کمتر است و هم بهاندازهٔ پناهندهبودن تهدید حساب نمیشود. مثل یک شهروند قانونی، در جایگاهی انسانی، متولد شدم. در چهارسالگی تبدیل شدم به چیزی کمتر از یک انسان، دستکم به چشم جماعتی که پناهندهها را آدم حساب نمیکردند. مارس ۱۹۷۵ بود که ارتش کمونیست شمالی زادگاهم، بون ما توت، را به تصرف خودش درآورد و این آخرین تجاوزش به خاک جمهوری ویتنام بود، کشوری که بیشتر مردم دنیا آن را به ویتنام جنوبی میشناسند. کشوری که دیگر وجود خارجی ندارد، مگر در یاد و خاطرهٔ آن چند میلیون پناهندهای که در سرتاسر دنیا پراکنده شدهاند. به گذشته که نگاه میکنم، میبینم هیچچیزی از آن تجربهای که به یک پناهنده تبدیلم کرد به خاطر ندارم. این تجربه با تصمیم بزرگ مادرم بین انتخاب مرگ و زندگی شروع شد. پدرم در سایگون بود و راههای ارتباطی هم قطع شده بودند. چیزی از آن موقع یادم نیست که همراه مادر و برادرم-که آن موقع ده سالش بود-از شهرمان فرار کردیم و خواهرخواندهٔ سیزدهسالهام را گذاشتیم تا مراقب خانه و زندگیمان باشد. خواهرم را اصلاً یادم نمیآید؛ خواهری که پدرومادرم تا حدود بیست سال بعد نتوانستند دوباره ببینندش و من هم تا حدود سی سال.»
حجم
۱۸۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
حجم
۱۸۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه