دانلود و خرید کتاب صوتی ژولیت ملکه قلبها
معرفی کتاب صوتی ژولیت ملکه قلبها
کتاب صوتی ژولیت ملکه قلبها، داستانی خواندنی از مجموعه ماجراهای فروشگاه جادویی نوشتهی بروس کوویل است. ژولیت ملکهی قلبها داستان یک گردنبند اسرار آمیز است که توجه همه را به ژولیت جلب میکند...
محبوبه نجفخانی کتاب ژولیت ملکهی قلبها را به فارسی ترجمه کرده است. نسخه صوتی این اثر را با صدای مریم نوریدرخشان میشنوید.
دربارهی کتاب صوتی ژولیت ملکه قلبها
ژولیت ملکهی قلبها که از سری ماجراهای فروشگاه جادویی است، کتابی جذاب دربارهی گردنبندی عجیب غریب است. بروس کوویل در کتابهای ماجراهای فروشگاه جادویی، داستانهای تخیلی و فانتزی از دوران کودکیاش نوشته است. ژولیت ملکهی قلبها در اصل اصلا ملکه نیست. بلکه دختری خجالتی است که هیچ دوست ندارد توجه آدمها را به خود جلب کند. اما اتفاق عجیبی افتاده است. همه با او مهربان شدهاند، او حسابی محبوب شده است و هرجا که میرود کلی آدم دنبالش راه میافتند. بالاخره ژولیت میفهمد همهچیز زیر سر گردنبندی است که از فروشگاه جادویی خریده است. اما گردنبند به راحتی از گردنش در نمیآید. حالا ژولیت باید چهکار کند از شر این گردنبند خلاص شود؟
کتاب صوتی ژولیت ملکه قلبها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن کتاب صوتی ژولیت ملکه قلبها، برای نوجوانان و به خصوص آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند، تجربهای زیبا میسازد.
بخشی از کتاب صوتی ژولیت ملکه قلبها
«آهای! مکش مرگما، حال دوست جون جونیت چطوره؟»
ژولیت احساس کرد گونههایش گر گرفتهاند، چرا بمبی راحتش نمیگذاشت؟ چرا هیچکس راحتش نمیگذاشت؟ ژولیت آرام گفت: «من دوست جون جونی ندارم!»
بمبی با حالت معنی داری گفت: «اوووو! ما دیدیمت با آرترو میرفتی»
سامانتا فاستر که نوچهی رسمی بمبی بود تکرار کرد: «آره، ما دیدیمت با آرترو میرفتی»
تعجبی نداشت که بمبی و سامانتا دیده بودند که ژولیت با آرترو میرفته. آرترو پرز از همسایههای کوچه پشتی ژولیت بود. و از کلاس اول با هم به مدرسه میرفتند و برمیگشتند. بمبی فریاد زد: «آرترو و ژولیت، دو یار جدا نشدنی!» و دستهایش را بهم قلاب کرد و روی گونهاش گذاشت و پلکهایش را تند تند بهم زد. ژولیت از کوره در رفت و گفت: «ببین کی داره به کی میگه! کلهپوک دهن فلزی که مدام داره پشت سر همه حرف میزنه و همه فکر و ذکرش، اذیت و آزار این و اونه! حالا کی قراره این حلبها رو از دهنت دربیاری؟»
همین که این حرف از دهان ژولیت درآمد فهمید که اشتباه کرده. بمبی تازه از دوشنبهی پیش دندانهایش را ارتودنسی کرده بود و هنوز نسبت به این موضوع حساس بود. اما ژولیت که دیگر کارد به استخوانش رسیده بود، میخواست هرطور شده موضوع را عوض کند تا خودش مرکز توجه نباشد. بنابراین فکر نکرده این حرف نیشدار از دهانش بیرون پریده بود.
فهرست
- معرفی کتاب
- مکش مرگما دوباره حمله میکند
- تب بهاری
- دردسر همکلاسیها
- صداهایی در انباری زیرشیروانی
- رکسان و جروم
- کلاریس و آقای شصت پا
- پیغامهای عجیب
- قصههای ایزدان
- عالم دیگر
- دختری که سرگردان است
- مزرعهی طلا
- زندان
- یاریگرهای کوچولوی کیوپید
- آشوب
- سقوط
- ایزد بانویی سوار بر نیمهی صدف
- سخن آخر
زمان
۶ ساعت و ۴۱ دقیقه
حجم
۳۷۱٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۶ ساعت و ۴۱ دقیقه
حجم
۳۷۱٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
خیلی خوب بود من واقعا خوشم اومد😊 اگه به داستان های جادویی علاقه داشته باشید این واقعا کتاب خوبی هست
این کتاب عالی برای ۹ سال به بالا خیلی خوب و جذاب هست کمی راز آلوده ولی همین اش قشنگه من واقعا عاشقشم البته کمی عجیبه مخصوصا فصل ۴ خیلی عجیبه من اگه بخوام این کتاب رو هدیه بدم چطوری باید
آدم نمیتونه پیش بینیش کنه فوق العاده بود
عالی بود حتما گوش کنید
سلام من عاشق این کتاب هستم❤❤❤❤❤❤❤ از صدای گوینده خیلی خوشم امد اگر از کتاب های جادویی خوشتون میاد حتما دانلودش کنید
بینظیره واقعاااا عالیهههه😍😍😍😍
من توی طاقچه نخوندم از جای دیگه گرفتم ولی فوق العاده زیبا بود اگه داستان های تخیلی جادویی دوست دارید این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم
بسیار عالیه داستان بسیار جذابی هم داره
بهترین کتاب بود که شنیده بودم ❤️
واقعا عالییییی