
کتاب فاج قهرمان
معرفی کتاب فاج قهرمان
کتاب فاج قهرمان نوشتهٔ جودی بلوم و ترجمهٔ عطیه تهرانی فر است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان برای نوجوانان نوشته شده است. این اثر جوایز بسیاری را در آمریکا و کشورهای دیگر دریافت کرده و به بسیاری از زبانها در آسیا و اروپا ترجمه شده است.
درباره کتاب فاج قهرمان
کتاب فاج قهرمان داستانی برای نوجوانان و نوشتهٔ جودی بلوم است. نام شخصیت اصلی این داستان «فاج» است؛ پسربچهای چهارساله که قرار است یک خواهر یا برادر جدید داشته باشد. «پیتر» برادر بزرگتر از این موضوع حسابی کلافه و عصبانی است؛ چراکه او نمیتواند شیطنتهای یک بچهٔ دیگر را تحمل کند. پدر خانواده بر این عقیده است که بهتر است همه به وجود او عادت کنند چون بچهٔ جدید بهزودی وارد خانه خواهد شد. چه ماجراهایی پیش روی این خانواده است؟ بخوانید تا بدانید. کسب جایزه از دانشگاه «می سی سی پی» در سال ٢٠٠٩ برای سالها تلاش در جهت اعتلای ادبیات کودک یکی از افتخارات جودی بلوم، نویسندهٔ این کتاب است. این اثر در ۱۲ فصل با عناوین «حدس بزن چی شده، پیتر!»، «گوگوری مگوری»، «یه خبر خوب دیگه»، «یه جا بند نمیشه»، «کوچیکترا شیرینتَرَن»، «فارلی دِرِکسِل با میمونخانم آشنا میشود!»، «یه پرنده بسیار بافرهنگ»، «ویتامینه طبیعی»، «فاج قهرمان»، «کدوم بابا؟»، «فجایع» و «توتسی حرف میزنه» نگاشته شده است.
خواندن کتاب فاج قهرمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به همهٔ نوجوانان دوستدار داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فاج قهرمان
«توتسی جغجغهاش را به زمین پرت کرد و گفت: «دا با.» این جدیدترین بازیاش است. او اسباببازیهایش را پرت میکند و آنقدر جیغ میکشد که یکی از ما آن را برایش برداریم. به محض آنکه آن را میگیرد دوباره آن را پرت میکند. عجب بازیای!
او در حال دندان در آوردن هم است، بنابراین لثههایش دردناکند و او خیلی جیغ میکشد. حلقهای پلاستیکی مخصوص لثههایش دارد که ما آن را برایش در فریزر نگه میداریم. دوست دارد آن را گاز بگیرد. سرمای حلقه لثههایش را بیحس میکند.
حقیقت این است که او هر آنچه را بتواند در دهانش ببرد میخورد، از جمله انگشتان پاهایش. مدام به مادرم میگویم که فکر خوبی نیست که به توتسی اجازه دهد که با انگشتان پاهایش در دهانش بزرگ شود. اما مامان میگوید که این فقط یک مرحله از رشدش است و از سرش میافتد. او حتی آلبوم خانوادگیمان را درآورد تا به من عکسی از خودم را، زمانی که به سن توتسی بودم، نشان دهد. من هم انگشتان پاهایم در دهانم بود. از مامان خواستم که آن عکس را بهعلاوه عکسی که لختم و یک جارو در دست دارم از بین ببرد. اگر این یکی دست دیگران بیفتد آبرویم پیش همه میرود.
فاج از مامان خواست که توتسی را به کودکستانش ببرد، برای آنکه او را به همکلاسیهایش نشان دهد و برای بچهها حرف بزند. او میخواست سخنرانیاش را با عنوان «بچهها چطور ساخته میشوند» برای همکلاسیهایش تکرار کند.
مامان به خانم زیف تلفن کرد و از نظر او فکر خیلی خوبی بود. اما قبل از هر اقدامیخانم زیف باید با آقای گرین هماهنگ میکرد. آقای گرین گفته بود هرگز و بنابراین موضوع منتفی شد. فاج ناراحت شد اما مامان و بابا او را متقاعد کردند که بعد از آنکه پرندهاش را خریدند، میتواند در باره موضوع هیجانانگیزتری برای بچهها حرف بزند.»
حجم
۱۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۰۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه