
کتاب بلندی های بادگیر
معرفی کتاب بلندی های بادگیر
معرفی کتاب بلندی های بادگیر
کتاب الکترونیکی «بلندیهای بادگیر» (Wuthering Heights) نوشتهٔ «امیلی برونته» با ترجمهٔ «علیرضا قدری» و از انتشارات نارنگی و آباژور، یکی از آثار برجستهٔ ادبیات کلاسیک جهان است. این رمان در دستهٔ داستانی و عاشقانه قرار میگیرد و با روایت پیچیده و شخصیتپردازی عمیق، به بررسی عشق، انتقام و سرنوشت میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بلندی های بادگیر
«بلندیهای بادگیر» در قرن نوزدهم و در فضای روستایی شمال انگلستان روایت میشود. این رمان تنها اثر داستانی «امیلی برونته» است که پس از انتشار، واکنشهای متفاوتی را برانگیخت و به مرور جایگاه ویژهای در ادبیات انگلیسی پیدا کرد. داستان حول محور دو خانوادهٔ ارنشاو و لینتون و روابط پیچیدهٔ میان اعضای آنها میچرخد. فضای سرد و بادخیز تپههای یورکشایر، پسزمینهای برای روایت احساسات تند و گاه ویرانگر شخصیتهاست. روایت کتاب از زبان چند راوی مختلف، به ویژه «لاکوود» و «الن دین»، شکل میگیرد و همین ساختار چندلایه، به پیچیدگی و جذابیت داستان افزوده است. «بلندیهای بادگیر» با پرداختن به موضوعاتی چون عشق نافرجام، انتقام، طبقات اجتماعی و سرنوشت، تصویری تاریک و گاه بیرحم از زندگی و روابط انسانی ارائه میدهد. این رمان در زمان خود به دلیل فضای تیره و شخصیتهای غیرمتعارفش، با انتقادهایی روبهرو شد اما امروزه به عنوان یکی از آثار مهم ادبیات جهان شناخته میشود.
خلاصه کتاب بلندی های بادگیر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با ورود «لاکوود»، مستأجر جدید عمارت «تراش کراس گرنج»، به منطقهای دورافتاده آغاز میشود. او با صاحبخانهٔ مرموزش، «هیث کلیف»، آشنا میشود و به تدریج درگیر رمز و رازهای گذشتهٔ خانوادههای «ارنشاو» و «لینتون» میگردد. روایت اصلی از زبان «الن دین»، خدمتکار قدیمی، نقل میشود و سرگذشت «هیث کلیف» را بازگو میکند؛ پسربچهای یتیم که توسط آقای ارنشاو به خانه آورده میشود و رابطهای عمیق اما پرتنش با دختر خانواده، «کاترین»، پیدا میکند. با مرگ پدر خانواده، «هیندلی» کنترل خانه را به دست میگیرد و هیث کلیف را تحقیر و به کارگری وادار میکند. عشق میان هیث کلیف و کاترین، با ورود خانوادهٔ لینتون و ازدواج کاترین با «ادگار لینتون»، به تراژدی بدل میشود. هیث کلیف که از این ازدواج آزرده شده، خانه را ترک میکند و پس از بازگشت، با ثروت و قدرت، به انتقام از کسانی که به او ظلم کردهاند میپردازد. داستان در چند نسل ادامه مییابد و سرنوشت فرزندان این خانوادهها نیز به هم گره میخورد. فضای داستان آمیخته با عشق، نفرت، حسادت و انتقام است و شخصیتها در کشاکش احساسات متضاد، تصمیمهایی میگیرند که زندگیشان را برای همیشه تغییر میدهد.
چرا باید کتاب بلندی های بادگیر را خواند؟
این رمان با شخصیتپردازی پیچیده و روایت چندلایه، تصویری متفاوت از عشق و نفرت ارائه میدهد. «بلندیهای بادگیر» به جای نمایش عشق ایدهآل، به تاریکیها و زخمهای عمیق روابط انسانی میپردازد و نشان میدهد چگونه احساسات سرکوبشده میتواند سرنوشت چند نسل را تحت تأثیر قرار دهد. فضای رازآلود و توصیفهای دقیق از طبیعت و خانهها، خواننده را به دنیایی متفاوت میبرد و امکان تجربهٔ طیف وسیعی از احساسات را فراهم میکند. این کتاب فرصتی برای مواجهه با پیچیدگیهای روان انسان و تأمل دربارهٔ قدرت عشق و انتقام است.
خواندن کتاب بلندی های بادگیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای کلاسیک، دوستداران داستانهای عاشقانهٔ غیرمتعارف و کسانی که به تحلیل روابط انسانی و روانشناسی شخصیتها علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال اثری با فضای تیره و شخصیتهای خاکستری هستند، «بلندیهای بادگیر» انتخابی قابل توجه است.
فهرست کتاب بلندی های بادگیر
- آشنایی لاکوود با هیث کلیف: ورود راوی به عمارت وودرینگ هایتز و معرفی فضای داستان. - ورود به عمارت وودرینگ هایتز: مواجهه با اعضای خانواده و فضای سرد و مرموز خانه. - دیدن کابوس و مواجه شدن با روح کاترین: تجربهٔ لاکوود از حضور روح کاترین و آغاز روایت گذشته. - بازگو کردن سرگذشت خانواده توسط الن دین: شرح گذشتهٔ خانوادهٔ ارنشاو و ورود هیث کلیف به خانه. - ورود دوباره هیندلی: بازگشت هیندلی و تغییرات در ساختار خانواده. - ارتباط با خانوادهٔ لینتون: آشنایی کاترین با خانوادهٔ لینتون و تغییر مسیر زندگی او. - ناپدید شدن هیث کلیف: ترک خانه توسط هیث کلیف پس از ازدواج کاترین. - بازگشت هیث کلیف و آغاز انتقام: بازگشت او با ثروت و شروع انتقام از خانوادههای ارنشاو و لینتون. - مرگ کاترین و تولد دخترش: نقطهٔ عطفی در داستان و تأثیر آن بر نسل بعدی. - ادامهٔ کشمکشها و سرنوشت نسل جدید: روایت زندگی فرزندان و گره خوردن سرنوشت آنها با گذشته.
بخشی از کتاب بلندی های بادگیر
«من هماکنون از ملاقات صاحبخانهای برمیگردم که مردی منزوی و گوشهگیر است و بهراحتی نمیتوانم با او ارتباط برقرار کنم. این روستا خیلی زیباست و به نظرم اگر تمام انگلستان را هم میگشتم، نمیتوانستم جایی به این زیبایی که به دور از هیاهوی شهر و تکهای از بهشت را برایم تجلی میکند، پیدا کنم. احساس میکنم من و آقای هیث کلیف میتوانیم انزوا و دلتنگیهایمان را باهم شریک شویم. او یک سرمایهدار است. زمانی که چشمان مملو از ظن و گمانش را زیر ابروهای پرپشتش مخفی میکند، خشنود میشوم و این حس وقتی بیشتر میشود که با دیدن من انگشتانش را بیشتر به داخل جلیقهاش فرو میبرد. از او پرسیدم: «آقای هیث کلیف؟!» با سر جواب مثبت داد. بدون اینکه حرفی بزند. گفتم: «من لاکوود هستم قربان. مستأجر جدید شما. افتخار این را دارم که به محض آمدنم به اینجا برای معرفی خودم خدمت شما رسیدم تا عرض کنم که با حضور خودم در «تراش کراس گرنج» مزاحمتی برای شما ایجاد نخواهم کرد. دیروز چیزهایی شنیدم. گویا فکرهایی در سر داشتید.» او سخنان مرا قطع کرد و با قاطعیت گفت: «تراش کراس گرنج متعلق به من است. آقا. به کسی اجازه نمیدهم تا مزاحم من بشود. بفرمایید داخل!»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۸۷ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۸۷ صفحه