دانلود و خرید کتاب جریمی و جوجه اژدها بروس کوویل ترجمه محبوبه نجف خانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب جریمی و جوجه اژدها

کتاب جریمی و جوجه اژدها

معرفی کتاب جریمی و جوجه اژدها

کتاب جریمی و جوجه اژدها نوشتهٔ بروس کوویل و ترجمهٔ محبوبه نجف خانی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان برای کودکان نوشته شده است.

درباره کتاب جریمی و جوجه اژدها

کتاب جریمی و جوجه اژدها که با تصویرسازی‌های «گری. ای. لیپینکات» منتشر شده، داستانی در ۱۴ فصل برای کودکان است. ماجرا چیست؟ داستان از جایی شروع می‌شود که قلدرهای مدرسه دنبال «جریمی» می‌کنند. او موقع فرار خیلی اتفاقی به فروشگاه جادویی آقای «الایوز» برمی‌خورد و از فروشگاه تخم بسیار بزرگ و عجیبی را می‌خرد. چرا؟ بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب جریمی و جوجه اژدها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب جریمی و جوجه اژدها

«۱۱. اعتراف

آقای تَچر گفت: «اوه، شب نیمه تابستان زمانی فوق‌العاده و پر از جادوست. اگر اشتباه نکنم، بیست و سوم ماه ژوئن است.»

دادِ جریمی درآمد: «این که نیمه تابستان نیست، اوایل تابستان است!»

دکتر تَچر شانه‌هایش را بالا انداخت و گفت: «یکی از خطاهای کوچک زبان انگلیسی است.»

دل جریمی زیر و رو شد. او فکر کرده بود که تیامَت تقریبا تا دو ماه دیگر هم پیش او می‌ماند. به شب نیمه تابستان چیزی نمانده بود.

دکتر تَچر پرسید: «چیزی شده؟»

جریمی سرش را به نشانه مخالفت تکان داد و از اتاق بیرون رفت. به دلیلی تاریخ بیست و سوم ژوئن به نظرش یک جورهایی آشنا می‌آمد. به آشپزخانه رفت تا نگاهی به تقویم بیندازد. متوجه شد که دورِ آن تاریخ دایره‌ای کشیده شده است. خودش آن دایره را کشیده بود، با خودکار قرمز، و علامت تعجب، چون آخرین روز سال تحصیلی بود. و فقط دو هفته به آن روز مانده بود.

جریمی با ناامیدی با خودش گفت: «دو هفته. وقتی زمانش برسد، نمی‌دانم طاقتش را دارم بگذارم تیامَت برود یا نه.»

واقعا نمی‌دانست. حالا دیگر اژدها بخشی از وجود او شده بود. جریمی عادت کرده بود که تیامَت همیشه در ذهنش باشد، به بازی رنگ‌های همیشه‌حاضر در پس ِ ذهنش هم عادت کرده بود، که خبر از حالت‌های روحی اژدها می‌داد. او عاشق آن رنگ‌ها بود. آن رنگ‌ها کم‌کم داشتند خودشان را در نقاشی‌های او نشان می‌دادند و آن‌ها را زنده‌تر و قوی‌تر از نقاشی‌های قبلی‌اش می‌کردند.

با این حال، تیامَت آن‌قدر بزرگ شده بود که دیگر نمی‌شد توی اتاق او بماند. در حقیقت، او تصمیم داشت همان شب او را به یکی از انبارهای کوچک منتقل کند.

جریمی صبر کرد تا خانه ساکت شد. پاورچین و بی‌سر و صدا تیامَت را از پله‌ها پایین برد. وقتی از توی آشپزخانه می‌گذشتند، گربه‌ها به آن‌ها پیف کردند ولی هیچ‌کدام جلو نیامدند. جریمی مجبور شد درِ آشپزخانه را برای تیامَت باز کند. چون دریچه مخصوص گربه‌ها روی در، که تا همین چند وقت پیش اژدها از آن رد می‌شد، حالا برایش خیلی کوچک بود.

جریمی تیامَت را به انباری برد و گفت: «تو را به خدا این‌جا ننشینی و آتش بیرون بدهی، چون تمام انبار آتش می‌گیرد.» او همراه با توصیه‌اش تصویری از تیامَت با نفس‌های آتشین فرستاد که انبار را به آتش کشیده است، و همچنین حسی فرستاد که اگر این اتفاق بیفتد او چقدر عصبانی می‌شود.

تیامَت با گردابی از رنگ سفید و طلایی جواب داد: «نگران نباش.»

جریمی بعد از این که تیامَت را توی یکی از آخورهای بی‌استفاده و متروکه جا داد، به اتاقش برگشت. نگران بود. به قدری ناراحت بود که روز بعد توی مدرسه، با حیرت متوجه شد که بی‌اختیار دارد برای مری‌لو از رشد بیش از اندازه تیامَت می‌گوید و این که همین روزها اژدها باید از پیش او برود.

مری‌لو پرسید: «می‌خواهی چه‌کار کنی؟»

«چه‌کار می‌توانم بکنم؟ تیامَت نمی‌تواند این‌جا بماند.»

مری‌لو پرسید: «می‌خواهی وقتی تیامَت را می‌بری، من هم همراهت بیایم؟»

جریمی دوباره با تعجب متوجه شد که دارد درباره این پیشنهاد فکر می‌کند.

بالاخره جواب داد: «فکر نمی‌کنم. می‌خواهم خودم تنهایی ازش خداحافظی کنم.»

«حتما راهی هست که بشود کمکت کنم.»

جریمی شانه‌هایش را بالا انداخت و گفت: «اگر دلت می‌خواهد می‌توانی موقع غذا دادن به او کمکم کنی.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۹۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۷۹۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۲۰%
تومان