کتاب جک لندن به دنبال یک رویا

کتاب الکترونیکی جک لندن به دنبال یک رویا نوشتهٔ روث فرانچر و ترجمهٔ رکن الدین نهاوندی است. انتشارات علمی و فرهنگی این زندگی‌نامه را که در قالب یک رمان نوشته شده، منتشر کرده است.

درباره‌ی کتاب جک لندن به دنبال یک رویا

کتاب جک لندن به دنبال یک رویا، یک زندگی‌نامه‌ٔ از زندگی یکی از بزرگترین نویسندگان دنیا است. «جک گریفیث لندن» معروف به جک لندن (۱۹۱۶ - ۱۸۷۶)، نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی آمریکایی و از پیشگامان موفق ژانر علمی - تخیلی است. جک لندن در سان‌‌فرانسیسکو و در خانواده‌ای از طبقهٔ تهی‌دست و کارگر به دنیا آمد و سال‌های نوجوانی را به کار در مشاغل گوناگون و سخت مانند شکار شیر دریایی در دریای ژاپن و... سپری کرد و دیرتر از هم‌سالانش دورهٔ دبیرستان را به پایان رساند. پس از سال‌های آغازین نوجوانی به دانشگاه برکلی رفت، اما نتوانست هزینهٔ تحصیل را بپردازد. در ۲۱سالگی به‌همراه شوهرخواهرش در دوران جست‌وجوی فراگیر طلا در آمریکا، راهی سفر پرماجرای دیگری شد. این سفر موجب بیماری و آسیب بدنی او شد، اما زمینه‌ساز نخستین آثار داستانی‌اش شد که در همهٔ آن‌ها تجربهٔ دوران جست‌وجوی طلا در طبیعت وحشی و سخت ایالت‌های شمالی آمریکا را می‌توان دید. پس از بازگشت از سفر جست‌وجوی طلا، به سوسیالیسم روی آورد. در بازگشت به کالیفرنیا، تصمیم گرفت به‌جای کار فیزیکی به نویسندگی روی آورد و به‌قول خودش «مغزش را بفروشد.»، اما داستان‌های نخست او موفقیتی نداشت و ممکن بود پایانی بر زندگی ادبی او باشد. هنگامی که داستان «هزاران مرگ» را به قیمت ۴۰ دلار فروخت، نخستین درآمد جدی‌اش از داستان‌نویسی را به دست آورد. آغاز دوران نویسندگی حرفه‌ای جک لندن، همراه بود با بهبود فناوری‌های چاپ و کاهش هزینه‌های چاپ و تکثیر؛ در نتیجه شمارگان مجله‌های عامه‌پسند و تقاضا برای داستان‌های کوتاه افزایش پیدا کرد. لندن از این فرصت استفاده کرد و توانست از فروش داستان‌های کوتاه و حق نشر کتاب‌هایش، درآمد خوبی به دست آورد. او در طول جنگ میان روسیه و ژاپن، به‌عنوان خبرنگار به محل جنگ اعزام و چند بار توسط نیروهای ژاپنی دستگیر شد؛ همچنین فعالیت‌های اجتماعی و زیست‌محیطی گوناگونی داشت؛ از جمله مبارزه با تربیت بی‌رحمانهٔ حیوانات برای استفاده در سیرک‌ها. جک لندن در سال‌های عمر با بیماری‌های گوناگونی دست‌به‌گریبان بود و سرانجام در سال ۱۹۱۶ درگذشت. برخی فکر می‌کنند او خودکشی کرده است. بر مزار او سنگی خزه‌گرفته جای دارد که یادآور دوران هم‌نشینی با طبیعت وحشی و آثار برجستهٔ او مانند «سپیددندان» و «آوای وحش» است. روث فرانچر برای نوشتن کتاب «جک لندن به دنبال یک رؤیا»، بارها به کرانه‌های غربی آمریکا سفر کرد. از بایگانی روزنامه‌های قدیمی کمک گرفت. با کسانی که او را می‌شناختند مصاحبه کرد و در نهایت، این کتاب را نوشت.

خواندن کتاب جک لندن به دنبال یک رویا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ زندگی‌نامه در قالب یک رمان و علاقه‌مندان به جک لندن پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب جک لندن به دنبال یک رویا

«فرِد ژاکوب مرده بود. این خبر نمی‌توانست درست باشد، ولی حقیقت داشت. خبر روزنامه دیگر تردیدی باقی نمی‌گذاشت. تنها یک نفر، بله... یک نفر در راه جزایر فیلیپین از تب مرده بود، آن‌هم فرِد ژاکوب دوستش بود.

تصویر دوست نازک‌اندام و جدی‌اش در خاطرش موج می‌زد. فرِد مثل گذشته به آرامی در کتابخانه قدم می‌زد. روی کتابی خم می‌شد. در علفزار دراز می‌کشید و دربارهٔ نقشه‌های آینده‌اش به عنوان شیمی‌دان، گفت‌وگو می‌کرد. جک آهسته به راه افتاد. اندیشه‌اش طوفانی بود. کوشش می‌کرد برای آنچه حادث شده بود، دلیلی بیابد. آخر چرا؟ چرا فرِد در اولین ماجرای خود از پا افتاد و حال‌آنکه او، جک لندن، از میان طوفان‌های مهلک، از چرخ‌های سریعِ ترن، از گرداب‌های وحشت‌آور و بالاخره از بیماری اسکوربوت، تقریباً صحیح و سالم بیرون جسته است؟

جک سرش را از شدت حیرت و تأثر تکان داد. جوابی برای این سؤال نداشت. فکر کرد پیش بِس برود و او را تسلی دهد، اما به او چه می‌توانست بگوید؟! اگر تِد اینجا بود، با هم نزد بِس می‌رفتند یا شاید با مِیبل می‌توانست برود. لابد مِیبل می‌دانست چه بگوید.

جک دوچرخه‌اش را به طرف اکلاند شرقی راند. اندیشه‌اش در تجسس حل مسائلی بود که در دنیای غریب و پیش‌بینی‌ناپذیر جریان داشت. هر بار که از ماجرایی بازمی‌گشت، با زندگی تازه‌ای روبه‌رو می‌شد و هر بار، به منزل تازه‌ای می‌آمد. این بار، منزلِ تازه از همیشه پراَدبارتر بود. گویی خانهٔ جدید، زندگی تازه‌اش را معرفی می‌کرد.

دوستانش چه شده بودند؟ فرِد مرده بود. تِد و مِیبل به کالج پارک شصت کیلومتر دورتر رفته بودند. تنها بِس که اینک از ماتم فرِد رنج می‌برد، باقی مانده بود.

فقط دو چیز برای جک لندن باقی بود که همیشه می‌توانست با اطمینان به سویشان بازگردد: یکی کتابخانهٔ کوچک اکلاند و دیگری عاملی دورنشدنی و سمج که فقر و وحشت از بازگشت به کار طاقت‌فرسا نام داشت! فقر تابه‌حال به او وفادار مانده و جدایی‌ناپذیر بود.»