
کتاب شب های ردانته
معرفی کتاب شب های ردانته
کتاب شبهای ردانته با عنوان انگلیسی Nights in rodanthe، نوشته نیکلاس اسپارکس با ترجمه ناهید کبیری، یکی از رمانهای عاشقانه و پرطرفدار این نویسندهی آمریکایی است که انتشارات مروارید در سال ۱۴۰۱ آن را منتشر کرده است. این رمان با محوریت زندگی دو شخصیت اصلی، آدرین ویلز و پل فلانر، به روایت داستانی میپردازد که حول محور فقدان، امید و بازسازی خود شکل میگیرد. رمان شبهای ردانته با نگاهی عمیق به روابط انسانی، چالشهای عاطفی و معنای عشق در میانسالی، فضایی احساسی و درعینحال واقعگرا خلق کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب شب های ردانته اثر نیکلاس اسپارکس
کتاب شبهای رُدانته رمانی عاشقانه و اجتماعی است که نیکلاس اسپارکس در آن با مهارت خاص خود، داستان دو انسان تنها را در نقطهای حساس از زندگیشان روایت کرده است. این کتاب با نگاهی به زندگی آدرین، زنی میانسال که پس از جدایی و سالها تنهایی با مسئولیتهای خانوادگی دستوپنجه نرم میکند، و پل، پزشکی موفق اما خسته و تنها، آغاز میشود. روایت کتاب در دو زمان حال و گذشته جریان دارد و با بازگویی خاطرات و نامهها، لایههای عمیقتری از شخصیتها را آشکار میکند.
نیکلاس اسپارکس در این رمان، علاوهبر پرداختن به عشق و فقدان، به موضوعاتی مانند بازسازی هویت، رابطهی والد و فرزند و مواجهه با بحرانهای زندگی میپردازد. کتاب شبهای رُدانته با فصلبندیهای منظم و روایت متناوب میان شخصیتها، خواننده را بهآرامی در فضای احساسی و پرتنش داستان غرق میکند. نویسنده با فضاسازی دقیق و شخصیتپردازی ملموس، تصویری از زندگی معاصر آمریکایی و دغدغههای انسان امروز ارائه داده است.
خلاصه داستان شب های ردانته
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان شبهای ردانته با زندگی آدرین ویلز، زنی میانسال که پس از جدایی از همسرش و بزرگکردن سه فرزند، اکنون با تنهایی و مسئولیت مراقبت از پدر بیمار خود روبهروست، آغاز میشود. آدرین چند روز به مهمانسرای دوستش در شهر ساحلی ردانته میرود تا هم استراحت کند و هم به او کمک کند. در همان روزها، پل فلانر، جراح موفق اما تنها و سرخورده در زندگی شخصی و حرفهای، به ردانته میآید تا با گذشتهی خود روبهرو شود و شاید راهی برای آشتی با پسرش پیدا کند. در مهمانسرا، آدرین و پل بهطور اتفاقی با یکدیگر آشنا میشوند. هر دویشان با زخمهایی از گذشته و احساس گناه و پشیمانی زندگی میکنند.
در طول چند روز طوفانی و پرتنش، این دو نفر با گفتوگو و همدلی، بهتدریج به یکدیگر نزدیک میشوند و رابطهای عمیق میانشان شکل میگیرد. نامههایی که میان آنها ردوبدل میشود بخش مهمی از روایت را شکل میدهد و نشان میدهد چگونه عشق میتواند حتی در میانسالی و پس از تجربهی شکست، دوباره معنا پیدا کند. داستان با تمرکز بر تحول درونی شخصیتها، عبور از فقدان و بازسازی امید پیش میرود. میتوان گفت رمان شبهای ردانته سفری است بهسوی پذیرش، بخشش و شروع دوباره.
چرا باید کتاب شب های ردانته را بخوانیم؟
رمان شبهای ردانته با روایتی صمیمی و واقعگرایانه، به دغدغههایی میپردازد که بسیاری از افراد در میانسالی یا پس از تجربهی فقدان و جدایی با آن روبهرو میشوند. این کتاب نهتنها داستانی عاشقانه است، بلکه به بازسازی هویت، قدرت بخشش و اهمیت ارتباط انسانی نیز توجه دارد. شخصیتهای ملموس و فضاسازی دقیقْ امکان همذاتپنداری را فراهم کرده و خواننده را به تأمل دربارهی انتخابها و مسیرهای زندگی دعوت میکند. همچنین روایت نامهها و خاطراتْ لایههای عمیقتری از احساسات و افکار شخصیتها را آشکار میسازد و تجربهی خواندن را غنیتر میکند.
خواندن کتاب شب های ردانته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که به رمانهای عاشقانه و داستانهایی با محوریت بازسازی زندگی پس از بحران علاقه دارند. همچنین میتواند برای افرادی که با موضوعاتی مانند جدایی، فقدان، تنهایی یا چالشهای میانسالی درگیر هستند، الهامبخش و تأملبرانگیز باشد.
درباره نیکلاس اسپارکس
نیکلاس چارلز اسپارکس در ۳۱ دسامبر ۱۹۶۵ به دنیا آمد. او نویسنده، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی آمریکایی است که تاکنون بیش از ۲۰ رمان منتشر کرده است؛ آثاری که همگی در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار داشتهاند. کتابهای او به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شدهاند و بیش از ۱۱۵ میلیون نسخه از آنها در سراسر جهان به فروش رسیده است. از شناختهشدهترین آثارش میتوان به دفتر خاطرات (The Notebook)، پیادهروی بهیادماندنی (A Walk to Remember) و پیامی در بطری (Message in a Bottle) اشاره کرد؛ آثاری که هر سه الهامبخش فیلمهای سینمایی موفقی نیز بودهاند. اسپارکس بیشتر زندگی خود را در ایالت کارولینای شمالی گذرانده است؛ جایی که فضای بسیاری از رمانهایش نیز در آن شکل میگیرد.
او دوران کودکی خود را در چند ایالت آمریکا سپری کرد و در سال ۱۹۸۴ از دبیرستان بلا ویستا بهعنوان شاگرد ممتاز فارغالتحصیل شد. سپس با دریافت بورسیهی ورزشی در رشتهی دوومیدانی وارد دانشگاه نوتردام شد و در رشتهی مدیریت مالی با رتبهی عالی تحصیل خود را به پایان رساند. نخستین رمانش با عنوان The Passing را در سال ۱۹۸۵ و دومین رمانش با نام The Royal Murders را در سال ۱۹۸۹ نوشت، اما هیچیک منتشر نشدند. اولین اثر منتشرشدهی او کتابی غیرداستانی با عنوان Wokini بود که در همکاری با بیلی میلز دربارهی باورها و آموزههای بومیان لاکوتا نوشته شد و در همان سال نخست انتشار، بیش از ۵۰ هزار نسخه فروش رفت.
در سال ۱۹۹۵، اسپارکس با همکاری نمایندهی ادبیاش، ترزا پارک، قراردادی یکمیلیوندلاری برای انتشار رمان دفتر خاطرات با انتشارات تایم وارنر امضا کرد. این کتاب در اکتبر ۱۹۹۶ منتشر شد و تنها در نخستین هفتهی انتشار در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت و ۵۶ هفته در آن باقی ماند. پس از موفقیت بزرگ این رمان، اسپارکس کتاب پیامی در بطری را نوشت که آن نیز با استقبال چشمگیر خوانندگان مواجه شد. تاکنون بیش از ۱۰ فیلم بر اساس آثار او ساخته شده و ۱۵ رمانش در رتبهی نخست فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفتهاند. او چندین بار نیز در فهرست پُردرآمدترین نویسندگان مجلهی فوربز جای گرفته است.
اسپارکس در کنار فعالیتهای ادبی، در زمینههای خیریه و آموزشی نیز حضوری پررنگ دارد. او در سال ۲۰۰۸، نزدیک به ۹۰۰ هزار دلار برای ساخت پیست دوومیدانی جدیدی در دبیرستان نیو بِرن اهدا کرد؛ همان جایی که خود نیز داوطلبانه در آن مربیگری میکرد. در همان سال، حدود ۱۰ میلیون دلار به تأسیس مدرسهی The Epiphany School of Global Studies اختصاص داد.
او همچنین برای دانشجویان رشتهی نویسندگی خلاق در دانشگاه نوتردام، بورسیهها و فرصتهای پژوهشی متعددی فراهم کرده است. در سال ۲۰۱۲، اسپارکس بنیاد Nicholas Sparks Foundation را بنیان نهاد؛ بنیادی که تاکنون بیش از ۱۵ میلیون دلار برای برنامههای آموزشی، بورسهای تحصیلی و پروژههای خیریه در سراسر جهان هزینه کرده است.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر نخستین بار در سال ۱۳۸۲ با عنوان شبهای رادنث توسط انتشارات لیوسا منتشر شده است.
بخشی از کتاب شب های ردانته
«پشت پنجره باران میبارید. درحالیکه به صدای قطرههای بارانِ روی شیشههای پنجره گوش سپرده بود، از آن حس آشنایی که هنوز در درونش میجوشید، احساس رضایت کرد. یادآوری آن روزها همیشه توأم با آمیزهای از احساسات بود. احساساتی که با یاد گذشتهها ارتباط پیدا میکرد اما یاد گذشتهها هم بهتنهایی نبود. یاد گذشتهها اغلب اندوهی عاشقانه با خود داشت. و او با آنهمه خاطرهای که داشت، دیگر دلیلی نمیدید خودش را همچنان در یک فضای رمانتیک نگه دارد یا دربارهٔ آن با کسی حرف بزند. آنها تنها از آنِ خودش بودند و با گذشت سالها به موزهای تبدیل شده بودند که او آن را، هم در نقش نگهبان موزه تماشا میکرد و هم در نقش بازدیدکننده. و مهمتر از همه اینکه آدرین اعتقاد داشت آنچه در آن پنج روز آموخته بود، هم بیشتر از سالیان پشت سرش بود و هم بیشتر از سالهای پیشِ رویش.»
حجم
۱۵۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۵۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه