کتاب زیر گنبد (جلد اول)

کتاب زیر گنبد (جلد اول) نوشته‌ی استیون کینگ و با ترجمه‌ی محمد جوادی، اثری در ژانر دلهره‌آور و علمی-تخیلی است که توسط انتشارات کتابسرای تندیس به‌صورت الکترونیکی منتشر شده است. این رمان با روایتی پرکشش و شخصیت‌پردازی‌های چندلایه، داستان شهری کوچک را روایت می‌کند که ناگهان زیر یک گنبد نامرئی و نفوذناپذیر گرفتار می‌شود. کینگ، که به‌خاطر آثارش در ژانر وحشت و تعلیق شهرت دارد، در این کتاب نیز با بهره‌گیری از عناصر روان‌شناختی و اجتماعی، موقعیتی بی‌سابقه و پرتنش را خلق کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب زیر گنبد (جلد اول)

زیر گنبد (جلد اول) نوشته‌ی استیون کینگ، داستانی است درباره‌ی شهری به نام چسترز میل که ناگهان با یک مانع شفاف و غیرقابل عبور احاطه می‌شود. این گنبد نامرئی، شهر را از دنیای بیرون جدا می‌کند و ساکنانش را در شرایطی غیرمنتظره و اضطراب‌آور قرار می‌دهد. روایت کتاب با تمرکز بر چندین شخصیت کلیدی از جمله دیل باربارا (آشپز سابق و کهنه‌سرباز)، جیم رنی (عضو شورای شهر)، جونیور رنی (پسر جیم)، و جولیا شاموی (سردبیر روزنامه محلی) پیش می‌رود. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که از زاویه دید شخصیت‌های مختلف، واکنش‌ها و تصمیمات آن‌ها را در مواجهه با بحران بررسی می‌کند. کینگ در این اثر، علاوه‌بر خلق فضایی پرتنش و رازآلود، به روابط انسانی، قدرت، فساد، و شکنندگی نظم اجتماعی نیز پرداخته است. جلد اول این رمان، آغازگر ماجرایی است که با سقوط گنبد و پیامدهای آن، زندگی روزمره‌ی شهروندان را به چالش می‌کشد و آن‌ها را وادار می‌کند با ترس‌ها، امیدها و تاریکی‌های درونی خود روبه‌رو شوند.

خلاصه داستان زیر گنبد (جلد اول)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با روزی آرام در شهر کوچک چسترز میل آغاز می‌شود؛ جایی که ساکنانش مشغول زندگی روزمره هستند. ناگهان، یک مانع نامرئی و شفاف، شبیه به گنبد، سراسر شهر را دربرمی‌گیرد. این گنبد باعث بروز تصادفات مرگبار، قطع ارتباط با بیرون و وحشت عمومی می‌شود. هواپیماها و حیوانات در برخورد با این مانع از بین می‌روند و مردم شهر به سرعت متوجه می‌شوند که هیچ راهی برای خروج وجود ندارد. در این میان، دیل باربارا که به‌تازگی از شهر خارج شده بود، به‌طور اتفاقی درگیر ماجرا می‌شود و به یکی از شخصیت‌های محوری تبدیل می‌گردد. جیم رنی، عضو بانفوذ شورای شهر، تلاش می‌کند کنترل اوضاع را به دست بگیرد و از شرایط بحرانی برای پیشبرد اهداف شخصی خود بهره ببرد. همزمان، جونیور رنی با مشکلات روانی و خشونت‌هایش، فضای داستان را تیره‌تر می‌کند. جولیا شاموی، روزنامه‌نگار مستقل، سعی دارد حقیقت را کشف و اطلاع‌رسانی کند. با پیشرفت داستان، بحران‌های انسانی و اجتماعی شدت می‌گیرد؛ منابع شهر محدود می‌شود، ترس و بی‌اعتمادی گسترش می‌یابد و ساکنان مجبور می‌شوند برای بقا، با یکدیگر و با خودشان روبه‌رو شوند. روایت کتاب، همزمان با نمایش آشفتگی‌های بیرونی، به لایه‌های روانی و اخلاقی شخصیت‌ها نیز نفوذ می‌کند و نشان می‌دهد که در شرایط استثنایی، مرز میان خیر و شر تا چه اندازه شکننده است.

چرا باید کتاب زیر گنبد (جلد اول) را بخوانیم؟

زیر گنبد (جلد اول) با فضاسازی منحصربه‌فرد و روایت چندلایه، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌های بقا و بحران را ارائه می‌دهد. این کتاب نه‌تنها به ماجرای محاصره‌ی یک شهر می‌پردازد، بلکه واکنش‌های انسانی در شرایط فشار، قدرت‌طلبی، ترس و همبستگی را به تصویر می‌کشد. شخصیت‌های متنوع و پیچیده، روند داستان را غیرقابل پیش‌بینی و پرکشش می‌کنند. همچنین، کتاب با طرح پرسش‌هایی درباره‌ی اخلاق، مسئولیت و ماهیت قدرت، مخاطب را به تأمل درباره‌ی رفتارهای فردی و جمعی در موقعیت‌های بحرانی وامی‌دارد. برای علاقه‌مندان به داستان‌های دلهره‌آور، علمی-تخیلی و اجتماعی، این اثر فرصتی برای تجربه‌ی روایتی پرتنش و چندوجهی است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌های دلهره‌آور، علمی-تخیلی و اجتماعی پیشنهاد می‌شود. همچنین به کسانی که به بررسی رفتار انسان‌ها در شرایط بحرانی، روابط قدرت و روان‌شناسی جمعی علاقه دارند، توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب زیر گنبد (جلد اول)

«در ارتفاع دو هزار پایی، که کلودت سندرز در حال آموزش پرواز بود، شهر چسترز میل در روشنایی صبحگاهی طوری می‌درخشید انگار تازه بنا شده باشد. ماشین‌ها در امتداد خیابان اصلی حرکت می‌کردند و پرتوهای خورشید را به سرعتِ یک چشمک به یکدیگر منعکس می‌کردند. نوک کلیسای کنگو آن‌قدر تیز به نظر می‌رسید که انگار آسمان صاف را سوراخ کرده بود. وقتی سنکا وی بر فراز آن پرواز کرد، خورشید در امتداد سطح رودخانه منعکس شده بود و هواپیما و آب، شهر را در مسیری مورب قطع می‌کردند. درحالی‌که از خوشحالی می‌خندید و گفت: «چاک، انگار دو تا پسر کنار پل صلح می‌بینم! ماهی می‌گیرن!» آموزش پرواز هدیه‌ای از طرف شوهرش به او بود، شوهرش نفر اول شورای شهر بود. اگرچه شوهرش اندی فکر می‌کرد اگر خدا می‌خواست مردم پرواز کنند، قطعاً به آن‌ها بال می‌داد. مردی فوق‌العاده چرب‌زبان بود، ولی در نهایت کلودت مسیر خود را انتخاب کرده بود. او از اولین تجربهٔ پروازش بسیار لذت می‌برد. اما این یک لذت صرف نبود، بلکه هیجان‌انگیز بود. امروز اولین باری بود که او واقعاً احساس عالیِ پرواز را درک می‌کرد.»