معرفی کتاب ادموند کمپر
کتاب ادموند کمپر نوشتهی رایان بکر با ترجمهی ام. درخشش، روایتی مستند و تحلیلی از زندگی و جنایات یکی از مشهورترین قاتلان زنجیرهای آمریکا است. این اثر که نشر سبزان آن را منتشر کرده، به بررسی پروندهی واقعی ادموند کمپر میپردازد؛ مردی که نامش در کنار چهرههایی چون تد باندی و چارلز منسون در تاریخ جنایتهای معاصر آمریکا ثبت شده است. کتاب با نگاهی عمیق به ریشههای روانی، خانوادگی و اجتماعی خشونت، فراتر از بازگویی صرف قتلها، به تحلیل زمینههایی میپردازد که از کودکی در جان انسان کاشته میشوند و روزی به شکلی بیمارگونه سر برمیآورند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ادموند کمپر
کتاب ادموند کمپر با قلم رایان بکر، بهدور از روایتهای صرفاً جنایی، تصویری چندلایه از زندگی و ذهنیت یک قاتل زنجیرهای ارائه میدهد. نویسنده با بهرهگیری از اسناد، مصاحبهها و تحلیلهای روانشناختی، داستان مردی را بازگو میکند که در ظاهر آرام و بیخطر بود اما در خلوت ذهنش، هیولاهایی را پرورش میداد. ساختار کتاب بهگونهای است که ابتدا به زمینههای خانوادگی و اجتماعی کمپر میپردازد و سپس با جزئیات، مسیر سقوط او به ورطهی جنون و خشونت را دنبال میکند. روایت، همزمان با بازخوانی پروندههای قتل، به تحلیل نقش خانواده، جامعه و نهادهای درمانی در شکلگیری شخصیت کمپر میپردازد و نشان میدهد که چگونه بیتوجهی به آسیبهای روانی و خشونتهای پنهان میتواند به فجایعی جبرانناپذیر منجر شود. رایان بکر در این کتاب، نهتنها به شرح جنایات، بلکه به بررسی تأثیرات این پرونده بر نظام قضایی و روانشناسی جنایی آمریکا نیز پرداخته است.
خلاصه داستان ادموند کمپر
کتاب ادموند کمپر با تمرکز بر زندگی و جنایات این قاتل زنجیرهای، به ریشههای روانی و اجتماعی خشونت میپردازد. نویسنده ابتدا کودکی کمپر را در خانوادهای پرتنش و آشفته ترسیم میکند؛ جایی که بیمهری مادر و جدایی والدین، زمینهساز خشم و آسیبهای روانی عمیق در او میشود. کمپر از همان سالهای ابتدایی زندگی، نشانههایی از رفتارهای خشونتآمیز و خیالپردازیهای بیمارگونه را بروز میدهد؛ از آزار حیوانات تا علاقه به آتشافروزی و خیالپردازی دربارهی مرگ. با ورود به نوجوانی، کمپر نخستین قتلهای خود را مرتکب میشود و پس از آن، سالهایی را در بیمارستان روانی میگذراند. اما نه درمانهای ناکافی و نه مراقبتهای پس از آزادی، مانع از بازگشت او به مسیر جنایت نمیشوند. کتاب، روند تدریجی تبدیلشدن کمپر به قاتلی زنجیرهای را با جزئیات شرح میدهد؛ از تمرینهای ذهنی و جلب اعتماد قربانیان تا اجرای قتلهای هولناک. در این میان، نقش مادر بهعنوان منبع اصلی خشم و نفرت کمپر، بارها مورد تأکید قرار میگیرد و قتل او نقطهی اوج داستان است. اثر، علاوهبر بازخوانی جنایات، به تأثیر این پرونده بر تغییر رویکرد افبیآی در تحلیل رفتار مجرمان و شکلگیری علم پروفایلینگ جنایی نیز اشاره دارد. در نهایت، کتاب با بررسی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی این پرونده، تصویری هشداردهنده از نقش آسیبهای روانی و خانوادگی در شکلگیری خشونتهای پنهان ارائه میدهد.
چرا باید کتاب ادموند کمپر را بخوانیم؟
کتاب ادموند کمپر با روایتی مستند و تحلیلی، فراتر از یک داستان جنایی صرف، به بررسی لایههای پنهان روان انسان و تأثیر محیط خانوادگی و اجتماعی بر شکلگیری رفتارهای خشونتآمیز میپردازد. این اثر با اتکا به اسناد و مصاحبهها، نهتنها روند جنایات را بازگو میکند، بلکه به ریشههای روانی و اجتماعی آنها نیز توجه دارد. خواننده با مطالعهی این کتاب، درکی عمیقتر از فرایند تبدیلشدن یک انسان به قاتل زنجیرهای بهدست میآورد و با نقش نهادهای تربیتی، درمانی و اجتماعی در پیشگیری از چنین فجایعی آشنا میشود. همچنین، کتاب بهعنوان نمونهای از تأثیر پروندههای جنایی بر تحول علم روانشناسی جنایی و نظام قضایی، میتواند برای علاقهمندان به این حوزهها آموزنده باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به روانشناسی جنایی، جرمشناسی، مطالعات اجتماعی، پژوهشگران حوزهی آسیبهای روانی و رفتاری، والدین، معلمان و مشاوران تربیتی پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که دغدغهی شناخت ریشههای خشونت و آسیبهای خانوادگی دارند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب ادموند کمپر
«در دهسالگی، مادرش از ترس اینکه مبادا به خواهرانش آسیب بزند، او را به زیرزمین خانه تبعید کرد. تنها کاری که برای آمادهسازی آن فضا انجام داد، این بود که یک تشک کهنه وسط آن اتاق تاریک و متروکه انداخت. ادموند بعدها در خاطراتش از لامپ تنها و کمنور آن اتاق، موشهای خزیده در گوشهوکنار و وحشت شبانهای که در آن «اتاقخواب» به جانش میافتاد، یاد میکرد. چند سال بعد، ادموند دیگر تابِ زندگی با مادرش را نداشت. خسته و سرخورده تصمیم گرفت از خانه فرار کند و نزد پدرش برود؛ با این امید که شاید در کنار او زندگی بهتری در انتظارش باشد. آن زمان چهارده سال داشت. اما این رؤیای ساده، خیلی زود نقش بر آب شد. وقتی به خانهٔ پدرش در کالیفرنیا رسید، فهمید جایی در آن خانه ندارد. پدرش ادموند امیل کمپر دوم ازدواج کرده بود و با همسر جدیدش پسری ناتنی داشت. پدر با بیمیلی به او اجازه داد مدتی بماند، اما خیلی زود تصمیم گرفت دوباره او را به خانهٔ مادرش در مونتانا بازگرداند.»
حجم
۵۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۵۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه

