
کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد
معرفی کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد
کتاب گربهای که کتابخانه را نجات داد با عنوان انگلیسی The cat who saved books نوشته سوسوکه ناتسوکاوا با ترجمه مژگان رنجبر در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات کتاب کولهپشتی منتشر شده است. این اثر که در سال ۱۴۰۳ به چاپ نهم رسیده، در دستهی رمانهای فانتزی و نوجوان قرار میگیرد و داستانی خیالانگیز را روایت میکند که در آن کتابها، کتابخانهها و گربهای سخنگو نقش محوری دارند. نویسنده در این کتاب، با محوریت دختری نوجوان و گربهای اسرارآمیز، به ماجراجوییهایی در دنیای کتابها و مفاهیم عمیق انسانی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد اثر سوسوکه ناتسوکاوا
کتاب گربهای که کتابخانه را نجات داد داستانی فانتزی است و در قالب رمان نوجوان نوشته شده است. نویسنده، سوسوکه ناتسوکاوا، با بهرهگیری از عناصر خیال و واقعیت، دنیایی خلق کرده که در آن کتابخانهها نهفقط مکانهایی برای مطالعه، بلکه بستری برای ماجراجویی و کشف ارزشهای انسانیاند. داستان حول محور نانامی، دختری نوجوان با بیماری آسم و گربهای سخنگو به نام ببری میگردد که با هم وارد دنیایی جادویی میشوند.
ساختار کتاب گربهای که کتابخانه را نجات داد بهگونهای است که هر فصلْ ماجرایی تازه و چالشی جدید را پیش روی شخصیتها میگذارد. سوسوکه ناتسوکاوا در این رمان با ترکیب عناصر واقعگرایانه و فانتزی، به دغدغههایی چون اهمیت کتاب، هویت فردی، دوستی و قدرت انتخاب میپردازد و فضایی پررمزوراز و خیالانگیز را برای مخاطب نوجوان و جوان فراهم میکند.
خلاصه کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با ناپدیدشدن کتابها از کتابخانهای قدیمی آغاز میشود؛ جایی که نانامی، دختر نوجوان و علاقهمند به کتاب، متوجه این اتفاق عجیب میشود. او که بهدلیل بیماری آسم بیشتر وقتش را در کتابخانه میگذراند، با گربهای سخنگو به نام ببری روبهرو میشود. ببری به نانامی هشدار میدهد که وارد دالان اسرارآمیز نشود، اما کنجکاوی و علاقهی نانامی به کتابهای گمشده، او را به سفری جادویی میکشاند. در این سفر، نانامی و ببری وارد دنیایی میشوند که در آن کتابها توسط مردان خاکستری و ژنرالی مرموز تهدید میشوند.
ژنرال معتقد است کتابهای قدیمی خطرناکاند و باید نابود شوند. نانامی باتکیهبر قدرت قلب و حقیقت، تلاش میکند کتابهای ارزشمند را نجات دهد و در این مسیر با چالشهایی روبهرو میشود که او را به شناخت عمیقتری از خود و دنیای اطرافش میرساند. روایت کتابْ مرز میان واقعیت و خیال را در هم میشکند و با اشاره به اهمیت کتاب و خاطرات، مخاطب را به تأمل دربارهی ارزش مطالعه و هویت فردی دعوت میکند.
چرا باید کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد را بخوانیم؟
این کتاب با روایت ماجرایی فانتزی و پررمزوراز، به موضوعاتی چون اهمیت کتاب و کتابخانه، قدرت خاطرات و نقش مطالعه در شکلگیری هویت فردی میپردازد. حضور گربهای سخنگو و سفرهای جادویی داستان را برای نوجوانان و جوانان جذاب و متفاوت میکند. رمان گربهای که کتابخانه را نجات داد نهتنها سرگرمکننده است، بلکه مخاطب را بهسمت پرسش دربارهی ارزش کتابها و مسئولیت فردی در برابر دانستهها و خاطراتش سوق میدهد. این اثر با ترکیب عناصر واقعگرایانه و خیالپردازانه، تجربهای متفاوت از مواجهه با دنیای کتابها را رقم میزند.
خواندن کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که به داستانهای فانتزی، ماجراجویی و موضوعات مرتبط با کتاب و کتابخانه علاقه دارند. همچنین میتواند برای کسانی که دغدغهی هویت فردی، دوستی و مطالعه را دارند، الهامبخش باشد. علاقهمندان به روایتهای خیالانگیز و دوستداران گربهها نیز از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
درباره سوسوکه ناتسوکاوا
سوسوکه ناتسوکاوا پزشک و رماننویس ژاپنی است. او از دانشکدهی پزشکی دانشگاه شینشو فارغالتحصیل شده و در بیمارستانی واقع در استان ناگانوی ژاپن، که بیشتر منطقهای روستایی است، به طبابت مشغول بوده است. نخستین اثر چندجلدی او با عنوان پروندههای پزشکی پروردگار، جوایز بسیاری را به خود اختصاص داده و بیش از سه میلیون نسخه از آن در ژاپن به فروش رسیده است. کتاب گربهای که کتابخانه را نجات داد نیز از پرفروشترین آثار اوست.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
بخشی از کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد
«نانامی که غرق در کتابش شده بود چندان متوجه درخشش سرخفامی نشد که آهستهآهسته روی میز مطالعهاش پیش آمده بود. وقتی سرانجام نگاهش را بالا آورد، دید خورشید پایین رفته و آسمانِ بالای سقفها و خانهها را رنگ زده است. هوای دم پنجره بهسرعت داشت سرد میشد.
انگار درست همین چند روز پیش بود که درختان صفکشیده در خیابانها رنگهای پاییزی به خود گرفته بودند. حالا حس میکردی در آستانهٔ زمستان قرار داری. روزهای آفتابی دلپذیر بودند؛ هرچند بهمحض اینکه خورشید غروبش را آغاز میکرد، دما پایین میآمد. نانامی به خودِ سرما اهمیت نمیداد، گرچه هوای خشکِ زمستان برای مبتلایان به آسم نوعی کابوس بود. سرد و گرم بودن هوا واقعاً فرقی نمیکرد، چون درهرحال فعالیتهای او همیشه محدود بود. پس از اینکه سراغ یونیفرم زمستانی مدرسهاش میرفت، با گذر روزهای فصل فقط پالتو یا شالی را به لباسهایش اضافه میکرد.»
حجم
۱۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه