دانلود و خرید کتاب تراموا کلود سیمون ترجمه محمدمهدی شجاعی
تصویر جلد کتاب تراموا

کتاب تراموا

نویسنده:کلود سیمون
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب تراموا

کتاب تراموا نوشتهٔ کلود سیمون و ترجمهٔ محمدمهدی شجاعی است. نشر چشمه این رمان فرانسوی را منتشر کرده است. این رمان از مجموعهٔ «جهان نو» است.

درباره کتاب تراموا

کلود سیمون کتاب تراموا (Le tramway) را سه سال پیش از مرگش به منتشر کرد. نویسنده در این رمان فرانسوی روزهایی از زندگی پیرمردی را روایت کرده که در بیمارستان به سر می‌برد و دست به مرور خاطرات زندگی خود می‌زند. او در بیمارستان بی‌قراری‌های مرد جوانی را می‌بیند که مادری رو‌به‌مرگ دارد. پیرمرد در این وضعیت به خاطراتش پناه می‌برد تا احساس زنده بودن کند. پیرمرد تجربه‌های بسیاری از جنگ جهانی دوم دارد و همواره به آن خاطرات برمی‌گردد و آن‌ها را مرور می‌کند. نویسنده در خلال این روایت‌ها، شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در اروپای قرن ۲۰ را نیز شرح داده است. در این رمان از جریان سیال ذهن استفاده شده است.

خواندن کتاب تراموا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی فرانسه و علاقه‌مندان به قالب رمانت پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تراموا

«همچنان، و حدس می‌زنم به دلیل تب بود، احساس می‌کردم در زیر شیشه‌ای شکل ناقوس محبوسم و از میان آن اتفاقات بیرون گنگ و مبهم به من می‌رسند، یعنی محال بود روابطی منسجم از جنس علت و معلول (یا تقدم و تأخر) به آن‌ها بدهم، به عنوان مثال از جملهٔ این اتفاقات اعزام‌های واقعی‌ام، منظور همان آمدوشدهایم، به بخش رادیولوژی است: احساس دلپذیر هوای خنک و تازه ــ اوایل مارس بود ــ بر صورتم، هنگامِ خروج از هوای راکد اتاق: پیچیده در پتو و نشسته بر صندلی چرخ‌دار مرا هل می‌دادند (چنین به نظرم می‌رسید که با شوروهیجان مرا هل می‌دهند، اما شاید من شادی و شعفی را به آن نسبت می‌دادم که در ذهن من فقط تأثیر آن هوای خنک بود و لذتِ این‌که دیگر مجبور نیستم با آن دلقک ترسناک و عشوه‌گر کمدی‌های ایتالیایی چشم‌درچشم باشم؟…)… پرستاری رشید و دورگه (بی‌تردید از اهالی آنتی) مرا هل می‌داد، پرستار هر دو روز یک‌بار می‌آمد: سفری واقعی بود (آن بخش از آلونک ریه بسیار دور بود)؛ از میان سلسله‌ای از راهروها و آسانسورها سفر می‌کردم، آن آسانسورهای بیمارستانی با کابین‌های بزرگ که گنجایش تخت، صندلی‌های چرخ‌دار و پرسنل بیمارستان را دارند، از این بخش به آن بخش، بریده‌بریده پچ‌پچ‌هایی را می‌شنیدم، چنان که از خود می‌پرسیدم آیا باید آن جمله را که میان دو طبقه بر زبان زنی جاری شده بود ربط بدهم، چیزی در این مایه‌ها: «بین آن‌همه گل خیلی قشنگ بود!» جمله‌ای که می‌توانست به دوست پرستاری اشاره داشته باشد که ازدواج کرده بود یا به مرده‌ای بر تخت سردخانه، آیا باید آن جمله را ربط بدهم به دیدارِ اندکی قبل (یا اندکی بعد) که در راهرو کنار حیاط (از کمر به بالای‌شان را دیده بودم، پرچین برگ‌نوها پایین‌تنه‌های‌شان را پنهان کرده بود) سه جوان را دیده بودم، دو دختر و یک پسر (یا بالعکس) حدوداً پانزده تا بیست‌ساله، راه می‌رفتند یا درست‌تر رژه می‌رفتند، پشت‌سر یکدیگر، با گام‌هایی موزون و سرزنده (یا دست‌کم چنین به نظرم رسیده بود، درست مثل هوای بهاری، مثل سرعت هل‌دهنده‌ام و تمام دنیای بیرون)، در دست هر کدام دسته‌گلی بزرگ بود، صورت‌های‌شان (در تناسب با آن حالتی که به نظامی‌گری پهلو می‌زد) نه غمی داشت و نه شعفی (دختر و پسرشان فرقی نداشتند). احساسی در صورت‌های‌شان نبود (ممکن بود عازم جشنی باشند) و تقریباً بلافاصله از دیدرسم محو شدند ــ و هیچ‌چیزِ دیگری نبود جز در راه برگشت، در آسانسور، آن صدای زنانه، پشت‌سرم، درست در لحظه‌ای که دورگه‌ای رشید صندلی چرخ‌دارم را به بیرون هل می‌داد، این چند کلمه را بر زبان آورد: «… بین آن‌همه گل خیلی قشنگ بود!» که منطقاً، در چنان مکانی (یک بیمارستان)، جز به مرده‌ای اشاره نداشت که در سردخانه میان دسته‌ای از رزها و میناها آرمیده بود؛ اما فهمیدنِ این‌که رابطه‌ای میان آن مرده و دسته‌گل‌هایی که آن سه جوان با قدم‌رویی پرشور حمل می‌کردند، مسئله‌ای دیگر بود: فقط لغت «گل» می‌توانست چنین ارتباطی را برقرار کند، اما راه به جایی نمی‌بردم، محال بود به یاد بیاورم آن صحنه در سفرِ رفتم اتفاق افتاده بود یا نه (دیدن آن‌ها در سفر رفت می‌توانست بر این امر صحه بگذارد که همان گل‌ها هستند ــ گاهی انتظار در بخش رادیولوژی از یک ساعت فراتر می‌رفت)، نمی‌توانستم از میان آن ناقوس شیشه‌ای درست به چیزها در جریان زمان سامان بدهم، مغزم فقط متأثر از هم‌نشینیِ دو واژه بود: گل‌ها و مرگ.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰
۵۰%
تومان