
کتاب پس از کودتا
معرفی کتاب پس از کودتا
کتاب الکترونیکی «پس از کودتا» نوشتهٔ جان اسکالزی با ترجمهٔ حسین شهرابی در انتشارات کتابسرای تندیس چاپ شده است. این کتاب شامل مجموعهای از داستانهای کوتاه علمی-تخیلی است که در دنیای «جنگ پیرمرد» رخ میدهند و به بررسی جنبههای مختلف حیات انسان در مواجهه با نژادهای بیگانه و فناوریهای پیشرفته میپردازد.
درباره کتاب پس از کودتا
کتاب «پس از کودتا و قصههای دیگر» مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشتهٔ جان اسکالزی است که در دنیای علمی-تخیلی «جنگ پیرمرد» جریان دارند. این داستانها در فواصل انتشار جلدهای مختلف این مجموعه نوشته شدهاند و به صورت کتاب الکترونیکی منتشر گردیدهاند. این مجموعه شامل پنج داستان کوتاه است که هر یک به جنبههای متفاوتی از جهان «جنگ پیرمرد» میپردازند.
ترتیب قرارگیری داستانها در این کتاب بر اساس سیر زمانی حوادث در دنیای «جنگ پیرمرد» است. به عنوان مثال، داستان «سؤالهایی از یک سرباز» پس از جلد اول، یعنی «جنگ پیرمرد»، رخ میدهد و «خاطرات ساگان» پس از جلد دوم، یعنی «تیپ اشباح». همچنین، داستان «تاریخ سرّی آخرین مستعمره» در میانهٔ جلد سوم، یعنی «آخرین مستعمره»، اتفاق میافتد.
داستان «پس از کودتا» که عنوان کتاب نیز از آن گرفته شده است، در اصل پارهٔ صفرم از کتاب «تفرقهٔ انسان» است؛ اما به دلیل عدم ارتباط مستقیم با بقیهٔ پارهها، به صورت جداگانه منتشر شده است. این داستان به عنوان قصهٔ چهارم در این مجموعه قرار دارد و پیشنهاد میشود قبل از خواندن «تفرقهٔ انسان» مطالعه شود. داستان آخر این مجموعه با عنوان «هافته سوُروالهْ چوروُ میخورد و با نونهالان صحبت میکند» در فاصلهٔ بین جلدهای پنجم و ششم رخ میدهد؛ اما اطلاعاتی از جلد پنجم را فاش نمیکند و بنابراین، بدون نگرانی میتوان آن را مطالعه کرد.
کتاب پس از کودتا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به ژانر علمی-تخیلی، بهویژه کسانی که مجموعهٔ «جنگ پیرمرد» را دنبال کردهاند، مناسب است. همچنین، افرادی که به داستانهای کوتاه با مضامین فلسفی و اجتماعی در بستر علمی-تخیلی علاقهمند هستند، از این مجموعه لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب پس از کودتا
«مستعمره متعلق به نیناییها بود، اما تقریباً یک دهه قبلتر مستعمرهای انسانی در آن سیاره بود. مستعمرهنشینهای بذر به آنجا رسیده بودند و بعد یک رویدادِ آتشفشانیِ عظیم باعث شده بود تابستان از بین برود و زمستانِ آنجا را هم تحملناپذیر کند۵؛ مستعمرهنشینهایی که زنده ماندند سیاره را ترک کردند و کسی هم ملامتشان نکرد. در نتیجه، وقتی نیناییها رسیدند و بساطِ خودشان را پهن کردند انسانی آنجا نبود. ولی اهمیت نداشت. اتحادیهٔ مستعمرات در دفترهای حسابداریاش نوشته بود که آنجا سیارهٔ ماست؛ چون مالِ ماست، اگر کسی بهجز ما روی آن باشد یعنی موی دماغِ ما شده.
اینطور شد که ما، یعنی مودستو و حدوداً بیست ناوِ دیگر، با تعدادِ تقریبیِ ۲۰.۰۰۰ سربازِ ن.د.م، رسیدیم آنجا. این تعداد سرباز کافی بود تا خاکِ مستعمرهٔ نینایی را دستکم هشت نُه بار به توبره بکشیم. مشغولِ آمادهسازی برای حمله بودیم که ناگهان یک پهپادِ جهشی واردِ حریمِ فضاییمان شد و فرمانِ لغوِ حمله را صادر کرد. علیالظاهر هر دو نژادِ بشر و نینایی ناگهان مغزشان درست کار کرده بود و متوجه شده بودند که واقعاً میتوانند این سیاره را با هم سهیم شوند. مستعمرهٔ نینایی در لبهٔ یک بیابانِ استوایی قرار داشت؛ آن منطقه برای انسانها بینهایت داغ بود، اما نیناییها آنجا راحت بودند. اتحادیه هم میخواست مستعمرهٔ بذرِ تازهاش را در یک منطقهٔ اعتدالی و اساساً در یک قارهٔ دیگر بسازد. در نتیجه، نیناییها و اتحادیه جنگ را لغو کردند. به همین سادگی.
کلِ دستهٔ تهاجمی برگشت خانه، بهجز مودستو که دستور داشت بماند و در مستعمره مراسمِ دیپلماتیک انجام بدهد. در نتیجه، من و بقیهٔ رَسته سه روز همراهِ مردمی بودیم که قرار بود بکشیمشان. میدانید چه شد؟ خیلی خوش گذشت. نیناییها بینهایت زشت بودند ــ انگار مارمولک را از داخل منفجر کنند ــ ولی شیمیِ بدنشان آنقدر به ما نزدیک است که میتوانیم غذای همدیگر را بخوریم. باورتان نمیشود چه آشپزهای معرکهای بودند. محشر بود. به هر نوع دیوانهبازیای دست زدیم و حتا مسابقهٔ تُفاندازی برگزار کردیم که برای آنها این مسئله خیلی جدی بود. ولی صرفِ نظر از این قضیه، مثلِ هر موجودِ هوشمند و متمدنِ دیگری بودند.»
حجم
۳۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه
حجم
۳۴۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۸۱ صفحه