
کتاب امپراتوری چنگیزخان
معرفی کتاب امپراتوری چنگیزخان
کتاب امپراتوری چنگیزخان نوشتهٔ تامس استریسگاث و ترجمهٔ منوچهر پزشک است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «تمدنهای گمشده» است.
درباره کتاب امپراتوری چنگیزخان
تامس استریسگاث در کتاب امپراتوری چنگیزخان بیان کرده است که ارتش مغول، در اوایل سدهٔ سیزدهم، در بخش وسیعی از آسیا وحشت پراکند. مغولها به رهبری چنگیزخان، از سرزمین خود در شمال شرق آسیا به حرکت درآمدند و همه کشورهای سر راه خود را نابود ساختند. شهرهایی که مقاومت کردند تسخیر و مردمشان قتل عام شدند. مغولها از چین تا عراق و تا کوههای قفقاز هجوم آوردند و در هر میدانی که جنگیدند، پیروز شدند. به گفتهٔ نویسنده و برخی از تاریخنگاران، هیچ دفاعی در برابر سپاه چنگیزخان وجود نداشت. مغولها صحرانشینانی پرطاقت بودند که به زندگی در آب و هوای بسیار خشن عادت داشتند. این سربازان با مهارت در به کارگیری تیر، نیزه، تبرهای جنگی و تاکتیکهای غیر قابل پیشبینی و حیلههای جنگی برای تضعیف روحیهٔ دشمنانشان میجنگیدند. آنان از منجنیق و تونلهای زیرزمینی برای ویران ساختن محکمترین باروها استفاده میکردند. با پخش شدن اخبار تهاجمات مغول در سراسر آسیا، همهٔ ارتشها میگریختند یا پیش از آن که جنگی آغاز شود، به راحتی اسلحه خود را بر زمین میگذاشتند. برای آگاهی امپراطوری چنگیزخان با جزئیات بیشتر، کتاب حاضر را بخوانید.
خواندن کتاب امپراتوری چنگیزخان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب امپراتوری چنگیزخان
«چنگیزخان اراده و قانون خود را بر پیروانش و سرزمینهای گشودهشده تحمیل کرد، اما دین خود را تحمیل نکرد. این تسامح مذهبی به مسلمانان، مسیحیان، بوداییان و طبیعتپرستان محلی اجازه داد تا در مغولستان و سراسر قلمرو امپراتوری مغول بدون هیچ درگیری مذهبی زندگی کنند. هر گروهی عبادتگاه خود را داشتند و پیروانشان میتوانستند در آن جا آیینها و مراسم خود را بدون مزاحمت به جای آورند. اما دینهای بیگانه چندان راهی در میان خانوادههای مغول باز نکردند چرا که ایشان به پرستیدن تنگری، خدای آسمان، ادامه دادند و از آموزشهای شمنهای سنتی خود پیروی کردند.
به چنگیزخان به چشم یک شمن بزرگ، مردی که از سوی آسمان با یک تقدیر خوب تقدیس شده است و اختیار فرمانروایی بر مردم خود را دارد، نگریسته میشد. او اگرچه در مورد دینهای وارداتی تسامح نشان میداد، آنها را نمیپذیرفت و با آن که به مردان مقدس بیگانه آزادی کامل داد، از آنان پیروی نمیکرد. اما این موضعگیری، چنان که ساندرز نشان میدهد، در عمل یک فایده جانبی داشت: «قاره آسیا هرگز آزادی وجدان را چنین کامل نچشیده بود، هرگز اینچنین مملو از هیئتهای مذهبی پرشوری نشده بود، که نظرات خود را با فشار تبلیغ کنند. به این ترتیب، روحانیان همه ادیان رقیب در پی جلب مغولها به سوی خود بودند تا به کمک آنها حکم خود را همیشگی سازند.»
مغولها ایمان خود را به جهان طبیعت و ارواح آن که در تپهها، رودخانهها، صخرهها، درختان و آسمان میزیستند، نثار میکردند. جهان طبیعت نیروی بسیار پرقدرتی بود که خیر و شر آنان، جریان زندگی و حتی طرز مردن آنان را رقم میزد. این شکل از ایمان، با جریان زندگی روزمره آنان عجین بود. در محیط پیرامونی که آنان میشناختند، هیچ عنصری به اندازه آسمان قدرتمند نبود چون روز و شب را ایجاد میکرد، باران و برف به وجود میآورد، موجب باد و طوفان میشد و معمای اسرارآمیز خورشید، ماه، کرات و ستارگان را در خود داشت. مغولها هر روز رو به آسمان از تنگری و ارواح طبیعی میخواستند که از آنان نگهبانی کنند و به شمنها، که قدرت داشتند وارد جهان ارواح شوند و آن را به اراده خود درآورند، اعتماد میکردند.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۲۷ صفحه