تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب کلبه تفریحی کنار دریا
معرفی کتاب کلبه تفریحی کنار دریا
معرفی کتاب کلبه تفریحی کنار دریا
کتاب الکترونیکی «کلبهٔ تفریحی کنار دریا (یک کمدی عاشقانهٔ کاملاً جذاب و دوستداشتنی)» نوشتهٔ هالی مارتین با ترجمهٔ زهره مستی و نشر اندیشه مولانا، داستانی در ژانر کمدی عاشقانه است که در فضای روستایی و ساحلی انگلستان روایت میشود. این اثر با محوریت روابط دوستانه، خانوادگی و عاشقانه، ماجرای زنی به نام «توری» را دنبال میکند که برای فرار از روزمرگی و اندوه گذشته، به دهکدهای ساحلی سفر میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کلبه تفریحی کنار دریا
«کلبهٔ تفریحی کنار دریا» در بستری از طبیعت بکر و دهکدهای کوچک به نام خلیج سندکسل میگذرد و فضای داستان، ترکیبی از آرامش روستایی و جنبوجوش روابط انسانی است. کتاب در دورهای معاصر روایت میشود و دغدغههای شخصیتها حول محورهایی چون فقدان، بازسازی زندگی پس از سوگ، دوستیهای قدیمی و جستوجوی عشق شکل میگیرد. نویسنده با تمرکز بر شخصیتهایی که هرکدام گذشتهای پر از چالش دارند، تصویری از زندگی جمعی و فردی در یک جامعهٔ کوچک ارائه میدهد. در کنار روایت عاشقانه، طنز و موقعیتهای کمیک، به مسائل عمیقتری مانند پذیرش تغییرات، کنار آمدن با غم و بازتعریف هویت شخصی نیز پرداخته میشود. فضای کتاب سرشار از توصیفهای طبیعت، روابط گرم و صمیمی و جزئیات زندگی روزمره است که خواننده را به دل یک تابستان پرماجرا و پر از اتفاقات غیرمنتظره میبرد.
خلاصه کتاب کلبه تفریحی کنار دریا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با ورود «توری گراهام» به دهکدهٔ ساحلی سندکسل آغاز میشود؛ جایی که پس از یک دورهٔ طولانی کار و انزوا، تصمیم میگیرد برای مدتی کوتاه به دور از هیاهوی شهر و خاطرات تلخ گذشته، در کلبهای کوچک اقامت کند. توری که انیماتور است و بیشتر وقتش را در استودیو گذرانده، حالا به دعوت دوست صمیمیاش «ملودی» و خواهر او «ایسلا» به این روستا آمده تا هم در برداشت میوهها کمک کند و هم فرصتی برای تجدید روحیه داشته باشد. در همان ابتدای ورود، با موقعیتهای طنزآمیز و شخصیتهای محلی عجیب و دوستداشتنی روبهرو میشود؛ از جمله گلههای گوسفند، بوقلمونهای بازیگوش و پیشبینیهای عجیب پیرزنی به نام «آگاتا». توری به تدریج با اهالی دهکده، از جمله «امیلی» و برادرش «آیدان» (که با نام مستعار پارکر شناخته میشود)، آشنا میشود. رابطهٔ توری با آیدان، که مردی جذاب اما محتاط در روابط عاطفی است، به تدریج شکل میگیرد و زمینهساز موقعیتهای کمیک و احساسی میشود. در کنار این خط عاشقانه، دغدغههای خانوادگی، سوگ از دست دادن متیو (برادر ملودی و ایسلا) و مسئولیتهای جدید ایسلا در قبال فرزند متیو، فضای داستان را عمیقتر میکند. جشنوارهٔ محلی، برداشت میوهٔ جادویی هارتبری و مسابقات قایقرانی، بهانههایی برای گردهمایی و نزدیکی بیشتر شخصیتها فراهم میکند. داستان با تمرکز بر بازسازی روابط، پذیرش گذشته و امید به آینده، پیش میرود و در عین حال، فضای شاد و پرنشاط دهکده، رنگ و بوی خاصی به روایت میبخشد.
چرا باید کتاب کلبه تفریحی کنار دریا را خواند؟
این کتاب با ترکیب فضای روستایی، طنز موقعیت و روابط انسانی، تجربهای سرشار از لحظات شیرین و تلخ را به تصویر میکشد. روایت داستانی که همزمان به موضوعات عمیق مانند سوگ و بازسازی زندگی میپردازد و در عین حال، با موقعیتهای کمیک و شخصیتهای رنگارنگ، حالوهوایی سبک و دلنشین دارد، میتواند برای کسانی که به دنبال داستانی با حالوهوای مثبت و امیدبخش هستند، جذاب باشد. همچنین، توصیفهای دقیق از طبیعت و زندگی جمعی در یک دهکدهٔ کوچک، حس فرار از روزمرگی و تجربهٔ آرامش را به خواننده منتقل میکند.
خواندن کتاب کلبه تفریحی کنار دریا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانه، کمدی و داستانهایی با محوریت روابط خانوادگی و دوستی مناسب است. همچنین، کسانی که به دنبال داستانهایی با فضای روستایی، ماجراهای تابستانی و شخصیتهای دوستداشتنی هستند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد. برای کسانی که تجربهٔ سوگ یا تغییرات بزرگ در زندگی داشتهاند، این کتاب میتواند همدلی و امید ایجاد کند.
بخشی از کتاب کلبه تفریحی کنار دریا
«همانطور که توری گراهام از میان دشتهای سرسبز و پوشیده از درخت و مسیرهای باریک روی صخرهها میگذشت و به پیش میرفت، نگاهی به دریای نیلگون انداخت که در میان درختان میدرخشید و در جوش و خروش بود و در همان حال احساس کرد بخشی از درد و نفس تازه کردن میداند. از اینرو، درحالیکه با نگاه، همسرش را دنبال میکرد که کلمهٔ «مایندی» پشت جلیقهاش نقش بسته بود شانهای بالا انداخت و گفت: «همه میدونن که روزهای شنبه نباید از جادهٔ غربی استفاده کنن.» توری با خود فکر کرد که شاید اسم شوهرش هم «مورک» است. مورک که دید مایندی حواسش به او نیست، یواشکی از جیبش یک آبنبات بیرون آورد و فوراً آن را توی دهانش انداخت. توری پرسید: «خب صاحب این گوسفندا کیه؟» مورک که هنوز نفسنفس میزد گفت: «صاحبشون تروره. الان داره ناهارشرو میخوره. مطمئنم اگه یکی دو ساعت صبر کنی، گلهشرو از اینجا حرکت میده.» توری با لحن ناباورانهای تکرار کرد «یکی دو ساعت؟» به نظر میرسید برنامهریزیهای دقیق و حسابشدهاش نقش بر آب شده است. چنین اتفاقاتی هیچگاه در لندن رخ نمیداد که کل جاده برای یک یا دو ساعت بسته شود. همه چیز با سرعت در جریان بود و اگر غیر از این میشد، دهها نفر بوق میزدند تا اقدامی در مورد ترافیک ایجادشده صورت گیرد. هرچند توری تصور نمیکرد بوق زدن در این موقعیت، هیچ تأثیری داشته باشد. «توی این یکی دو ساعت من باید چهکار کنم؟»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۵۵ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۵۵ صفحه