با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب شاهد نابینا
نویسنده:آروپ کومار داتا
مترجم:مهرداد مهدویان
انتشارات:نشر پیدایش
دستهبندی:
امتیاز:
از ۷۴ رأیخواندن نظرات
۳٫۵
(۷۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب شاهد نابینا
«شاهد نابینا» اثر نویسنده هندی آروپ کومار داتا (-۱۹۴۲) رمانی با ژانر پلیسی- جنایی است. داستان با مرگ آقای «گوپالان» و ورود پلیس برای بازجویی آغاز میشود:
رامو در این عالم سیر میکرد که ناگهان صدای پاهایی را از بیرون شنید. صداها مربوط به سه جفت پا بود که به آرامی از پلّهها بالا میآمدند و ظاهراً خیلی معمولی بودند. رامو صدای یکی از آنها را تشخیص داد که متعلّق به آقای گوپالان،مستأجر طبقه بالا بود؛ ولی دو صدای دیگر برایش تازگی داشت و اوّلین باری بود که آنها را میشنید. گوشش را تیز کرد تا صداها را خوب به خاطر بسپارد و بشناسد. آنها هر دو، مرد بودند. صدای پای یکی از آنها سنگین بود و فاصله قدمها بسیار سنگین مینمود. رامو پیش خود او را مردی قدبلند و سنگین وزن مجسّم کرد. قدمهایش محکم و با فاصله بودند. یعنی اینکه او مردی عضلانی بود.
قدمهای مرد دوم سبک و سریع و تند بود. بله! او باید مردی کوتاه قد و لاغر و سبکپا باشد. زیرا صدای پای او به خوبی شنیده نمیشد.
آن سه نفر داشتند درباره کار با هم حرف میزدند و رامو میتوانست صدایشان را به وضوح بشنود؛ ولی نمیفهمید آنها درباره چه موضوعی صحبت میکنند.
چیزی در صدای آنها کنجکاوی رامو را تحریک میکرد. او میتوانست حالت صداها را تشخیص دهد؛ همانطور که دیگران از حالت صورت و طرز بیان دیگران این کار را میکنند. آقای گوپالان را که میشناخت. او مردی بود که بسیار آرام صحبت میکرد. مرد لاغر و قدکوتاه، کمی نفسنفس میزد؛ درست مثل صدای یک توله سگ که کتک خورده باشد ولی ذهن تیز رامو توانست دروغگویی را در صدایش تشخیص دهد و در آنِ واحد فهمید که او مردی چاپلوس است. حالت صدای آن یکی خشن و بَم بود و آنقدر خشونت در صدایش موج میزد که رامو با خود فکر کرد که اگر او را تنها در یک کوچه خلوت ببیند، احتمالاً پا به فرار میگذارد! اما آقای گوپالان با یک چنین آدمهایی چهکار داشت؟
خون به پا می شود![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
استیفن کینگ
موسسهمهتا عافیتطلب
محافظانجان گریشام
عملیات شکر قهوهایمهرداد مهدویان
آخرین ضربه آرشهقاسم صنعوی
سگ خانواده باسکرویلقاسم صنعوی
آدم برفییو نسبو
بعداستیفن کینگ
کسی که می شناسیمشاری لاپنا
سایهآریا نوری
نمسیس فرشتهی انتقام و عدالتآگاتا کریستی
صدای پایین پله هالینوود بارکلی
معمای اتاق شطرنجپیر سینیاک
کشتی تفریحی و چند داستان ترسناک دیگرمحمدعلی سراجق
آوای فرشتهگیوم موسو
نور پنهانمایکل کانلی
پایان اوشاری لاپنا
موسسهاستیون کینگ
بیگانهاستیون کینگ
معمای کارائیبآگاتا کریستی
حجم
۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۶۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۲۶,۰۰۰۶۰%
تومان
نظرات کاربران
متاسفانه پر از غلط های املایی و نگارشی بود. داستانی ساده و روان بدون پیچیدگی های معمول در داستان های جنایی
کتابای هندیا مثل فیلماشون غیر قابل باوره هندیا کلا شعور مخاطبو در نظر نمیگیرند درسته ک افراد نابینا بقیه حس هاشون قویه ولی ن دیگ در این حد ک....قایم شدنش لبه پنجره و اون مردی ک شماره پلاک رو دقیق
انگار داشتم فیلم هندی می دیدم...
دوست داشتم چون 1 باز هم ولی قضاوت نادرست درمیان بود(گوپالان) 2معلولیت بدین معنا نیست که خودتو ببازی و زندگی رو واسه خودتو اطرافیان جهنم کنی (رامو)3بهت یاد میده خیلی زود اعتماد نکنی(ام مراکشی)4داستان جنایی بود شروع و پایان خوبی
کاملا تکراری داستان مشابه عملیات شکر قهوه ای😒
جالب بود. اگه به کتاب های جنایی علاقه دارید بهتون توصیه میکنم مطالعه کنید
بقول یکی از دوستان فیلم هندی.بسیار سبک و سطحی. تنها چیزی که برام جالب بود کور بودن رامو بود و اینکه چطور به چیزها دقت می کرد.ولی به نظرم ماجرای کتاب کاملا خیالی بود و یک آدم کور نمی تونه چنین
جالب نبود.از نصفه ولش کردم.بچه گونس
عالی، ترجمه عالی
مناسب سن نوجوان است...برای من جذابیتی نداشت