کتاب قتل به سبک انگلیسی
معرفی کتاب قتل به سبک انگلیسی
کتاب قتل به سبک انگلیسی نوشتهٔ آنتونی هوروویتس و ترجمهٔ سیامک دشتی است. ایران بان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای کودکان نوشته شده است.
درباره کتاب قتل به سبک انگلیسی
کتاب قتل به سبک انگلیسی (کارآگاه هاوتورن) برابر با رمانی معاصر و انگلیسی برای کودکان است که اولینبار در سال ۲۰۱۷ میلادی انتشار یافت. داستان چیست؟ در صبح روزی بهاری در لندن، «دیانا کوپر»، مادر ثروتمند بازیگری مشهور به سالن مراسم خاکسپاری قدم میگذارد. شش ساعت بعد، جسد او را در خانهاش پیدا میکنند. اینجاست که کارآگاهی نابغه و عجیب به نام «دنیل هاثورن» وارد داستان میشود. هاثورن دوست دارد مانند شرلوک هولمز، کسی مثل دکتر «واتسون» را در کنار خودش داشته باشد تا زندگیاش را بهشکلی مستندگونه ثبت کند. او برای این کار، آنتونی هاروویتس را انتخاب می کند. هاروویتس که برخلاف میلش درگیر ماجرا شده، خود را وسط ماجرایی میبیند که کنترلی بر آن ندارد. هاثورن، بی ادب، دمدمی و اعصابخردکن است؛ بااینحال هاروویتس احساس میکند نمیتواند در برابر آخرین پروندهٔ او که پر از پیچوخمهای غیرمنتظره است، مقاومت کند. این دو با هم وارد همکاری میشوند، اما بسیار زود مشخص میشود که هاثورن، اسرار تاریکی را در سینه مخفی کرده است.
خواندن کتاب قتل به سبک انگلیسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قتل به سبک انگلیسی
«من به خانه بازگشتم و کارم را آغاز کردم.
میدانستم که روش کار من نسبت به گذشته باید تغییر کند. معمولا وقتی من فکری دربارهٔ موضوع یک کتاب دارم، حداقل یک سال پیش از آغاز به نوشتن، میاندیشیدم. اگر مثلا ماجرا یا معمای یک قتل باشد، معمولا کتاب با خود قتل آغاز میشود. فردی فرد دیگری را به دلایلی میکشد. این هستهٔ اصلی ماجراست. سپس، من شروع میکنم به خلق شخصیتها ... و بعد دنیایی که از جمله شامل این شخصیتها هم هست، به تدریج شکل میگیرد. پس از آن، من ارتباطهایی را بین مظنونان به قتل خلق میکنم و در همان حال در مورد تاریخ زندگی هر یک از آنان و روابط بین آنها مینویسم تا خواننده بداند موضوع داستان شامل چه کسانی است و افراد مختلف چه ارتباطهایی با یکدیگر دارند. من دربارهٔ یکیک این مسائل به هنگام قدم زدن، دراز کشیدن در تختخواب، دوش گرفتن و هر حالت دیگری که داشته باشم، میاندیشم. من نوشتن را فقط زمانی آغاز میکنم که تمام شخصیتها با خصوصیاتی که دارند و روابط بین آنها کاملا شکل گرفته باشد. اغلب از من میپرسند آیا نوشتن کتابی که نمیدانم سرانجام داستانش چیست را آغاز میکنم یا نه. برای من چنین کاری مانند آغاز ساختن پلی است که میدانی یک طرف آن کجاست، ولی نمیدانی طرف دیگرش به کجا وصل میشود.
اما این بار همه چیز به من داده شده بود. تنها کاری که من باید انجام میدادم، پیکربندی و تعیین قوارهٔ ماجرا بود ... همین! من از برخی مواد اولیهای که داشتم راضی بودم، اما میخواهم صادقانه بگویم که من به میل خود بازیگران هالیوودی را به عنوان شخصیتهایی از کتابم که مهم و اصلی به شمار میروند، انتخاب نمیکنم، چون با بسیاری از آنان ارتباط دارم و بسیاری از آنان را میشناسم. اما چون دِمیان کوپر به طرز فجیعی کشته شد و من به شدت از قتل او، مادرش و همکارش تحت تاثیر قرار گرفتم. و یکی از دلایلی که باعث شد من به نوشتن کتاب بپردازم، همین بود. همچنین ماجرای تمام کسانی که در مجلس ترحیم دایانا کوپر حضور داشتند برای من جالب بود. من با همهٔ آنها به مناسبت های مختلف ملاقاتهایی هرچند گاهی بسیار کوتاه داشتم. از ریموند کلونز و برونو وانگ گرفته تا دکتر باتیمور که همهٔ آنها را دیدم و بهنحوی در ماجرای کتاب من حضور دارند، هرچند هوتورن به دلایل خاص خود به من اجازه نمیداد زیاد به آنها نزدیک شوم تا آنها را بهتر بشناسم. کسانی هم بودند که در تمام وقایع دیل نقش داشتند، اما به دلایل مختلف که مهمترین آنها لزوم نپرداختن به جزئیات فرعی بود، در این ماجرا از آنان یاد نشد.
پرسشی که من از خود داشتم این بود که من باید تا چه حد به واقعیتها نزدیک شوم؟ من بالاخره مجبور بودم از عدهای که نمیخواستند از آنها نام برده شود، با اسم مستعار نام میبردم. حال مسئله این بود که آیا نمیتوان همین مسئله را از اسامی اشخاص به «وقایع» هم تعمیم داد؟ من از روش تحقیق با یادداشت کردن از هر نوع تماس، ملاقات یا گفتگو بر روی یک کارت و سپس جمعبندی آنها در سر فرصت متنفر بودم. اما بهنظر میآمد در این مورد چارهای بهجز استفاده از این روش نداشتم. مثلا مورد دایانا کوپر را در نظر بگیرید. من باید از مراجعهٔ او به موسسهٔ «کُرنوالیس و پسران» گرفته تا رفتن خودم به خانهٔ او و سایر مطالب مربوط به او را مینوشتم. من توانستم نودهزار کلمه در ارتباط با او بنویسم. البته صحنههایی بود که من میتوانستم بهراحتی آنها را حذف کنم، صحنههایی که ساعتها از زندگی مرا به خود اختصاص دادند. اما من این کار را نکردم. یا مورد آندرهآ کلووِناک را در نظر بگیرید. من میتوانستم آنچه را او دربارهٔ کودکیاش گفته بود حذف کنم. یا بسیاری از مسائلی که به ریموند کلونز مربوط میشد میتوانستند حذف شوند، بدون اینکه به نقل مسائل اصلی ماجرا کوچکترین صدمهای وارد آید. اما من ترجیح دادم همهٔ آنها را نقل کنم، چون فکر میکردم به ماجراهای خشک و غیرانسانی قتلها رنگ و لعابی خواهند بخشید که خواننده را بیشتر به مطالب کتاب جلب خواهد کرد.»
حجم
۴۷۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۶ صفحه
حجم
۴۷۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۶ صفحه