کتاب ترابشر
معرفی کتاب ترابشر
کتاب ترابشر نوشتهٔ عبدالرضا ناصر مقدسی است. انتشارات سبزان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر درمورد نورونها، رباتها و هوش مصنوعی در نظریهٔ ساختپذیری واقعیت است.
درباره کتاب ترابشر
کتاب ترابشر درمورد ماهیت واقعیت سخن گفته است و کوشیده است تا با ارائهٔ «نظریهٔ ساختپذیری واقعیت» درکی جدید از ماهیت آن ارائه دهد. طبق این نظریه، واقعیت امری ثابت نیست، بلکه در یک رویکرد تکاملی بهتدریج ساخته میشود. منظور از تکاملْ مفهوم داروینی آن است که گاه در فارسی به «فرگشت» نیز ترجمه شده است؛ بنابراین تکامل در این معنا به بیان یکسری تغییرات در طی زمان میپردازد که بهخودیخود واجد هیچگونه معنایی نیستند و نمیتوان از آنها معنای پیشرفت و یا بهترشدن را نتیجهگیری کرد. کتاب حاضر برای تبیین بهتر این ساختپذیریِ واقعیت، از مفهومی دیگر به نام «لایههای واقعیت» نیز صحبت کرده است. لایههای واقعیت یک مفهوم استعاری است و صرفاً برای درک بهتر آن چیزی که در جهان واقعی اتفاق میافتد، ساخته شده است. همانطور که در این کتاب هم گفته شده است، این لایهها بههیچوجه از هم جدا نیستند، بلکه بهشکلی پیوسته با هم در تماس و اتصال هستند، اما در این ساختِ مستمرِ واقعیت، نقاط عطفی وجود دارند که در این کتاب به شکلی استعاری از آنها تحتعنوان لایههای واقعیت یاد شده است.
پس بحث اصلی نویسنده در این کتاب، کشف واقعیتهای موجود نیست. او از واقعیتهایی سخن گفته است که در آینده به وجود خواهند آمد. اگر فیزیکْ واقعیت موجود را واکاوی میکند، نویسندهٔ کتاب حاضر نشان داده است که واقعیت این امکان را دارد که به شکلی دیگر نیز ساخته شود. این همان چیزی است که در کمین انسان است. موضوعی که گاه میتواند آنقدر شگفتانگیز تلقی شود که عبدالرضا ناصر مقدسی نام «هیولای بزرگ» را بر آن نهاده است.
این کتاب در ۹ فصل نوشته شده است. نویسندهٔ کتاب حاضر متخصص بیماریهای مغز و اعصاب در دانشگاه علوم پزشکی تهران، استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران و معاون پژوهشی مرکز تحقیقات اماس بوده است. انتشارات سبزان با نشر کتابهای متنوع علمی عامهپسند و بهروز میکوشد تا در این مسیر، یاریگر علاقهمندان به کتاب و علم باشد.
خواندن کتاب ترابشر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه پیرامون نظریهٔ ساختپذیری واقعیت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ترابشر
«آنچه در فصل قبل گفته شد گرچه عجیب و نامأنوس است، اما ارتباط عمیقی با ماهیت انسانی دارد. از جمله میتوان به حضور مغز چه بهصورت بافت و چه بهصورت هویت آپلودشده در بهاصطلاح آواتارهای ساختهشده اشاره کرد. همین وجودِ جنبههای انسانی، راهنمای ما در یافتن نشانههای تجربههای مختلف انسانی در این آفریدههای جدید میباشد. چنانکه نشان دادیم، طرح این نشانهها در فضای پساانسان چندان دور از ذهن نیست. باز باید گفت که دنیای پساانسان به آن صورت که مطرح شد نیز چندان برای انسان دور از ذهن نخواهد بود؛ یعنی ترکیب انسان با ماشین بهرغم ویژگیهای شگفتانگیزش باز برای انسان امروزی قابل درک است و همانطور که دیدیم، تغییرات معنایی در لایههای واقعیت نیز تا حدودی میتواند قابل پیشبینی باشد.
اما دنیایی که همه حاصل تکنولوژی و ترانزیستور باشد و وجه انسانی در آن استفاده نشود و درعینحال از هوش و آگاهی نیز برخوردار باشد امری بسیار غریب و دور از ذهن است. بااینحال، همین موضوعِ کاملاً غریب هم طرفداران خود را دارد. نمونهٔ مهم این تفکر را میتوان در فیلم ادیسه ۲۰۰۱ ساختهٔ استنلی کوبریک مشاهده کرد. در این فیلم، رایانهای با نام «هال» خودمختار میشود و برخلاف سایر رایانهها، که همانند همین رایانهٔ من با دستور کار میکنند، دست به تصمیمگیری میزند؛ تصمیمی که منجر به مرگ یکی از ساکنان سفینه دیسکاوری میشود. در اینجا هال یا همان رایانهٔ سفینه دیسکاوری به خودآگاهی رسیده است. این رایانهٔ خودآگاه چند جنبه مهم دارد: اولاً این آگاهی حاصل فعالیت ترانزیستورها و سایر اجسام مصنوعی است که در کنار هم قرار گرفتهاند. ثانیاً این آگاهی مصنوعی ازلحاظ مورفولوژیک هیچ شباهتی به انسان ندارد. در فیلم ادیسه ۲۰۰۱، «هال» عملاً یک رایانه بزرگ واقع در سفینه است که ما آن را از طریق یک دوربین مشرف به اتاق میشناسیم. چنین آگاهیای شاید بهدست انسان به وجود آمده باشد، اما برخلاف پساانسان و آواتارهایی که توضیح دادیم، هیچ جزء انسانیای در آنها دخالت نداشته است.
آیا چیزی که گفتیم امکان دارد؟»
حجم
۹۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۹۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه