کتاب شاهنامه از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ
معرفی کتاب شاهنامه از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ
کتاب شاهنامه از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ نوشتهٔ اشرف خسروی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب شاهنامه از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ
بررسی متون ادبی از دیدگاه روانکاوی از تحقیقات میانرشتهای است که میتواند در رمزشناسی این آثار و درک ژرفای آنها مفید باشد. روانکاوی خود حوزهٔ وسیعی دارد و به شاخههای متعدد تقسیم میشود؛ یکی از این شاخهها «روانشناسی تحلیلی» یونگ است که منشأ پژوهشهای فراوانی در آثار ادبی شده است. در نظریۀ یونگ، ناخودآگاه جمعی و کهنالگوهای موجود در آن و موضوعات مربوط به آنها، مانند اضداد و رؤیا، اهمیت ویژهای دارد. این موضوعات را در آثاری که ریشه در ناخودآگاه جمعی دارند به خوبی میتوان بررسی کرد. شاهنامۀ فردوسی یک حماسۀ ملی است و ریشه در ناخودآگاه قومی و ملی ایرانیان دارد. این ویژگی قابلیت مناسبی به آن میدهد که از دیدگاه یونگ تحلیل شود.
شاهنامه دارای سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی است و هر سه بخش را میتوان از دیدگاه یونگ تحلیل کرد، ولی این پژوهش محدود به تحلیل دو بخش اسطورهای و پهلوانی است، زیرا این دو بخش ارتباط بیشتری با ناخودآگاه دارند و جنبههای رمزی و نمادین آنها قویتر است؛ همچنین نتایج بهدستآمده در این دو بخش را میتوان به موارد مشابه در بخش تاریخی نیز تعمیم داد و به این طریق از تکرار و اطناب جلوگیری کرد.
کهنالگوهای مهم نظریۀ یونگ، مانند سایه، آنیما، پیرخرد، قهرمان، تفرّد، خود و نقاب مصداقهایی بارز در داستانهای مختلف شاهنامه دارند و چون رشتۀ پیوندی، بسیاری از داستانهای شاهنامه را به هم متصل نموده، درونمایهای مشترک به آنها دادهاند. آنها در کنار جنبههای فردی، جنبههای اجتماعی قوی و پررنگی دارند. کهنالگوها بالقوهاند و با وجود خاستگاه واحد، هنگام فعلیت میتوانند مثبت یا منفی باشند. از این رو، گاهی در شاهنامه، قرینههای دوسویهای را تشکیل دادهاند که «یگانههای دوسویه» نام گرفته و بررسی شدهاند؛ همچنین به اصل اضداد و رؤیا و ارتباط آنها با تفرّد که از اهم موضوعات نظریۀ یونگ است نیز پرداخته شده است.
خواندن کتاب شاهنامه از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب ابعاد روانشناختی شاهنامهٔ فردوسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شاهنامه از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ
«گاهی رؤیاها نقطۀ شروع تلاش یک قهرمان برای رسیدن به کمال شدهاند. در داستانهای اساطیری، حماسی و مانند آن، رؤیاهایی که آغازگر کمال و تفرّد یک قهرمان شدهاند بسیارند. این رؤیاها محتوی نمادهای تفرّدند. «نمادهای تفرّد که در انواع رؤیا نمایان می شوند، تصاویری کهنالگوییاند که فرایند مرکزیتدهندۀ شخصیت یا ایجاد مرکزی جدید برای شخصیت را به نمایش میگذارند». سام پس از دو رؤیای متوالی، به دنبال فرزند خود، زال رفت و او را یافت. گودرز پس از یک رؤیا، گیو را به دنبال کیخسرو فرستاد و کیخسرو به ایران بازگشت. گشتاسب پس از یک رؤیا به ایران بازآمد و بر تخت نشست. یافتن زال برای سام، بازگشت کیخسرو به ایران و بر تخت نشستن گشتاسب، در حقیقت نوعی تولد دوباره و خودیابی است که از یک رؤیا آغاز شد.
در این نمونهها معمولاً زندگی هشیار فرد، گرفتار خطاها و نواقصی شده است. انسانها در شرایط طبیعی به سمت کمال یا خودپرورانی پیشروی میکنند. در صورتی که زندگی هشیار فرد در برخی زمینهها ناقص باشد، خود ناهشیار او تلاش میکند این نقص را از طریق فرایند رؤیا کامل کند؛ مثلاً اگر آنیما در یک مرد به صورت کامل رشد نکند، ممکن است خود را در رؤیا ابراز کند و جنبههای مردانگی را با گرایشهای زنانگی متعادل کند. افراد خودپرورانده تصورات ناهشیار را به صورت مواد بالقوه برای زندگی روانی جدید در نظر میگیرند و هنگامی که این تصورات در رؤیاها و تأملات دروننگرانه آشکار میشود، از آنها استقبال میکنند.
خطای سام طرد زال است. رؤیای گودرز به دنبال محرومیت ایران از داشتن شهریاری نیک دیده میشود. گشتاسب از ایران (خودآگاه) دور شده است. این قهرمانان از رؤیاهای خود به خوبی استقبال کردهاند. اگر فرد از نظر روانی آمادگی ایجاد تغییر و دگرگونی یا رشد و تکامل داشته باشد، رؤیا میتواند آن را متجلی کند. «به نظر میرسد نمایانترین رؤیاها، آنهاییاند که به طور خودانگیزی از ناخودآگاه ناشی میشوند و چیز کاملاً عجیب و واضحی را نشان میدهند که موجب جلب توجه میشود. به قدری این رؤیاها میتوانند مؤثر باشند که در حقیقت بدون نیاز به هیچ تعبیری، شخص رؤیابین با این رؤیا تغییر میکند».
این رؤیاها نمادیناند و تک تک نمادهای موجود در این رؤیاها را میتوان نمادشناسی کرد. در یک طبقهبندی کلی، دو دستهاند: گاهی منفی، ویرانگر، هشداردهنده و ترساننده و گاهی برعکس، مثبت، امیدبخش، آفریننده و رهانندهاند. نمادهای مثبت در آنها به شکل شخصیتهایی چون کهتر با فر و تاج، مهتر، موبد، مرد بخرد، مرد سوار بر تازی اسب یا به شکل نمادهایی چون باز سپید، آفتاب، تاج، شمع، دستۀ رنگ و بوی ظاهر شده و در رؤیاهای نیکاندیشان بروز یافتهاند و معانی مثبت و سازنده دارند و اغلب نماد نیروهای سازندۀ روان مانند پیرخرد و «خود» ند. در مقابل، نمادهای هشداردهنده که نشانۀ تنزل رؤیابیناند، به شکل بیابان، مار، آتش، گرز، عقاب، جوی خون، باد و مانند آن ظاهر شدهاند. این نمادها نیز میتوانند جلوههای نیروهای منفی روان مانند سایه باشند که مرگ و ویرانی به بار میآورند. دقت در این نمونهها نشان میدهد که بسیاری از نمادها تکراریاند، مانند شمع، آفتاب، آب، گل، مرد جوان، شهریار و ایران. این تکرار نشان کهنالگویی بودن این رؤیاهاست، زیرا کهنالگوها تکرار شوندهاند.»
حجم
۲۴۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
حجم
۲۴۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه