کتاب آن نخل استوار سهیلا عوضیان دوره + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب آن نخل استوار

کتاب آن نخل استوار

امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آن نخل استوار


کتاب الکترونیکی «آن نخل استوار» رمانی از «سهیلا عوضیان‌دوره» است که توسط انتشارات آئی‌سا منتشر شده است. این اثر داستانی خانوادگی و اجتماعی را روایت می‌کند که در بستر سال‌های جنگ و پس از آن، به سرگذشت تلخ و پرفرازونشیب چند نسل از یک خانواده می‌پردازد. روایت کتابْ زندگی شخصیت‌هایی را دنبال می‌کند که با رنج، فراق، عشق و رازهای ناگفته دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب آن نخل استوار اثر سهیلا عوضیان‌دوره

کتاب «آن نخل استوار» به قلم «سهیلا عوضیان‌دوره» روایتی چندلایه از زندگی شخصیت‌هایی است که در دل بحران‌های خانوادگی، اجتماعی و تاریخی ایران، به‌ویژه در سال‌های جنگ و مهاجرت گرفتار آمده‌اند. رمان در دو زمان حال و گذشته جریان دارد و با محوریت شخصیت «ماهور» و مادرش، به‌ مرورِ رازهای خانوادگی و زخم‌های کهنه می‌پردازد. فضای داستان، از بیمارستان و خانه‌های محقر تا محله‌های جنوبی شهر و خاطرات آبادانِ جنگ‌زده، گسترده است.

«سهیلا عوضیان‌دوره» با بهره‌گیری از خاطرات، نامه‌ها و روایت‌های شفاهی، تصویری از رنج‌های زنان و مردان نسل‌های مختلف ترسیم می‌کند. این رمان علاوه‌بر پرداختن به روابط مادر و دختر، به موضوعاتی چون فقر، اعتیاد، مهاجرت، عشق نافرجام و تأثیر جنگ بر سرنوشت افراد می‌پردازد. روایت با زبانی صمیمی و جزئی‌نگر، لایه‌های پنهان شخصیت‌ها و گذشتهٔ آن‌ها را به‌تدریج آشکار می‌کند و مخاطب را با پرسش‌هایی دربارهٔ هویت، خانواده و بخشش روبه‌رو می‌سازد.

خلاصه کتاب آن نخل استوار

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان «آن نخل استوار» با روایت زندگی «ماهور» آغاز می‌شود؛ دختری جوان که مادرش پس از سکتهٔ مغزی در کماست و او در تنهایی و فقر، روزهای سختی را سپری می‌کند. ماهور که از کودکی با مادرش زندگی کرده و پدرش را به‌دلیل اعتیاد و مرگ زودهنگام از دست داده، با حسرت و پرسش دربارهٔ گذشته و خانوادهٔ گمشده‌اش بزرگ شده است.

ورود مردی ناشناس به زندگی «ماهور»، او را با حقیقتی تکان‌دهنده روبه‌رو می‌کند: این مرد، «آریا»، برادر ناتنی اوست که سال‌ها از وجودش بی‌خبر بوده. با پیگیری این راز، ماهور به دیدار پدر «آریا» می‌رود و از گذشتهٔ مادرش، «فرانک»، و عشق نافرجام او با «عادل»، پدر «آریا»، پرده برداشته می‌شود. روایتْ به گذشته بازمی‌گردد و سرگذشت فرانک، عادل و خانواده‌هایشان را در بستر جنگ، مهاجرت و فقر بازگو می‌کند؛ از عشق نوجوانی تا ازدواج اجباری، خیانت، جدایی و پیامدهای تلخ آن برای نسل بعد. در نهایت، «ماهور» با حقیقت هویت خود و ریشهٔ رنج‌های مادرش روبه‌رو می‌شود و معنای بخشش، خانواده و ایستادگی را درمی‌یابد، بی‌آنکه پایان داستان به‌طور کامل افشا شود.

چرا باید کتاب آن نخل استوار را خواند؟

این رمان با روایت چندنسلی و پرداختن به زخم‌های پنهان خانواده، تصویری ملموس از تأثیر جنگ، فقر و مهاجرت بر سرنوشت افراد ارائه می‌دهد. کتاب «آن نخل استوار» با شخصیت‌پردازی دقیق و روایت جزئیات زندگی روزمره، مخاطب را به همدلی با شخصیت‌ها و تأمل دربارهٔ مفاهیمی چون عشق، بخشش و هویت دعوت می‌کند. داستان، علاوه‌بر بازنمایی رنج‌های زنان و مردان در بستر تاریخ معاصر ایران، به اهمیت پیوندهای خانوادگی و قدرت ایستادگی در برابر دشواری‌ها می‌پردازد. خواندن این کتاب فرصتی است برای تجربهٔ روایتی انسانی و پر از احساس از دل تاریخ و اجتماع.

خواندن کتاب آن نخل استوار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی و خانوادگی، کسانی که دغدغهٔ هویت، ریشه‌های خانوادگی و تأثیر گذشته بر زندگی امروز را دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به روایت‌هایی دربارهٔ جنگ، مهاجرت و روابط مادر و دختر علاقه‌مندند، تجربه‌ای تأثیرگذار خواهد بود.

بخشی از کتاب آن نخل استوار

«در عالم کودکی، باز دلم گواه بد می‌داد خودم را عقب کشیدم. می‌دانستم تحت تاثیر مواد حالش خوش نیست. این روزها را کم ندیده بودم. در یک لحظه مثل پلنگ زخمی به سمتم هجوم آورد. مرا بغل کرد و مثل یک دزد پا به فرار گذاشت. دزدی از خانه خودش. با هیکلی استخوانی و تکیده زور عجیبی پیدا کرده بود.

جیغ می‌زدم و کمک می‌خواستم وارد کوچه که شدیم زهرا خانم ما را دید. ولی کاری از دستش بر نیامد برایم انجام دهد تنها کاری که کرده بود، سریع خودش را به مادر رسانده بود و او را خبر کرده بود.

در آن خرابه همه چیز بوی وحشت می‌داد آدم‌های لاغر با صورت‌های استخوانی و رنگ و رو پریده و لباس‌های پاره، با نگاه‌های خمار و حریص، اشک ریختن مرا نظاره می‌کردند. گوشه گوشه خرابه آتش روشن بود و دود سیاهش دید را محدود کرده بود. پس بوی تند دود از همین جا بر تن پدر نشسته بود. او مرا به گوشه‌ای برد و کنار خود نشاند. من حتی دمپایی هم به پا نداشتم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۷۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
تومان