
کتاب بابل
معرفی کتاب بابل
کتاب بابل با عنوان اصلی «Babel: or the necessity of violence an arcane history of the Oxford translators revolution» نوشتهٔ آر. اف. کوآنگ و ترجمهٔ میثاق خلج است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر، آمریکایی، تاریخی و فانتزی را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرار میگیرد، رمانی در باب عشق و هویت و دربارهٔ قدرتطلبی کشورهای جنگطلب در دنیای مدرن است که با استفاده از گسترش و برتریجویی زبان این کار را انجام میدهند. «رابین سوئیفت»، شخصیت اصلی داستان است که بر اثر بیماری وبا خانوادهاش را از دست میدهد، بهکمک پروفسوری از دانشگاه آکسفورد بهطرز معجزهآسایی نجات پیدا میکند، به آکسفورد میرود و عضو مؤسسهٔ سلطنتی ترجمه میشود. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بابل اثر آر. اف. کوآنگ
کتاب «بابل» (یا ضرورت اعمال خشونت، تاریخچهای محرمانه از انقلاب مترجمان آکسفورد) که نخستینبار در سال ۲۰۲۲ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۲ منتشر شده، یک رمان معاصر و آمریکایی است. این رمان که جزو «ادبیات گمانهزن» تقسیمبندی شده، دربارهٔ یک پسر چینی بزرگشده در انگلستان است که دانشجوی مترجمی زبان میشود. او به گروهی مخفی میپیوندد که علیه امپریالیسم انگلستان فعالیت میکند. «بابل» در این رمان، مرکز جهانی ترجمه و مرکزی برای جادو است. نقرهکاری یا هنری که بهواسطهٔ نشاندادن معنای گمشده در پسِ ترجمه با استفاده از شمشهای نقره انجام میپذیرد و جادو میکند، عاملی است که انگلستان را قدرتمند ساخته است. گفته شده است که «بابل» در اساطیر، نام زیگوراتی (برج) در جنوب شهر بغداد است. بر اساس افسانهها گفته میشود که زیگورات بابل منشأ تشکیل زبانهای مختلف در سراسر جهان بوده؛ همچنین نام بابل در تورات آمده است. هدف نویسندهٔ رمان حاضر در استفاده از اسطورهٔ برج بابل را تأکید بر این موضوع دانستهاند که زبان در عصر حاضر به یکی از نشانههای قدرتطلبی کشورها تبدیل شده است. کوانگ در رمان «بابل» بررسی کرده است که چگونه زبان میتواند منبع وحدت و تفرقه باشد و قادر است شکافهای فرهنگی را پر کند یا به درگیریها دامن بزند. این کتاب به نقد امپریالیسم و نقش دانشگاهها در سلطهگری، شخصیتهای متنوع و روایت از دیدگاه یک فرد تحت استعمار و ترکیب سیاست، انقلاب و اخلاق در تصمیمگیری پرداخته است. در این رمان برج بابل بهعنوان نمادی قوی از یک دوگانگی عمل کرده است. کتاب حاضر نوشتهٔ «آر. اف. کوآنگ» که آن را رمانی استثنایی و وصفناپذیر دانستهاند، در پی مرتبطساختن اسطورهها و نشانههای کهن به دنیای مدرن است. این کتاب بهعنوان پاسخی به کتاب «تاریخ سرّی» (The Secret History) و کتاب «جاناتان استرنج و آقای نورل» (Jonathan Strange & Mr. Norrell) در نظر گرفته شده و با آثار کلاسیکی مثل «۱۹۸۴» به قلم جورج اورول و رمان «بلندیهای بادگیر» به قلم امیلی برونته مقایسه شده است. رمان حاضر ۳۳ فصل دارد.
خلاصه داستان بابل
با مطالعهٔ این رمان درمورد ورود به جنگ تریاک، خیانت، انقلاب و سقوط بابِل خواهید دانست. داستان پیرامون چهار دانشجوی تازهوارد به مؤسسهٔ بابِل میچرخد. آنها بهتدریج متوجه میشوند تحقیقات و تلاشهای علمیشان در واقع به حفظ برتری استعماری بریتانیا کمک میکند. با آگاهی فزاینده از این واقعیت، بر سر چگونگی جلوگیری از وقوع جنگ اول تریاک وارد بحث و جدل میشوند و در نهایت، به مسئلهٔ لزوم استفاده از خشونت در مبارزه با استعمار میرسند. گفته شده است که این داستان در واقعیتی جایگزین روایت میشود که در آن، برتری اقتصادی و استعماری بریتانیا از طریق استفاده از شمشهای نقرهایِ جادویی حفظ میشود. قدرت این نقرهها از مفهومی به نام «معنای ازدسترفته در ترجمه» نشئت میگیرد؛ یعنی تفاوتهای ظریف بین واژگان هممعنی در زبانهای مختلف. شمشهای نقرهای که با این جفتواژههای خاص حکاکی شدهاند، میتوانند تولید صنعتی و کشاورزی را افزایش دهند، دقت گلولهها را بالا ببرند، زخمها را التیام بخشند و بسیاری کاربردهای دیگر داشته باشند. برای بهرهگیری از این قدرت، دانشگاه آکسفورد مؤسسهٔ سلطنتی ترجمه را تأسیس کرده که به اختصار بابِل نامیده میشود. در این مرکز، پژوهشگران به کشف و ایجاد جفتواژههای جدید میپردازند.
«رابین سوئیفت» نامی است که پسری یتیم از کانتون برای خود انتخاب کرده است. او توسط «ریچارد لاول»، یکی از اساتید بابِل پذیرفته میشود. لاول لاتین، یونانی و ماندارین را به پسر آموزش میدهد تا او را برای ورود به بابِل آماده کند. مشخص میشود لاول در واقع پدر بیولوژیکی رابین است، اما هیچکدام حاضر به بیان این حقیقت نیستند. یک روز رابین بهدلیل تأخیر در یکی از جلسات آموزشی، باعث شرمندگی لاول میشود و بهشدت مورد ضربوشتم قرار میگیرد. لاول تهدید میکند او را به کانتون بازگرداند تا در فقر زندگی کند. رابین در تحصیلات خود موفق میشود و پس از هفت سال آموزش، وارد مؤسسهٔ «بابِل» در آکسفورد میشود. او با سه همکلاسی خود به نام «رامی» از کلکته، «ویکتور» از هائیتی و «لتی»، دختر یک دریاسالار بریتانیایی دوست میشود. آنها متوجه میشوند که ترجمهٔ زبانهای اروپایی به انگلیسی دیگر مانند گذشته تأثیرگذار نیست و زبانهایی همچون ماندارین، کریول هائیتی و عربی آیندهٔ جادوی ترجمه محسوب میشود.
«رابین سوئیفت» در هفتهٔ اول تحصیلش با «گریفین»، برادر ناتنی بزرگتر خود و پسر دیگرِ لاول از مادری چینی ملاقات میکند. گریفین او را به عضویت جامعهٔ مخفی «هرمس» درمیآورد؛ سازمانی که هدفش تضعیف سلطهٔ استعماری بریتانیا بر اساس جادوی نقره است. او توضیح میدهد که بابِل تنها برای استثمار زبانهای کشورهای خارجی برای حفظ برتری بریتانیا فعالیت میکند. رابین ابتدا به گریفین کمک میکند تا شمشهای نقرهای را برای هرمس سرقت کند، اما در این میان دچار تردید میشود. او میان نفرت از بیعدالتی استعماری بریتانیا و آیندهٔ راحتی که بهعنوان یک مترجم امپراتوری میتواند داشته باشد، در کشمکش است. این دوگانگی سرانجام او را وادار میکند در سال سوم تحصیل، ارتباطش را با گریفین و هرمس قطع کند.
چرا باید کتاب بابل را بخوانیم؟
مطالعهٔ این اثر شما را با ترکیب هوشمندانهای از تاریخ و فانتزی همراه میکند که یک سیستم جادویی مبتنی بر زبان و ترجمه را ارائه کرده است.
کتاب بابل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۱ آمریکا و قالب رمان تاریخی و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره آر. اف. کوآنگ
آر. اف. کوآنگ (Rebecca F. Kuang) در ۲۹ می ۱۹۹۶ میلادی به دنیا آمد. او نویسندهای چینی - آمریکایی است که در سبک فانتزی نوشته است. اولین رمانش با نام «جنگ تریاک» در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و پس از آن دنبالههایش، «جمهوری اژدها» در ۲۰۱۹ و «خدای سوزان» در ۲۰۲۰ منتشر شدند. این نویسنده در سال ۲۰۲۲ میلادی رمان مستقل «بابِل» را منتشر کرد. «چهرهٔ زرد»، رمانی طنزآمیز از او است که در سال ۲۰۲۳ میلادی به چاپ رسیده است. کوانگ مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ اقتصاد بینالملل با گرایش مطالعات آسیایی از دانشگاه جورجتاون دریافت کرد؛ همچنین دارای مدارک کارشناسیارشد در رشتهٔ سینولوژی (مطالعات چین) از کالج مگدالن، کمبریج و کالج دانشگاهی آکسفورد است. او دورهٔ دکترای خود را در دانشگاه ییل گذرانده است. «ربکا. اف. کوآنگ» جوایز گوناگونی دریافت کرده است. او نامزد نهایی جایزهٔ جهانی کتابهای تخیلی هوگو، نبولا، لوکوس و... بوده است.
کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب بابل در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفته و کتاب سال بریتانیا در بخش ادبیات داستانی و برندهٔ جایزهٔ «نبولا» در سال ۲۰۲۲ میلادی بوده است.
نظر افراد و مجلههای مشهور درباره کتاب یا نویسنده
«شانون چاکرابورتی»، نویسندهٔ کتاب پرفروش The City of Brass رمان «بابل» را کاملاً خارقالعاده و یکی از درخشانترین و تیزبینانهترین کتابهایی دانسته که خوانده است. به نظر این نویسنده، رمان حاضر نهتنها یک تاریخ جایگزین فانتزی، بلکه اثری پرسشگرانه و کتابی است که تاریخ استعمار و انقلاب صنعتی را زیرورو و آن را از نو بررسی میکند.
چه نسخههای دیگری از این کتاب منتشر شده است؟
کتاب «بابل» در ایران، نخستینبار در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات «ملیکان» فیپا دریافت کرد.
بخشی از کتاب بابل
«وقتی پل فرو ریخت لندن در خواب بود. ساکت و بیخبر بود؛ همانطور که وردزورث نوشت، «در هوای بدون دود همه چیز روشن و در حال درخشیدن بود»؛ گویی لباسی از «زیبایی صبحگاهی تن لندن بود؛ ساکت بود و عریان.»
بعدتر، ساکنان شهر آکسفورد ادعا کردند که آنها هم خبردار شده بودند که چه زمانی پل وست مینستر فرو ریخت_ هر چند شهرهای دیگر صد کیلومتر آن طرفتر بودند و هیچ ساختمان به آن بلندی هم وجود نداشت که از آن فاصله بتوانند لندن را ببینند. جدا از این، دهها شاهد ادعا کرده بودند– شاید به خاطر توهمات گروهی بود، یا شاید هم تأثیر نامرئی میلههای طنینانداز بود- که آنها پیش از فرو ریختن پل صدای در هم شکستنش را شنیده بودند.
پروفسور هریسون لوییس، استاد فلسفه طبیعی دانشکده مرتون، گفت: «آدم این احساس وحشتناک را داشت که کسی داشت دل و رودهاش را در میآورد. نهایت وحشت بود. میفهمید که اتفاقی داشت رخ میداد، و تازه بعدش متوجه میشد که چه شده بود.»
یکی از شاهدان عینی لندنی گفته بود که غرش سهمگینی رخ داده بود.
خانم سارا هریس، زنی رختشور، گفت: «انگار سنگها داشتند فریاد میکشیدند، به نظر میآمد داشتند به آدم میگفتند از آنجا دور شود، خدا میداند که من هم حرفشان را قبول کردم.»
به خاطر داشته باشید لندن شهری بود که به درب و داغانی پلهایش خو گرفته بود. در طول عمر لندن پل لندن دستکم سه بار غیر قابل استفاده شده بود- یکبار به خاطر یخزدگی و بارها به خاطر آتشسوزی. اما پل لندن، با وجود این سر و صداها، فقط تا حدودی فرو ریخته بود. هیچوقت به طور کامل سقوط نکرده و در آب فرو نرفته بود.
اما پل وست مینستر به طور کامل سقوط کرد و در آب فرو رفت.
خانم مانکس کریدی، دودکش پاککن، گفت: «خیلی تر و تمیز بود. یک آن پل روی هوا بود. بعد دیگر نبود.»
اما پل بدون اعلام خطر سقوط نکرد. شاهدان عینی گزارش کردند که بیست دقیقه پیش از آن سنگها شروع به غرش کردند که این به عابرین پیاده زمان کافی برای فرار به هر طرف را داد. وقتی که غرشها شروع شد دو کشتی بخار داشتند از زیر پل عبور میکردند، هر دو تلاش کردند تا پل را خالی کنند- یکیشان از طریق عوض کردن مسیرش، و دیگری با شتاب گرفتن به سمت جلو. راهبندانی شد که در نتیجهاش هر دو کشتی و قایقهای دیگری درست زیر پل گیر افتادند.
آقای مارتین گرین وکیل دادگستری، گفت: «وقتی دیوارههایش فرو ریختند انگار در جریکو اتفاقی افتاده بود، خیلی شسته و رفته. انگار همه آنها با نواخته شدن یک شیپور نامرئی فرو ریختند.»»
حجم
۸۰۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه
حجم
۸۰۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۵۲ صفحه