دانلود و خرید کتاب خوف مابعدالطبیعی لشک کولاکوفسکی ترجمه علی رضا عطارزاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خوف مابعدالطبیعی

کتاب خوف مابعدالطبیعی

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خوف مابعدالطبیعی

کتاب خوف مابعدالطبیعی نوشتهٔ لشک کولاکوفسکی و ترجمهٔ علیرضا عطارزاده است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب فلسفی را منتشر کرده است.

درباره کتاب خوف مابعدالطبیعی

کتاب خوف مابعدالطبیعی (Metaphysical Horror) که نخستین‌بار در سال ۱۹۸۸ میلادی منتشر شد، با استناد به آرای فیلسوفان متعددی از ادوار مختلف تاریخ فلسفه در باب خوف مابعدالطبیعی سخن گفته است. این کتاب با بخشی به نام «فلسفه و فیلسوفان» آغاز شده و با بخشی به نام «پسگفتار مترجم: ملاحظاتی دربارهٔ خوف مابعدالطبیعی» پایان گرفته است. این اثر شما را با آرای یاسپرس، لایب‌نیتس، اسپینوزا، دکارت، هوسرل و نیز امر مطلق، بلای زمان، عدم الهی در مسیحیت، اگو به‌منزلهٔ قسمی شبه‌مطلق و... آشنا می‌کند. این کتاب را یک فیلسوف و متفکر لهستانی نوشته است. این اثر به قلم لشک کولاکوفسکی را کاوشی فلسفی در عمیق‌ترین پرسش‌های انسان دربارهٔ معنا، هستی و واقعیت دانسته‌اند. نویسنده ما را به پذیرش ابهام و عدم قطعیت مابعدالطبیعی دعوت کرده و می‌خواهد به‌جای تلاش برای دستیابی به پاسخ‌های قطعی، ارزش را در خود این پرسش‌ها بیابیم. او نشان داده است که جست‌وجوی معنا برای انسان امری حیاتی است؛ حتی اگر این جست‌وجو با شکست همراه باشد و پاسخ‌ها همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی بمانند.

خواندن کتاب خوف مابعدالطبیعی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن و اگزیستانسیالیسم پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خوف مابعدالطبیعی

«متفکران آلمانی مدت نسبتا طولانی‌ای تا کنون به ما می‌گفته‌اند نژاد بشری قسمی گرایش «هرمنوتیکی» طبیعی دارد: در هر آنچه تجربه می‌کند تقریبا به طور غریزی معنا را جستجو می‌کند. در این زمینه و بستر، یافتن «معنا» مستلزم چیزی بیش از شناسایی ابژه‌ها، رویدادها و مفاهیم بر حسب کاربردها و خطرها و نیازها و آرزوهای (شخصی یا کلی) بشری است. معنا، یا «به چنگ آوردن معنا»، بدین مفهوم به فراسوی انسان‌شناسی کارکردباورانه یا طبیعت‌باورانه صرف نمی‌رود. «معنا» در مفهوم هرمنوتیکی‌اش ظاهرا چیزی بسیار بیشتر می‌گوید.

حقیقتی پیش‌پاافتاده و بی‌مناقشه است (مگر برای رفتارباوران سرسخت) که ما بالطبع (یعنی به منزله امری که مربوط به عادت فرهنگی ریشه‌دار است) به فعالیت‌های انسانی (و محصولات آن‌ها)، که ظاهرا چیزی بیش از گسترش‌های رفتار حیوانی نیستند، معنایی اضافی اعطا می‌کنیم. ما به‌تجربه می‌دانیم که عشق بیش از صرف یک رانه تناسلی است و تصور «خانه» بیشتر است از آنچه در مفهوم ساده پناهگاه مندرج است. و ما معتقدیم که معرفت فقط قسمی وسیله که به ما مجال می‌دهد تا بخت‌های ادامه حیات نوع را افزایش دهیم نیست، بلکه همچنین قسمی جستجوی حقیقت است، خیری که ما آن را فی‌نفسه عزیزی می‌داریم، جدای از هر گونه منفعتی که رشد معرفت چه‌بسا به وجود آورد. ما همچنین معتقدیم که شخص دارای ارزش ذاتی است، و صرفا مسافری نیست که طبیعت آن را اجیر کرده است تا اسپرم یا تخم‌هایی تولید کند که برای بقای نوع ضروری‌اند. ما می‌دانیم که روابط میان والدین و فرزندان از آرایش طبیعت فراتر می‌رود، آرایشی که مولّدان باید [بنا بر نظم آن] مراقب اولاد خویش باشند. ما زبان خویش را نه صرفِ مجموعه‌ای از نشانه‌ها که برای اهداف عملی باید آن‌ها را مبادله کرد، بلکه صورتی از نفس می‌دانیم که اجتماعی را می‌آفریند که هویتی وجودا مستقل است، نه صرفا قسمی ابزار ادامه حیات. به‌علاوه، ما معتقدیم که در نتیجه این معنا همه خصایصی نیز که میان ما و حیوانات مشترک‌اند، وقتی آن‌ها را در پرتو تقابل میان «انسانی» و «حیوانی» می‌نگریم، معنای خویش را تغییر می‌دهند. به عبارت دیگر، ما به دلیل این تقابل احساس می‌کنیم هیچ چیز ناانسانی‌ای در ما نیست: هم فاحشه و هم باکره مقدس از حیث نوعی انسان‌اند، چنان‌که آگاهی ما از میرا بودن و آگاهی ما از نامیرا بودن هر دو از حیث نوعی انسانی‌اند. خلاصه، ما بالطبع به ناپیوستگی درخت حیات، و به حکمی جداگانه که ما را به وجود آورده است، اعتقاد داریم.

«معنا» که بدین شیوه تصور شده باشد ظاهرا به کل واقعیتِ معنوی منحصرا انسانی ما اشاره دارد، واقعیتی که نه به امور واقع روان‌شناختی محدود است (یعنی به آنچه بالفعل تجربه می‌شود) و نه به جوانب پیشاانسانی زندگی ما قابل تقلیل. «معنادار» بودن عبارت است از جزئی از این واقعیت بودن یا قابل توصیف بودن بر حسب این واقعیت، واقعیتی که هگل احتمالاً نخستین کسی بود که آن را به منزله حوزه‌ای جدا از هستی شناسایی کرد. هرمنوتیک، تا بدان‌جا که می‌خواهد چنین «معنایی» را بررسی کند، از حیث هستی‌شناختی خنثی نیست: هرمنوتیک باید دست‌کم به طور ضمنی مفروض بگیرد که ذهن را می‌توان فهمید یا ذهن می‌تواند «معنا» را آشکار کند، زیرا خود ذهن از نعمت معنا برخوردار است؛ و این معنا متمایز است از قصدهای آگاهانه کسانی که ردهای مادی حیات خویش را به صورت مصنوعات، ابزارها، بناها، آثار هنری، کلمات گفته‌شده، نظریه‌های علمی، اسطوره‌ها، استخوان‌های شکسته‌شده همسایگانشان، و مانند آن بر جای گذاشته‌اند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

حجم

۱۶۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۵ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان