
کتاب ما تمامش می کنیم
معرفی کتاب ما تمامش می کنیم
کتاب الکترونیکی «ما تمامش میکنیم» (روایتی دربارهٔ مرزهای عشق و تحمل) نوشتهٔ کالین هوور و با ترجمهٔ مریم قلندری، توسط نشر بله منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای معاصر قرار میگیرد و داستانی دربارهٔ روابط انسانی، عشق، تابآوری و مواجهه با گذشته را روایت میکند. نویسنده با پرداختن به تجربههای شخصی و اجتماعی شخصیتها، مرزهای تحمل و انتخاب را به چالش میکشد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ما تمامش می کنیم
«ما تمامش میکنیم» اثری داستانی و رمان معاصر است که کالین هوور آن را نوشته و مریم قلندری به فارسی برگردانده است. این کتاب با روایتی اولشخص، زندگی لیلی بلوم را دنبال میکند؛ زنی جوان که پس از مرگ پدرش، با گذشتهٔ پرتنش و روابط پیچیدهٔ خانوادگی و عاطفی خود روبهرو میشود. ساختار کتاب بهگونهای است که با روایتهای پیوسته و گاه بازگشت به خاطرات نوجوانی لیلی، لایههای مختلف شخصیتها و روابطشان را آشکار میکند. داستان در فضای شهری بوستون جریان دارد و با ورود شخصیتهایی مانند رایل کینکید و اطلس کاریگن، ابعاد تازهای از عشق، آسیب، بخشش و انتخاب را پیش روی خواننده میگذارد. این رمان با تمرکز بر تجربههای زنان، خشونت خانگی، تابآوری و امید، تصویری چندوجهی از روابط انسانی ارائه میدهد و با زبان روایی صمیمانه، مخاطب را به دل دغدغههای شخصیتها میبرد.
خلاصه داستان ما تمامش می کنیم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با بازگشت لیلی بلوم به بوستون پس از مرگ پدرش آغاز میشود؛ دختری که کودکیاش را در سایهٔ خشونت خانگی و روابط پرتنش خانوادگی گذرانده است. لیلی در تلاش برای شروعی تازه، با رایل کینکید، جراح مغز و اعصاب، آشنا میشود؛ مردی که گذشته و زخمهای خودش را دارد و رابطهشان بهتدریج شکل میگیرد. در کنار این رابطه، خاطرات نوجوانی لیلی و ارتباطش با اطلس کاریگن، پسری بیخانمان و مهربان که زمانی پناه او بوده، بهصورت دفترچههای خاطرات به روایت درمیآید. این خاطرات، گذشتهٔ لیلی را با حالش پیوند میزنند و نشان میدهند که چگونه تجربههای تلخ و شیرین، انتخابهای امروز او را شکل دادهاند. رمان با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، بخشش، آسیبهای روانی و مرزهای تحمل، خواننده را با چالشهای تصمیمگیری در روابط عاطفی روبهرو میکند. لیلی در مسیر استقلال و ساختن زندگی دلخواهش، باید میان گذشته و آینده، بخشش و رهایی، و عشق و عقل، انتخاب کند. داستان با فرازونشیبهای احساسی، پیچیدگی روابط انسانی و تأثیر گذشته بر حال، پیش میرود و مخاطب را با پرسشهایی دربارهٔ هویت، تابآوری و معنای واقعی عشق مواجه میکند.
چرا باید کتاب ما تمامش می کنیم را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صادقانه و بیپرده، به موضوعاتی میپردازد که کمتر در رمانهای عاشقانه مورد توجه قرار میگیرند؛ از جمله خشونت خانگی، آسیبهای روانی و قدرت انتخاب در روابط. «ما تمامش میکنیم» نهتنها داستانی عاشقانه است، بلکه سفری به درون زخمها و امیدهای انسانهاست. خواندن این رمان فرصتی برای همدلی با شخصیتهایی است که در برابر دشواریها ایستادگی میکنند و به دنبال معنای تازهای از عشق و بخشش هستند. این اثر به مخاطب کمک میکند تا مرزهای تحمل و قدرت رهایی از گذشته را بازنگری کند و با تصمیمهای دشوار شخصیتها همراه شود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معاصر، عاشقانه و اجتماعی مناسب است؛ بهویژه کسانی که دغدغههایی دربارهٔ روابط عاطفی، تابآوری، بخشش و مواجهه با گذشته دارند. همچنین برای خوانندگانی که به موضوعات خشونت خانگی و رشد فردی علاقهمندند، اثری تأملبرانگیز خواهد بود.
بخشی از کتاب ما تمامش می کنیم
«من همان دخترم. نام لیلی بلوم است و پدرم آندرو بود. بعد از خواندن متن قدردانی از پدرم بلافاصله با پروازی مستقیم به بوستون برگشتم و به بالای اولین ساختمانی که پیدا کردم رفتم. باید بگویم که این کار نه به خاطر قصد خودکشی بود. اصلاً چنین نیازی نداشتم. فقط واقعاً به هوای تازه و سکوت نیاز داشتم. چیزی مثل فرار از این وضعیت. چیزی که نمیتوانم از آپارتمانم در طبقه سوم به آن دست پیدا کنم. چون حداقل میتوانم ستارهها را ببینم. از دست دادن پدر هماتاقی اعصابخردکن و متنهای من عاشق لحظهای هستم که آسمان به من حس بیاهمیتی میدهد. خیلی خوب... بگذارید این جمله را طوری دیگر بیان کنم که بهتر احساساتم را منتقل کند. این شب را دوست داشتم. اما متأسفانه. درب پشتبام به سختی باز شد. انتظار داشتم که پلهها مرا به پشتبام پرتاب کنند. در دوباره محکم بسته شد و قدمها از روی کف چوبی گذشت. حتی زحمت نگاه کردن به اطراف را به خودم ندادم. هر کسی که بیاید احتمالاً متوجه نخواهد شد که من اینجا هستم؛ با پاهای آویزان از لبه پشتبام. آنقدر شتابزده وارد شد که تقصیر من نیست اگر فکر کند کسی جز خودش اینجا نیست. زیرلب آهی میکشم. چشمانم را میبندم و سرم را به دیوار گچی تکیه میدهم. از دل عالم بد و بیراه میگویم که چرا این لحظه آرام و تنها بودن از دستم میرود. کمترین چیزی که دنیا میتواند برایم انجام دهد این است که مطمئن کند این فرد یک زن است. نه مرد. اگر قرار است کسی به اینجا بیاید. ترجیح میدهم زن باشد. من نسبت به جثهام قوی هستم و معمولا میتوانم از پس خودم بربیایم؛ ولی الان راحتتر از آنچه که بخواهم نصف شب پشتبام با یک مرد تنها بمانم، احساس میکنم. شاید از ترس امنیت خودم بخواهم بروم ولی در حقیقت نمیخواهم بروم. همانطور که گفتم... در اینجا راحت هستم.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه