تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب شهر اشباح
معرفی کتاب شهر اشباح
کتاب الکترونیکی «شهر اشباح» (قسمت اول: بازرسان اشباح) نوشتهٔ «ویکتوریا شواب» با ترجمهٔ فریال افتخاری مقدم و نشر نارنگی و آباژور، داستانی نوجوانانه در ژانر فانتزی و ماجراجویی است. این کتاب ماجرای دختری به نام «کسیدی» را روایت میکند که پس از یک حادثهٔ عجیب، توانایی دیدن ارواح را به دست میآورد و با دوست شبحوارش «جیکوب» وارد ماجراهایی تازه میشود. «شهر اشباح» به دغدغههای نوجوانی، مرز میان زندگی و مرگ و کشف ناشناختهها میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شهر اشباح
داستان «شهر اشباح» در فضایی معاصر و با حالوهوای رازآلود روایت میشود. کتاب در دورهای نوشته شده که علاقه به داستانهای ماورایی و فانتزی در میان نوجوانان بسیار پررنگ است. نویسنده با الهام از افسانهها و باورهای مربوط به ارواح، قصهای را شکل داده که همزمان با زندگی روزمرهٔ نوجوانی و دغدغههای خانوادگی گره خورده است. روایت از زبان «کسیدی» است؛ دختری که پس از نجاتیافتن از مرگ، به دنیای ارواح پیوند میخورد و با دوست شبحش، جیکوب، ماجراهای تازهای را تجربه میکند. خانوادهٔ کسیدی نویسندهٔ کتابهایی دربارهٔ ارواح هستند و همین موضوع، زمینهٔ ورود او به ماجراهای عجیبتر را فراهم میکند. فضای داستان میان واقعیت و خیال در نوسان است و مخاطب را به دنیایی میبرد که مرز میان زندهها و مردگان چندان روشن نیست. کتاب با نگاهی به فرهنگهای مختلف و شهرهای تسخیرشده، ماجراجوییهای کسیدی را از خانه تا اسکاتلند دنبال میکند و به تدریج لایههای بیشتری از دنیای ارواح را آشکار میسازد.
خلاصه کتاب شهر اشباح
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی «کسیدی»، دختری نوجوان آغاز میشود که پس از یک حادثهٔ نزدیک به مرگ، توانایی دیدن ارواح را پیدا کرده است. او با دوست شبحش «جیکوب» ارتباطی ویژه دارد؛ جیکوب همان کسی است که جان کسیدی را در رودخانه نجات داده و حالا همیشه همراه اوست. کسیدی در مدرسه و خانه با چالشهایی روبهروست که ناشی از تفاوتش با دیگران و راز بزرگش است. والدین او نویسندهٔ کتابهای ماوراییاند و همین باعث میشود خانواده برای ساخت یک برنامهٔ تلویزیونی دربارهٔ شهرهای تسخیرشده به اسکاتلند سفر کنند. در این سفر، کسیدی با ارواح جدید، مکانهای مرموز و رازهای بیشتری دربارهٔ دنیای مردگان روبهرو میشود. او باید یاد بگیرد چگونه با تواناییهایش کنار بیاید و در عین حال، دوستیاش با جیکوب را حفظ کند. ماجراهای کتاب میان زندگی روزمره، دنیای ارواح و تلاش برای کشف حقیقت در نوسان است و کسیدی را با انتخابهای دشواری روبهرو میکند.
چرا باید کتاب شهر اشباح را خواند؟
این کتاب با ترکیب فضای نوجوانانه، ماجراجویی و عناصر ماورایی، تجربهای متفاوت از داستانهای فانتزی ارائه میدهد. روایت اولشخص و لحن صمیمی شخصیت اصلی، مخاطب را به دنیای او نزدیک میکند و امکان همذاتپنداری با دغدغهها و ترسهایش را فراهم میسازد. «شهر اشباح» علاوه بر سرگرمی، به موضوعاتی مانند پذیرش تفاوتها، مواجهه با ترس و اهمیت دوستی میپردازد. برای کسانی که به داستانهای رازآلود و ماجراهای غیرمنتظره علاقه دارند، این کتاب میتواند جذاب باشد.
خواندن کتاب شهر اشباح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای فانتزی، ماورایی و ماجراجویانه علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ هویت، دوستی و پذیرش تفاوتها را دارند یا دوست دارند با دنیای ارواح و ناشناختهها آشنا شوند، انتخاب خوبی است.
فهرست کتاب شهر اشباح
- بازرسان اشباح: معرفی خانوادهٔ کسیدی و زمینهسازی برای ورود به دنیای ارواح و ماجراهای عجیب. - فصل اول: آغاز داستان با زندگی روزمرهٔ کسیدی و رابطهٔ او با جیکوب، دوست شبحش. - فصل دوم: شرح حادثهٔ رودخانه و چگونگی بهدستآوردن توانایی دیدن ارواح. - فصل سوم: ورود خانواده به پروژهٔ تلویزیونی و آمادهشدن برای سفر به اسکاتلند. - فصل چهارم: سفر به اسکاتلند، آشنایی با مکانهای تسخیرشده و مواجهه با ارواح جدید. - فصل پنجم به بعد: ماجراجوییهای کسیدی در شهر جدید، کشف رازهای تازه و تلاش برای درک بهتر دنیای مردگان و نقش خودش در این میان.
بخشی از کتاب شهر اشباح
«بیشتر مردم فکر میکنند ارواح فقط شبها یا در شب هالووین بیرون میآید که دنیا تاریک و دیوارها نازک است. اما حقیقت وسط باغ مادربزرگتان یا روی صندلی جلویتان در اتوبوسی که سوار هستید. اينکه نمیتوانید آنها را ببینید» به این معنی نیست که آنها روی شانهام حس میکنم. برخی از مردم آن را شهود و برخی دیگر غیبگویی مینامند. این بازی با حواس به شما میگوید که چیزهایی فراتر وجود دارند. این اولین باری نیست که آن را احساس میکنم. حتی اولین باری نیست که آن را اینجاء در مدرسهام احساس میکنم. سعی کردم آن را نادیده بگیرم. هميشه همین کار را میکنم؛ اما فایدهای ندارد. تمرکزم را از بین میبرد و میدانم که تنها راه متوقفکردن آن» این است که در برابرش تسلیم شوم. باید میرفتم ببینم چه خبر است. در آنطرف اتاق» جیکوب نظرم را جلب کرد و سرش را تکان داد. او نمیتواند آن ضربهها را احساس کند؛ اما من را آنقدر خوب میشناسد که میفهمد چه زمانی آن ر احساس کردهام. در صندلیام جابهجا میشوم و خودم را مجبور میکنم روی کلاس تمرکز کنم.»
حجم
۷۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۷۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه