
کتاب پژواک در شهر
معرفی کتاب پژواک در شهر
کتاب پژواک در شهر نوشتهی کی. ایکس. سونگ با ترجمهی الهام صیفیکار، روایتی داستانی و معاصر از زندگی نوجوانان در هنگکنگ است که در بستر اعتراضات اجتماعی و تحولات سیاسی سالهای اخیر این شهر شکل گرفته است. این اثر با تمرکز بر تجربههای شخصی و خانوادگی شخصیتهای اصلی، به موضوعاتی چون هویت، مهاجرت، خانواده، عشق نوجوانانه و کشمکشهای اجتماعی میپردازد. روایت کتاب از زاویه دید چند شخصیت نوجوان دنبال میشود که هرکدام با دغدغهها و چالشهای خاص خود روبهرو هستند و در عین حال، سرنوشتشان به واسطهی رویدادهای اجتماعی و سیاسی به هم گره میخورد. انتشارات دانشآفرین آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پژواک در شهر
پژواک در شهر اثری داستانی با محوریت نوجوانان است که در فضای پرتنش و پرتلاطم هنگکنگ روایت میشود. کی. ایکس. سونگ با نگاهی جزئینگر و صمیمی، زندگی چند نوجوان را در دل اعتراضات و تحولات اجتماعی به تصویر کشیده است. داستان با روایتهای متناوب از زاویه دید شخصیتهایی چون فینکس و کای پیش میرود؛ دو نوجوان با پیشینههای خانوادگی و فرهنگی متفاوت که هرکدام درگیر بحرانهای شخصی و اجتماعیاند. کتاب با پرداختن به موضوعاتی مانند جدایی والدین، مهاجرت، فشارهای تحصیلی، هویت فرهنگی و تجربهی عشق نوجوانانه، تصویری چندلایه از جامعهی معاصر هنگکنگ ارائه میدهد. در کنار این دغدغههای فردی، سایهی اعتراضات دانشجویی و کشمکشهای سیاسی بر زندگی شخصیتها سنگینی میکند و انتخابهای آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. سونگ با ترکیب زبانهای مختلف و اشاره به تفاوتهای فرهنگی، فضایی ملموس و زنده از شهر و آدمهایش خلق کرده است.
خلاصه داستان پژواک در شهر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با صحنهای از خیابانهای تاریک و پرتنش هنگکنگ آغاز میشود؛ جایی که فینکس، نوجوانی با ریشههای دوگانهی آمریکایی-چینی، در میان جمعیت معترض و فضای امنیتی شهر سرگردان است. او درگیر بحران خانوادگی ناشی از جدایی والدین و فشارهای تحصیلی برای ورود به دانشگاههای معتبر است. در سوی دیگر، کای نوجوانی است که پس از فوت مادرش از شانگهای به هنگکنگ بازگشته و با پدری که سالها از او دور بوده، زندگی میکند. کای برای یافتن جایگاه خود در شهر جدید و کنارآمدن با گذشته، به پلیس میپیوندد اما در دل خود هنرمندی حساس و سرگشته است. روایت با تلاقی مسیرهای فینکس و کای در جریان تظاهرات دانشجویی و اعتراضات علیه لایحهی استرداد مجرمین گره میخورد. شخصیتهای فرعی مانند چارلی، آسپری و سوکی نیز هرکدام با دغدغهها و روابط خانوادگی و اجتماعی خود، به پیچیدگی داستان میافزایند. کتاب با نمایش فضای پرتنش شهر، دوگانگیهای زبانی و فرهنگی، و شکلگیری روابط عاطفی و دوستیهای تازه، تصویری از نوجوانانی ارائه میدهد که میان انتخابهای فردی و مسئولیتهای جمعی، هویت خود را جستوجو میکنند. روایت با جزئیات زندگی روزمره، طنزهای ظریف و لحظات احساسی، خواننده را به دل تجربههای شخصیتها میبرد، بیآنکه پایان داستان را لو بدهد.
چرا باید کتاب پژواک در شهر را بخوانیم؟
پژواک در شهر با روایتی چندصدایی و شخصیتپردازی دقیق، تجربهی زیستن در هنگکنگ معاصر را از زاویهی نگاه نوجوانان به تصویر میکشد. این کتاب نهتنها به دغدغههای فردی مانند هویت، خانواده و عشق میپردازد، بلکه لایههای اجتماعی و سیاسی را نیز در دل داستان جای داده است. استفاده از زبانهای مختلف و اشاره به تفاوتهای فرهنگی، فضای شهر را ملموستر میکند و خواننده را با چالشهای زیستن در جامعهای چندفرهنگی و پرتنش آشنا میسازد. روایت صمیمی و جزئینگر، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکند و تصویری واقعی از رشد، تردید و انتخابهای نوجوانان ارائه میدهد. این اثر برای کسانی که به داستانهای معاصر، روایتهای چندلایه و موضوعات اجتماعی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و قابلتأمل خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای نوجوان، کسانی که دغدغهی هویت، مهاجرت، خانواده و تحولات اجتماعی دارند، و همچنین دانشجویان و پژوهشگران حوزهی مطالعات فرهنگی و اجتماعی پیشنهاد میشود. بهویژه برای کسانی که به روایتهای چندفرهنگی و تجربهی زیستن در جوامع متحول علاقهمندند، این کتاب انتخاب مناسبی است.
بخشی از کتاب پژواک در شهر
«این خیابانها تاریکاند اما من میتوانم سایههای مهآلود را که در مقابل درخشش ویترین مغازهها تغییر میکنند، تشخیص دهم. بقایای گاز اشکآورِ روی بتن، دودی نهچندانغلیظ را که با عطر ترش عرق و باروت درهمآمیخته، به آسمان شب میفرستد. منتظر میمانم، از دویدن میترسم و از ماندن هم واهمه دارم. تنها کاری که از دستم برمیآید تمرکز بر روی نگه داشتن باتونم است، گویی که این باتون، نارنجک دستی است و اگر رهایش کنم کل دنیا نابود خواهد شد. در انتهای خیابان کونگ ییپ، جمعیت از هر طرف به ما نزدیک میشود. مردم مانند طوفانی که هر لحظه شدت میگیرد خشخش میکنند، از پشت سپرهای موقتیشان که تختههای چوبی و درپوش توالت و مخروطهای راهبند پلاستیکی هستند، به زمزمه میپردازند. یکی از پسرهای صف جلویی سپری اسباببازی به دست دارد اما حالت صورتش به اندازهٔ حالت صورت یک پیرمرد جدی و محکم است. اعتراضات همهمان را پیر کرده است ــ به اندازهٔ دههها، قرنها. انگار که زمان از ما قرض گرفته شده و یا در مورد من، دزدیده شده است. چطور کارم به اینجا کشید، به این خیابان، در این ساعت از شب؟ من میبایست فردی واقعبین باشم، همانی که همیشه انتخابهای درست میکند، همانی که هرگز از پیدا کردن راه سادهای برای رهایی از مخمصه باز نمیماند. مامان همیشه میگفت تو مثل آبی، با جریان پیش میری. خب، رود میبایست به دریا منتهی شود، به امکانِ بینهایت، اما به جایش، به بنبست رسیده، به سد. تنها یک راه خروج وجود دارد.»
حجم
۴۳۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۴۳۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه