
کتاب یک جور اشتباه
معرفی کتاب یک جور اشتباه
کتاب یک جور اشتباه نوشتهٔ یوسف ادریس و ترجمهٔ سیدمحمدحسین میرفخرایی است. نشر نی این مجموعه داستان از ادبیات مصر را منتشر کرده است. مترجم این اثر، داستانهای این مجموعه را از چهار اثر مختلف برگزیده و گردآوری است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب یک جور اشتباه
کتاب یک جور اشتباه شامل ۱۰ داستان کوتاه از یوسف ادریس، نویسندهٔ مشهور مصری است. ادریس، که خود از طبقات متوسط جامعه برخاسته، با قلمی صمیمی و روان، به سراغ زندگی مردم عادی میرود و دغدغههای آنان را به تصویر میکشد. او از پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی نیز ابایی ندارد، اما همواره تلاش میکند صدای کسانی را که در حاشیهٔ جامعه زندگی میکنند، به گوش مخاطب برساند. او نمیخواهد روایت زندگی مردم عادی به انحصار طبقات مرفه درآید. چهار داستان نخست برگرفته از کتابی است با عنوان «أَلَیسَ کذٰلِک؟» (مگرنه؟) و چهار داستان بعدی را از کتاب «لُغَةُ ٱلآی آی» (زبانِ درد و آه) انتخاب شدهاند. داستان نهم در کتاب «أَرخَص لَیالی» (بیمایهترین شبها) آمده و بالاخره داستان دهم را میتوان در کتاب «آخِرُ ٱلدُّنیا» (سرانجامِ جهان) یافت.
یوسف ادریس، نویسندهای که صدای مردم کوچه و بازار بود، با زبانی صمیمی و بیپروا به سراغ دغدغههای طبقات فرودست جامعه میرفت. او که خود از دل مردم برخاسته بود، ترجیح میداد به جای نشستن در محافل قدرت، با زبان عامیانه و صریح، روایت زندگی آنان را به تصویر بکشد. ادریس، با وجود گرایشهای سیاسیاش، هرگز اسیر کلیشهها نشد و همواره استقلال فکری خود را حفظ کرد. او به زبان مردم کوچه و بازار مینوشت و حتی در برابر انتقاد طاها حسین از عنوان عامیانهٔ اولین مجموعه داستانش، «أرخص لیالی»، ایستادگی کرد و بر غنای زبان عامیانه تأکید کرد. ادریس نه تنها با زبان، بلکه با تمام وجود در کنار مردمش بود. او که خود در نبرد الجزایر علیه استعمار فرانسه شرکت کرده بود، با قلمش به مبارزه با استعمار بریتانیا در مصر پرداخت و در نوشتههایش، سیاستهای استعماری را به چالش کشید. او حتی جنگ سرد را نیز از منظر تأثیرش بر زندگی مردم عادی تحلیل میکرد و معتقد بود که «وقتی کسی خانهاش آتش میگیرد، نمیتواند بنشیند و تماشا کند.» با این حال، رابطهٔ ادریس با دین و متولیان آن پیچیده بود. او که با :شیخ محمد» متولی شعراوی مناظرات تندی داشت، در عین حال، در سفری به مکه، به شدت تحت تأثیر فضای معنوی کعبه قرار گرفت و به گریه افتاد. این تناقض، نشان از دغدغههای عمیق و جستوجوگرانهٔ او در زمینهٔ مسائل دینی و معنوی داشت. عنوان داستانهای این اثر عبارت است از «گنج»، «مورد چهارم»، «کیف پول»، «مردم»، «مگر نه؟»، «محال»، «یک جور اشتباه»، «عیادتکنندهها»، «پیمان سینا»، «نگاه»، شغل» و «یک چیز دیوانهکننده».
چرا باید کتاب یک جور اشتباه را بخوانیم؟
با مطالعهٔ این اثر میتوانید جنبههای سیاسی و اجتماعی کشور مصر در زمانهٔ نویسنده را بهتر درک کنید و با زاویهدید او نسبت به وطن و مسائل مرتبط با آن آشنا شوید.
خواندن کتاب یک جور اشتباه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر از طرفداران ادبیات عرب، بهویژه ادبیات مصر هستید، خواندن این کتاب را از دست ندهید. دوستداران داستانهای کوتاه نیز میتوانند از خواندن این کتاب لذت میبرند.
درباره جیم یوسف ادریس
یوسف ادریس، نویسندهٔ مصری که در سالهای قرن بیستم میزیست، در عرصههای داستان کوتاه، رمان و نمایشنامه فعالیت داشت. او که دانشآموختهٔ پزشکی از دانشگاه قاهره بود، بهعنوان یکی از مهمترین صداهای ادبیات عرب شناخته میشود. ادریس، با چیرهدستی در داستان کوتاه، جایگاهی ویژه در ادبیات معاصر عرب به دست آورد. آثار او، که بالغ بر ۳۰ کتاب است، به زبانهای گوناگون ترجمه شده و جوایز متعددی را برای او به ارمغان آورده است. از مهمترین آثار او میتوان به مجموعهداستان کوتاه «شبهای کمارزش»، رمان «شهر عشق و خاکستر» (برندهٔ مدال نجیب محفوظ) و نمایشنامهٔ «الفرافیر» اشاره کرد. ادریس در استان شرقیهٔ مصر به دنیا آمد و در محیطی روستایی رشد کرد. او در آثار خود، به مسائل اجتماعی، زندگی طبقات محروم، فقر و تقابل سنت و مدرنیته میپرداخت. سبک او، که عمدتاً رئالیسم اجتماعی بود، با رویکردهایی چون رئالیسم عاطفهگرا، انتقادی، انسانی و رمزگرا نیز همراه بود. او همچنین برای مدت قابل توجه ای در روزنامهٔ «الاهرام» ستوننویسی میکرد.
بخشی از کتاب یک جور اشتباه
«یک روز گذشت. به پایان روز دوم هم چیزی نمانده بود. تنش همچنان در اوج بود و کار بهکلی خوابیده بود. کارگرها همانطور زانوی غم بغل گرفته و نشسته بودند. بعضیها سرشان را گذاشته بودند بین زانوهایشان و بعضی دیگر سربهسر هم میگذاشتند و میخندیدند. هربار که ماشا از اتاقش میآمد بیرون و بعد برمیگشت تو، همهٔ آن جماعت کارگر به او نگاه میکردند. بعد انگار یکدفعه نظرش عوض شده باشد، از اتاق آمد بیرون و به جمعیت گفت که فقط بهخاطر آنها و برای اینکه بهشان ثابت شود که حق با اوست و آنها اشتباه میکنند، قطعهٔ یدکی آمریکایی را جلوی چشمشان امتحان خواهد کرد.
با شنیدن این حرف، همه ماتشان برد.
قبل از امتحان کردن قطعهٔ یدکی لازم بود ماشا، بیل و کارشناس مصری یک جور نشست مشورتی بگذارند. در ابتدای جلسه، ماشا با نگاهی خشمآگین و شدیداً تحقیرآمیز چشم دوخت به بیل. در مقابل، بیل هم طوری به او زل زد که هرکس چشمهایش را میدید یاد لولهٔ تفنگ گاوچرانهای هالیوودی میافتاد. اما راستش این نگاهها آنچنان نپایید. ماشا خیلی زود فهمید که بیل از مکانیک خیلی خوب سر درمیآورد و آمریکاییها، برخلاف تصور او، یک مشت نادان نیستند. بیل هم خیلی زود فهمید که ماشای روس، برخلاف تصور او، ستونی نیست که رویَش جملات مارکس و لنین نقش بسته باشد، بلکه او هم انسان است؛ گاهی خشمگین میشود و جوش میآورد، گاهی هم آسان میگیرد و لبخند میزند، لبخندی آنچنان صادقانه که به لبخند کودکان میمانَد.»
حجم
۱۰۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۱۰۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه