دانلود و خرید کتاب همیشه راهی برای رفتن هست علی چنگیزی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب همیشه راهی برای رفتن هست

کتاب همیشه راهی برای رفتن هست

معرفی کتاب همیشه راهی برای رفتن هست

کتاب همیشه راهی برای رفتن هست نوشتهٔ علی چنگیزی توسط نشر چشمه منتشر شده است. این مجموعه داستان کوتاه یکی از کتاب‌های مجموعهٔ «جهان تازهٔ داستان» است که در سال ۱۴۰۲ منتشر شده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب همیشه راهی برای رفتن هست

همیشه راهی برای رفتن هست مجموعه داستانی است که توسط علی چنگیزی نوشته شده و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالب ادبیات داستانی فارسی قرار می‌گیرد. ویراستار این اثر «مهدی فروتن» است. همیشه راهی برای رفتن هست شامل چند داستان کوتاه است که هر کدام ماجراها و شخصیت‌های متفاوتی دارند. عنوان داستان‌ها عبارت است از «سروهای مفرغی، ساروج»، «باد در خارزار»، «پرسه» و «این که نارنجک نیست». این داستان‌ها به توصیف حالات انسانی، روابط و مواجهه افراد با چالش‌های زندگی می‌پردازند. 

خلاصه کتاب همیشه راهی برای رفتن هست

سروهای مفرغی: داستان مردی به نام «خسرو» است که در روز تعطیل در خانه‌اش به سر می‌برد و منتظر است چای دم بکشد. رفتار او و مواجهه‌اش با زنگ در خانه، تنهایی و عادات روزمره‌اش را نشان می‌دهد.

ساروج: این داستان دربارهٔ روابط انسانی و احساسات درونی افراد است و به پیچیدگی‌های این روابط می‌پردازد.

باد در خارزار: داستان فضایی پرتنش و پر از چالش را به تصویر می‌کشد و به مواجهه شخصیت‌ها با موانع و سختی‌ها اشاره دارد.

پرسه: این داستان به جست‌وجو، گم‌گشتگی یا حرکت در یک مسیر اشاره دارد و درونیات شخصیت اصلی در حین این پرسه‌زنی توصیف می‌شود.

این که نارنجک نیست: با توجه به عنوان داستان، احتمالاً با موقعیتی پرتنش و ملتهب روبه‌رو هستیم، اما شاید درنهایت مشخص شود که تهدید آن طور که به نظر می‌رسیده خطرناک نبوده است.

چرا باید کتاب همیشه راهی برای رفتن هست را بخوانیم؟

این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که با زبانی گیرا و توصیفی، خواننده را به دنیای شخصیت‌ها می‌برد. اگر به داستان‌های کوتاه فارسی علاقه دارید و می‌خواهید با دیدگاه‌های مختلف نویسنده به زندگی و روابط انسانی آشنا شوید، این کتاب می‌تواند انتخاب مناسبی باشد.  

خواندن کتاب همیشه راهی برای رفتن هست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی معاصر فارسی و کسانی که از خواندن داستان‌های کوتاه لذت می‌برند، پیشنهاد می‌شود. همچنین، اگر به دنبال آثاری هستید که به توصیف جزئیات زندگی روزمره و احساسات انسانی می‌پردازند، این کتاب می‌تواند برای شما جذاب باشد. 

درباره علی چنگیزی

علی چنگیزی در ۱۴ مهر ماه سال ۱۳۵۶ در آبادان به دنیا آمد. او نویسنده و منتقدی ایرانی است که پس از آغاز جنگ هشت‌ساله به همراه خانواده به کرمان مهاجرت کرد. اولین داستان کوتاه او با نام «باران در یک روز گرم» در ماهنامهٔ «آزما» به انتخاب «گیتا گرکانی» منتشر شد. پس از شرکت در کارگاه داستان‌نویسی «محمد بهارلو» داستان‌های دیگری از او در مجلات مختلف منتشر شد؛ از جمله داستان کوتاه «خیابان یک طرفه» به انتخاب محمد بهارلو و در مجلهٔ «گلستانه». اولین کتاب او «پرسه زیر درختان تاغ» نام دارد که نشر ثالث آن را در سال ۱۳۸۸ چاپ کرد، چاپ دوم این کتاب توسط نشر چشمه و در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. «پرسه زیر درختان تاغ» کاندیدای جوایز مختلفی شده‌ است؛ از جمله کاندیدای بهترین رمان اول جایزهٔ گلشیری، کاندیدای جایزهٔ گام اول، کاندیدای کتاب فصل، کاندیدای بهترین رمان فارسی دههٔ ۱۳۸۰ (ویژهٔ نویسندگان زیر ۴۵ سال). دومین کتاب او «پنجاه درجه بالای صفر» را نشر چشمه در سال ۱۳۹۰ به بازار عرضه کرد. این رمان در جایزهٔ ادبی هفت‌اقلیم شایستهٔ تقدیر شناخته شد. مجموعه داستان «کاج‌های مورب» اولین مجموعه داستان او است که در سال ۱۳۹۰ و یک توسط نشر چشمه منتشر شد. این مجموعه داستان برندهٔ سیزدهمین دورهٔ جایزهٔ هوشنگ گلشیری شده است؛ همچنین این مجموعه در نظرسنجی مجلهٔ تجربه به‌عنوان بهترین مجموعهٔ داستانی سال انتخاب شد. «بزهایی از بلور» دومین مجموعه‌داستان او در سال ۱۳۹۳ منتشر شد که کاندیدای بهترین مجموعه‌داستان در هشتمین دورهٔ جایزه جلال آل‌احمد شد.

بخشی از کتاب همیشه راهی برای رفتن هست

«این را که گفته بودند سوارشان کرده بود تا برساندشان منصورآباد یا هر جا که می‌خواهند بروند. تا حالا منصورآباد نرفته بود. جادهٔ باریکی، که داغی آفتاب آسفالت قدیمی‌اش را جا به جا قلوه‌کن کرده بود، راه اصلی را وصل می‌کرد به دل بیابان. راه، مثل ترک روی دیوار، بی‌جهت و قضاقورتکی بیابان را دونیم کرده بود. از جنس همان جاده‌ها بود که سفیل و سرگردان به هیچ جا نمی‌رسید و فقط یک نفر بی‌خودوبی‌جهت، شاید برای زدن بودجهٔ استانی به دُم گاو، کشیده بودش وسط بیابان با شعار خدمت یا هر چیزی که اسمش را می‌شود گذاشت. اما جاده یک‌طرفه بود. فقط آدم‌ها را از دل بیابان می‌برد به آن‌سویش و دیگر کسی غیرت نمی‌کرد برگردد به آن‌جا که ازش آمده بود. به‌مرور، هم جاده و هم این راه باریک دُم‌موشی زیر آفتاب و خاک و فراموشی سفط و سقط شده بودند. مینی‌بوس زیر آفتاب می‌لنگید و، انگار از گرما به ریق افتاده باشد، تِرتِر می‌کرد و پیش می‌رفت. هوا چنان داغ بود که غلیظ می‌زد و مثل سریش به تن آدم می‌چسبید. مختصری از جاده فاصله نگرفته بود که بوی گند آدم‌ها پیچید توی اتاق مینی‌بوس قراضه؛ چه بویی، انگار یک بشکه دنبه و پیاز را گذاشته باشی روی اجاق. هرم چربی و پیاز گندیده، مخلوط با بوی معده‌های بیمار، نفس آدم را می‌بست.

اصغر دو دستش را روی ران‌های گندهٔ کوتاهش گذاشته بود. گفت «فکر می‌کنی قاسم اون‌جا باشه؟» کُمِ گندهٔ اصغر از عرق خیس شده بود و یک لکهٔ بزرگ چربی زیربغلش درست شده بود که یک جورهایی وسوسه می‌شد بوش بکشد. تیمور کنار پنجره نشسته بود و، ذله از گرما، سعی داشت گل‌وگردنش را با باد بیابان که توی ماشین تنوره می‌کشید خنک کند. باد اما داغ بود و تن را می‌سوزاند. تیمور ابروهاش را جوری بالا انداخت که یعنی چه می‌دانم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۷ صفحه

حجم

۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۷ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۲,۵۰۰
۵۰%
تومان