تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ماجرای عجیب در بغداد
معرفی کتاب ماجرای عجیب در بغداد
معرفی کتاب ماجرای عجیب در بغداد
کتاب الکترونیکی «ماجرای عجیب در بغداد (روایتی داستانی از زندگی بهلول عاقل برای نوجوانان)» نوشتهٔ سیدسعید هاشمی و منتشرشده توسط بهنشر، داستانی تاریخی و تخیلی دربارهٔ زندگی و ماجراهای «بهلول» است. این اثر با زبانی داستانی و روایتی جذاب، زندگی یکی از شخصیتهای مشهور تاریخ اسلام را برای نوجوانان بازآفرینی میکند و به وقایع و شخصیتهای دوران عباسیان میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ماجرای عجیب در بغداد
این کتاب با محوریت شخصیت «بهلول» که در تاریخ اسلام به عنوان فردی عاقل و در عین حال به ظاهر دیوانه شناخته میشود، روایت میشود. داستان در فضای بغداد دوران خلافت عباسیان شکل میگیرد و به ماجراهایی میپردازد که بهلول در مواجهه با خلیفه، درباریان و مردم کوچه و بازار تجربه میکند. نویسنده با بهرهگیری از منابع تاریخی و روایات شفاهی، تلاش کرده است تصویری زنده و ملموس از زندگی اجتماعی، سیاسی و مذهبی آن دوران ارائه دهد. کتاب با نگاهی به روابط قدرت، دغدغههای شیعیان و چالشهای فکری و اعتقادی جامعهٔ آن زمان، ماجراهای بهلول را بهانهای برای طرح پرسشهای عمیقتر دربارهٔ عقل، دیوانگی، عدالت و حقیقت قرار میدهد. فضای داستان، پر از شخصیتهای تاریخی و خیالی است که هرکدام نقشی در پیشبرد روایت دارند. این اثر با رویکردی داستانی، نوجوانان را با بخشی از تاریخ و فرهنگ اسلامی آشنا میکند و در عین حال، طنز و انتقاد اجتماعی را نیز در دل روایت جای داده است.
خلاصه کتاب ماجرای عجیب در بغداد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با ماجرای عجیب دیوانهشدن «ابووهب» (بهلول) آغاز میشود؛ دانشمندی که ناگهان رفتارهای غیرعادی از خود نشان میدهد و مردم بغداد را شگفتزده میکند. در پس این ظاهر دیوانگی، ماجراهایی سیاسی و مذهبی نهفته است: خلیفهٔ عباسی قصد دارد با انتصاب ابووهب به منصب قضاوت، او را وارد بازی قدرت کند و از نفوذش میان شیعیان بهره ببرد. اما ابووهب با زیرکی و تظاهر به جنون، از پذیرش این منصب سر باز میزند و با رفتارهای طنزآمیز و کنایهدار، هم خلیفه و هم اطرافیانش را به چالش میکشد. روایت، ماجراهای بهلول را در کوچه و بازار، دربار و میان مردم دنبال میکند؛ جایی که او با کودکان فقیر، درباریان و حتی خود خلیفه وارد گفتوگو و جدل میشود. در خلال داستان، بهلول با رفتارهای به ظاهر دیوانهوار، حقیقتهای تلخ و شیرین جامعه را آشکار میکند و با زبان طنز، نقدهای تندی به قدرت، ریاکاری و بیعدالتی وارد میسازد. داستان تا جایی پیش میرود که بهلول با هوشمندی، هم جان خود را حفظ میکند و هم پیامهای عمیقی دربارهٔ آزادی، عدالت و انسانیت به مخاطب منتقل میکند، بیآنکه پایان ماجرا به طور کامل افشا شود.
چرا باید کتاب ماجرای عجیب در بغداد را خواند؟
این کتاب با روایت داستانی و پرکشش، زندگی یکی از چهرههای پررمز و راز تاریخ اسلام را بازآفرینی میکند و مخاطب را به دل بغداد دوران عباسیان میبرد. از خلال ماجراهای بهلول، میتوان با فضای اجتماعی، سیاسی و مذهبی آن عصر آشنا شد و در عین حال، طنز و انتقاد اجتماعی را در قالب داستان تجربه کرد. اثر، فرصتی برای اندیشیدن به مفاهیمی چون عقل و جنون، قدرت و عدالت و نقش فرد در برابر ساختارهای قدرت فراهم میآورد.
خواندن کتاب ماجرای عجیب در بغداد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان علاقهمند به داستانهای تاریخی، کسانی که دوست دارند با شخصیتهای تاثیرگذار تاریخ اسلام آشنا شوند و افرادی که به روایتهای طنزآمیز و انتقادی از قدرت و جامعه علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ عدالت، آزادی و حقیقت دارند، خواندن این اثر میتواند الهامبخش باشد.
بخشی از کتاب ماجرای عجیب در بغداد
«صبح سروصدایی توی کوچه برپا شده بود. ابووهب سوار بر چوبی بلند، در کوچه میدوید و فریاد میزد: «یالّا...! تند برو حیوان...! زودتر...!»بچههای کوچک پابرهنهای که هر روز توی کوچه دور هم جمع میشدند و بازی میکردند، حالا افتاده بودند دنبال ابووهب. با خنده و فریاد دنبالش میکردند و سربهسرش میگذاشتند. بعضیوقتها هم از روی زمین سنگـی برمیداشتند و پرت میکردند بهطرف ابووهب. ابووهب برای اینکه سنگ نخورد، سوار بر همان چوب، با سرعت میدوید و دور میشد. گاهی دستش را جلوی صورتش میگرفت و میگفت: «نزنید. اسبم رم میکند. نزنید.»مردم زیادی در کوچه ایستاده بودند و رفتار ابووهب را نگاه میکردند. چند نفر از بزرگترها از این حرکات ابووهب لذت میبردند و میخندیدند، اما بیشترِ مردم، انگشت تعجب به دندان گرفته بودند، از هم سؤال میکردند:ـ ببینم اباعمر...! این پیرمرد همان ابووهب است؟ـ بله. ظاهرش که به ابووهب میخورد که هرروز کتاببهدست با شاگردانش از اینجا رد میشد و ما به او سلام میدادیم و او با احترام جواب میداد.ـ پس چرا اینجوری شده؟ـ نمیدانم... خیلی عجیـب است. شاید سرش به جایی خورده...!»
حجم
۱۲۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۱۲۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه