کتاب دیدار غرب و شرق در هجرت گوته
معرفی کتاب دیدار غرب و شرق در هجرت گوته
کتاب دیدار غرب و شرق در هجرت گوته نوشتهٔ محمود حدادی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب دیدار غرب و شرق در هجرت گوته
یوهان ولفگانگ فون گوته (Johan Wolfgang von Gӧthe) در سال ۱۷۴۹ میلادی به دنیا آمد و در ۱۸۳۲ درگذشت. او شاعر، رماننویس، نمایشنامهنویس و دانشمند جنبش رمانتیسم آلمان بود. هر چند فیلسوف بهمعنای معمول کلمه نبود، بهشدت از آثار باروخ اسپینوزا، گوتفرید ویلهلم لایب نیتس، امانوئل کانت و فریدریش ویلهلم فون شلینگ تأثیر پذیرفت و بهشیوهٔ خودش آرای آنها را تفسیر و در تفکرات خویش جذب و حل میکرد. آرای زیباشناختی گوته در رسالهٔ نظری منفردی نیامده؛ در سراسر مقالات انتقادی و مکاتبات چندجلدی او پراکنده است. گوته با توصیف طبایع هنری آشفته در اشعار و نمایشنامهها و رمانها و نیز در وجود خویش، تأثیری عظیم بر ادبیات اروپایی گذاشت. او در فرانکفورت در خانوادهای متمکن و معتقد به آیین لوتر به دنیا آمد. از ۱۷۶۵ تا ۱۷۶۷ در دانشگاه لایپزیگ به تحصیل پرداخت و نخستین کمدی خود را در سال ۱۷۶۷ با نام «طبع ملون عاشق» و تراژدی منظومی با عنوان «دوستان گناهکار» را در ۱۷۶۸ نوشت. با موفقیت نمایشنامهاش، در سال ۱۷۷۳ کار ادبی خود را آغاز کرد. در چند سال بعد اشعار و نمایشنامهها و رمانهایی نوشت و به نثری دست یافت که پیشنمونهٔ شاهکار عظیم او با عنوان «فائوست» (آغاز در سال ۱۷۷۵)، «اگمونت» (۱۷۸۸) و «رنجهای وِرتر جوان» (۱۷۷۴) به شمار میرود. پس از یک دورهٔ کوتاه بیماری، به سوئیس رفت و از استانهای آلمانی بسیاری دیدن کرد و در راه بازگشت تصدی چند سمت اجرایی سیاسی متوالی را بر عهده گرفت. دوستی گوته با «گوتفرید فون هردر» سبب شد تا از رمانتیسیسم به نئوکلاسیسیسم روی آورد و همین انتقال اندیشه تمامی تحولات هنری و اندیشگی او را در سراسر زندگیش رقم زد. همزمان با انجام وظایف دیپلماتیکش، به مطالعات گیاهشناسی، گشتوگذار در ایتالیا و سرایش چندین منظومهٔ دراماتیک (از جمله «ایفیگینا در تاوروس» یا «ایفی ژنی» (۱۷۸۷)) پرداخت. تحقیق در دگردیسی گیاهان را در سال ۱۷۸۹ نوشت و از ۱۷۹۲ ـ ۱۷۹۱ به نگارش دو جلد از خدمت به علم نورشناسی، در سال ۱۷۹۵ به نگارش الیگاهای رمی و سرانجام از ۱۷۹۶ ـ ۱۷۹۵ به نگارش سالهای کارآموزی ویلهلم مایستر پرداخت. بهدعوت «کارل آگوست»، پرنس وایمار در سال ۱۷۹۱ تصدی تئاتر سلطنتی را پذیرفت و در ۱۷۹۴ با فریدریش شیلر رابطهای برقرار کرد؛ نخست بر پایهٔ خصومت و سپس همکاری. گوته در۱۳ سال بعدی زندگی خود، برخی از محبوبترین حکایات تمثیلی یا قصههای پریان را نوشت، بخش نخست فائوست را تکمیل کرد (۱۸۰۸)، اشعار و نمایشنامههای بسیاری آفرید و با شیلر مجموعهای از اشعار هجوآمیز با نام «تحفهها» را سرود (۱۷۹۶) و در همان زمان به نوشتن مقالاتی در موضوع نقد هنری و تاریخ هنر برای مجلهٔ شیلر پرداخت. در سالهای بعد دو رمان نوشت؛ «آخیلئوسنامه» (۱۸۰۸) و «کششهای انتخابی» (۱۸۰۹)؛ علاوهبر این، «نظریهٔ رنگها» (۱۸۱۰)، یک زندگینامهٔ ششجلدی با نام «زندگی من: حقیقت و شعر» (۱۸۲۲ ـ ۱۸۱۱)، «سفر به ایتالیا» (۱۸۱۶)، «سالهای سفر ویلهلم مایستر» (۱۸۲۹ ـ ۱۸۲۱)، داستان کوتاه (۱۸۲۶) و بخش دوم فائوست (۱۸۳۲) را به رشتهٔ تحریر درآورد. «دیوان شرقی غربی» به قلم یوهان ولفگانگ فون گوته، نشاندهندهٔ عشق او به حافظ شیرازی، ایران و مشرقزمین است. محمود حدادی در کتاب دیدار غرب و شرق در هجرت گوته مجموعه مقالاتی را گردآروری کرده است که تفسیری از برخی اشعار شاخص گوته ارائه کردهاند.
خواندن کتاب دیدار غرب و شرق در هجرت گوته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر جهان و علاقهمندان به پژوهشهای ادبی در باب شعر پیشنهاد میکنیم.
درباره محمود حدادی
محمود حدادی در سال ۱۳۲۶ در قزوین به دنیا آمد است. او تحصیل دبستانی را در همین شهر، در رشتهٔ ادبیات گذراند و درس دانشگاهی را هم در شهر برلین در رشتهٔ ادبیات آلمانی. نخستین ترجمهٔ حدادی رمان «زیردست» اثر «هاینریش مان» بود که در سال ۱۳۶۳ منتشر شد. او ازآنپس بیش از ۳۰ اثر از نویسندگان آلمانی به فارسی برگردانده است. از ترجمههای او میتوان به این فهرست اشاره کرد: «دیوان غربی - شرقی»، «فاوست»، «رنجهای وِرترِ جوان»، «هرمان و دورته» از گوته، «مرگ در ونیز»، «پیشخدمت و شعبدهباز» از توماس مان، «فرشتهٔ آبی»، «عروسی خونین پاریس» از هاینریش مان، شرحی بر دیوان گوته با عنوان «دیدار غرب و شرق در هجرت گوته»، «آنچه میماند و سکونت شاعرانه»، دو مجموعه از اشعار «هلدرلین»، «هزارتو»، «خاطرهنگاری» فریدریش دورنمات، «پیر مقدس»، مجموعه داستانهای «مرگ پوتیا»، «از نگاه جنون»، «رنگهای کودکی»، «کافکا»، «مختصر و مفید» و «سخن در حضور».
بخشی از کتاب دیدار غرب و شرق در هجرت گوته
«بازی بینافرهنگی
گوته در مجموعهٔ اشعار شرقی خود مرزهای گوناگونی را که بر مردی با سال و مقام اجتماعی، علمی، ادبی و سیاسی او نهاده شده است، از پیش راه خود برمیدارد و در خیال، در نقش مسافر در میآید و با کوچ از فرهنگ خودی و قیدهای روحی آن، و همهٔ سنتهای سفتشدهای که دست و پای سخن را میبندند، به شیوهٔ کهنهٔ شعر روزگار خود، با سبکدستی بازیگونهای، زبان و بیانی نو میبخشد و از صورت و خیال و اندیشه الگوهایی را به آن وارد میکند که حاصل آشنایی او با ادبیات فارسی است. درآمیختن اندیشه و تصویر شعر شرق و غرب بیشک شیوهٔ بنیادین تغزل در دیوان اوست و به طور نمونه در قطعهٔ چشمانداز دلپذیر تجلی پیدا میکند که از تماشای طبیعت به هنگام سفرش به فرانکفورت، از چشمانداز چمنزارهای پرلاله و گل جاده شهر ارفورت در تابستان ۱۸۱۴ از خیال او برجوشیده است:
چشمانداز دلپذیر
این چه نقش و رنگی است که آسمان
بر پشتهٔ ماهور در برش گرفته است.
پردهٔ مهِ صبحگاهی
وضوحِ دید را میگیرد.
آیا سراپردهای است که وزیر
برای زنان محبوب خود بر پای کرده؟
یا فرشهای جشن عروسی اوست
با سوگلش؟
سرخ و سفید آمیزهای بس رنگین.
چشم، چشماندازی خوشتر از این نمیشناسد.
حافظا، مگر آیا شیراز تو
به این خطههای گرفتهٔ شمالی آمده است؟
آری، این شقایقهای تندآبند
که تنگهمسایه با هم دامن گستردهاند،
و به تمسخر خدای خونریز جنگ
دشت را ــ دوستانه ــ پوشاندهاند (دیوان غربی ـ شرقی، ص ۲۹).»
حجم
۴۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۵ صفحه
حجم
۴۶۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۵ صفحه