کتاب بارقه های آفتاب ابن مقله
معرفی کتاب بارقه های آفتاب ابن مقله
بارقه های آفتاب ابن مقله اثر علیاکبر ولایتی کتاب دوازدهم از مجموعه آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران انتشارات امیرکبیر است.
مجموعه صدوده جلدی آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران در صدد است که بزرگان تاریخ تمدن اسلام و ایران را معرفی و ارزشهای اعتقادی اسلامی و هویت ملی ما را بازتعریف کند تا نسل امروز بتواند با پیشینه تمدنی و فرهنگ باشکوه تمدن اسلامی و ایرانی آشنا شود و بیداری فرهنگی اسلامی را هر چه بیشتر و بهتر گسترش دهد.
درباره کتاب بارقه های آفتاب ابن مقله
کتاب حاضر که به قلم علیاکبر ولایتی نوشته شده به معرفی ابن مقله، ادیب، خوشنویس، مبتکر و مبدع خطوط مختلف و وزیر جکومت عباسی و آثار و افکار وی میپردازد.
ابوعلی محمد بن علی بن حسین بن مُقْله بیضاوی شیرازی در عصر پنجشنبه ۲۱ شوال ۲۷۲ هجری از خانوادهای ایرانی از اهالی فارس در بغداد بهدنیا آمد.
بهنظر عدهای «مُقْله» (به معنای حدقه یا مردمک چشم) لقب پدرش، ابوالعباس علی بن حسین، بود. به نظر برخی دیگر، مُقْله لقب مادربزرگ یا جده او بوده که ابوالعباس در کودکی او را به رقص وامیداشته و او را «مقلهْ ابیها» خطاب میکرده است؛ به همین سبب، فرزندان وی به «ابن مُقْله» شهرت یافتهاند. ابوالعباسِ خوشنویس خطّاط قرآن بود و ابن ندیم قرآن دستنویس او را دیده بود. ابوالعباس ۳۰۹ ق در ۶۷ سالگی درگذشت.
با وجود شهرت ابن مقله و ستایش وی به کثرت آثارش، متأسفانه آثار خطی اندکی از وی بهجا مانده است. آنچه به نام او دیده شده است عبارتاند از رسالهًْ فی العلم الخط که در دارالکتب مصر موجود است؛ رسالهًْ فی میزان الخط که در مکتب عطارین تونس نگهداری میشود؛ اصناف الکتّاب و مقدمه فی الخط که در مغرب موجود است؛ شش رقعه از مرقع ثلث چهار دانگ و دو دانگ جلی و نسخ خوش که در کتابخانه سلطنتی است و رقم خط ابن مقله دارد و این رقم نیز قدیم است. همچنین، قرآنی نوشته است که ابن بواب در کتابخانه بهاءالدوله بن عضدالدوله شیراز یافت. این قرآن یک جزء کم داشت و ابن بواب آن را کامل کرد. نیز نامهای از ابن مقله به استادش اسحاق بن ابراهیم الاحول موجود است. دیوانِ ۳۰ برگی او نیز مفقود است. قرآنی دیگر نیز به کتابت او موجود است؛ که به اندلس منتقل شد و در مسجد العدبس در اشبیلیه نگهداری میشود. کتاب اختیار الاشعار و جُمل الخط نیز دیگر آثار باقیمانده از ابن مقله است.
از وی چند نامه نیز برجای مانده است: نامهای برای فرماندهان سپاه و حکام ولایات؛ نامهای برای عبدالله البریدی و نامهای برای ابن فرات در زمان حبس برای طلب بخشش.
خواندن کتاب بارقه های آفتاب ابن مقله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به آشنایی با بزرگان فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی را به خواندن این مجموعه دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب بارقه های آفتاب ابن مقله
ابن مقله، پس از تحصیل در سطوح عالی، در اوان جوانی به اقتضای زمان، در زمره سیاستمداران درآمد و از بازیگران قضایای قرن چهارم گردید (سلطانی، ۱۳۷۰ الف، ص ۷۸).
۲۸۸ هجری از شانزدهسالگی، در دستگاه ابوعبدالله محمد بن داوود بن جرّاح به دبیری پرداخت. ماهی شش دینار مواجب گرفت. امّا بعد از هشت ماه از ابن جراح جدا شد (ناجی، ۱۹۹۱ م، ص ۷۲). ظاهراً جمع آوری مالیات و سپس حکمرانی برخی ولایات فارس از نخستین سمتهای دیوانی او بود. گویند محضرش همیشه مجمع علما و فضلا بود و خطاطان برای تعلیم میآمدند. با وجود داشتن ریاست، با تمامی آنها به رأفت رفتار میکرد.
مقتدر بالله عباسی، چون از فراست، دقّت، دوراندیشی، سیاست و تسلّط وی بر اوضاع ایران و آگاهیش از نهضتها و شناختش از بزرگان و قیامکنندگان طبرستان، ری، سیستان و فارس اطلاع یافته بود، او را به بغداد فراخواند (بیانی، ۱۳۶۳، ص ۱۰۱۶).
ابن مقله هم که برای رسیدن به اهدافش در پی تصاحب مسند وزارت بود، راهی بغداد شد. در ۲۹۶ هجری ابوالحسن علی بن محمد بن فرات وزیر بود. ابن فرات چون ابن مقله را به انواع فضایل، مناقب و حسن خط و جُودت طبع آراسته دید و او را در سیاست و کیاست بینظیر یافت، در اندک زمانی تمامی امور مربوط به خود را به او واگذار کرد. به این سبب، پایههای قدر و منزلت و مقام ابن مقله محکم شد (ایرانی، ۱۳۴۶، ص ۹۵).
ابن فرات، که در حقّ وی بسیار نیکی کرده بود، در پایان سال ۲۹۹ ق از وزارت برکنار شد. با عزل وی سه روز در بغداد اغتشاش شد. مدت وزارت او سه سال و هشت ماه بود تا ابوعلی محمد بن عبید بن یحیی بن خاقان روی کار آمد. خاقان مردی تنگحوصله و سبک مغز بود و مقتدر بالله به نظر او چندان اهمیت نمیداد و بیشتر به قول زنان و خادمان توجه می کرد.
حجم
۴۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۴۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
نظرات کاربران
کتابی بسیار مفید و مستند و شاید گلوگیر برای غربگدایان ای کاش جلدهای دیگر نیز منتشر میشد
حیف درخت !!