کتاب جمجمه حقیقت
معرفی کتاب جمجمه حقیقت
کتاب جمجمه حقیقت نوشتهٔ بروس کوویل و ترجمهٔ محبوبه نجف خانی است. گروه انتشاراتی ققنوس این داستان نوجوان را منتشر کرده است. کتاب حاضر جلد چهارم از مجموعهٔ «ماجراهای فروشگاه جادویی» است.
درباره کتاب جمجمه حقیقت
کتاب جمجمه حقیقت جلد چهارم از مجموعهٔ «ماجراهای فروشگاه جادویی» و داستانی برای کودکان است. «گری ای. لیپینکات» تصویرگری کتاب حاضر را عهدهدار بوده است. داستان این کتاب که در ۱۶ فصل نگاشته شده، در مدرسه میگذرد و دربارهٔ دوستی است. عنوان فصلهای کتاب حاضر عبارت است از «موضوع باتلاق»، «خانواده اِگلستون سرِ میز شام»، «پیغامی از طرف آقای الایوز»، «حقایقی برای گفتن»، «حقیقت دردناک است»، «شوخی بهموقع»، «شرایط قبری»، «قول، هشدار، شانه بالا انداختن»، «گیلبرت»، «حقیقت فاش میشود»، «شکست مفتضحانه وزغی»، «حقیقت عریان»، «شکست طرح خشکاندن باتلاق»، «قرار ملاقات نیمهشب»، «رو در رو (رویارویی)» و «سخن آخر».
خواندن کتاب جمجمه حقیقت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان دوستدار داستان پیشنهاد میکنیم.
درباره بروس کوویل
بروس کوویل در شهر سیراکیوز۱ در نیویورک آمریکا متولد شد. دوران کودکی ونوجوانیاش را در ناحیهٔ روستایی شمال شهر، نزدیک گاوداری پدربزرگش گذراند. قبل از اینکه به نویسندگی روی بیاورد، شغلهای زیادی داشت، از جمله: گورکنی، تولید اسباببازی، معلمی دبستان و سردبیری روزنامه. در حال حاضر او بیشتر مینویسد، اما زمان زیادی را نیز صرف سفر برای سخنرانی در مدارس و شرکت در جلسات میکند. او همچنین در کار تولید و کارگردانی و ضبط رمانهای فانتزی فعالیت دارد. این نویسنده، علاوه بر نوشتن بیش از ۶۰ کتاب برای نوجوانان، شعر، نمایشنامه، داستان کوتاه، مقالهٔ روزنامه، هزاران نامه و تعداد زیادی مقاله در مجلات به چاپ رسانده است. او با همسر، کوچکترین فرزندش، سه گربه و یک سگ شکاری در سیراکیوز زندگی میکند. برخی از کتابها و مجموعههای معروف او عبارتاند از مجموعهٔ «معلم مریخی من»، مجموعهٔ «من موجود فضایی کلاس ششمی بودم»، مجموعهٔ «تالار وحشت بروس کوویل»، مجموعهٔ «اژدهاکش»، مجموعهٔ «ماجراهای موجود فضایی بروس کوویل» و مجموعهٔ «فروشگاه جادویی».
بخشی از کتاب جمجمه حقیقت
«وقتی آنها به سالن تئاتر در طبقه پایین رفتند، سرایدار روی صحنه بود و داشت سهپایهای را نصب میکرد. تا خواست از آنها بپرسد که چهکار دارند، کارِن بسته را بالا گرفت و انگشتش را به نشانه سکوت روی لبهایش گذاشت. سرایدار چشمکی به آنها زد و دوباره مشغول کار شد.
چارلی با حیرت به کارِن نگاه کرد. از همان اول، تنها به این علت موضوع جمجمه را به کارِن گفته بود چون فکر میکرد لازمش دارد که حواس بقیه را پرت کند تا چارلی بتواند یواشکی وارد سالن بشود. و حالا کارِن خیلی راحت و بیدردسر با جمجمه وارد شده بود. چارلی سر در نمیآورد، تا جایی که میدانست، برای رسیدن به آنجا باید پانزده بیست تایی دروغ سرهم میکرد، یا دست کم قبل از اینکه صاحب جمجمه شود باید دروغ میگفت. ولی حالا مانده بود که اگر کارِن نبود، او چهکار میکرد.
وقتی آنها از سالن بیرون رفتند، چارلی برگشت و نگاهی به صحنه انداخت. در مدتی که آن دو مشغول کادو کردن بودند، چارلی ماجرای پیدا کردن جمجمه را برای کارِن تعریف کرده بود. حالا بعضی از کلمات نامه اول آقای الایوز در ذهنش جرقه میزد: «تحت هیچ شرایطی نباید بگذاری جمجمه از اختیارت خارج شود.» »
حجم
۶۲۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۶۲۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه