دانلود و خرید کتاب بابا گوریو انوره دوبالزاک ترجمه ادوارد ژوزف
تصویر جلد کتاب بابا گوریو

کتاب بابا گوریو

معرفی کتاب بابا گوریو

کتاب بابا گوریو نوشتهٔ انوره دوبالزاک و ترجمهٔ ادوارد ژوزف است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان فرانسوی را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «ادبیات کلاسیک جهان» و دربارهٔ حماسه‌ٔ پدر بودن و عشق بی‌نهایت پدر نسبت به دخترانش است.

درباره‌ی کتاب بابا گوریو

انوره دوبالزاک در کتاب بابا گوریو داستان عشق پدری را روایت کرده است که دخترانش را در حد پرستش دوست دارد، اما عشقی که از سوی دخترانش  بی‌پاسخ باقی می‌ماند. آن‌ها بعد از اینکه ازدواج می‌کنند و میراث فراوانی دریافت می‌کنند، پدر را ترک و به نوعی انکار می‌کنند. اما بابا گوریو، این پدر ثابت قدم همچنان در عشقش ایستاده و در جای جای کتاب، می‌توانیم قصه‌ی این عشق را بخوانیم. مهارت بالزاک در نمایش دادن این عشق، عجیب است. در هر صفحه ممکن است با خود فکر کنیم که این نهایت عشق است. بالاتر از این، درجه‌ای از عشق در جهان وجود ندارد، اما باز هم، وقتی چند صفحه جلوتر برویم، شکوهمندی عشق او به دخترانش را می‌بینیم. بالزاک نگارش رمان باباگوریو را در مدت زمان ۴۰ روز به پایان رساند. این اثر ابتدا در مجله پاریس منتشر شد و در بعد در سال ۱۸۳۵ به‌صورت کتاب منتشر شد.

کتاب بابا گوریو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی کلاسیک فرانسه و دوستداران قالب رمان است.

درباره‌ی انوره دوبالزاک

انوره دوبالزاک در سال ۱۷۹۹ به دنیا آمد و در سال ۱۸۵۰ درگذشت. او نویسنده و نمایشنامه‌نویسی فرانسوی است. بالزاک به‌واسطهٔ شرح بی‌پرده و دقیق از جامعهٔ فرانسه، به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران رئالیسم در ادبیات مدرن اروپایی شناخته می‌شود. شخصیت‌های داستان‌های بالزاک پیچیده و چندبعدی هستند و اشیای بی‌جان، به‌خوبی با شخصیت‌های انسانی همراه و آمیخته می‌شوند؛ به‌گونه‌ای که پاریس به‌عنوان یک شهر، ویژگی‌های انسانی می‌یابد. بالزاک بر روی بسیاری از نویسندگان هم‌عصر خود مانند «امیل زولا» و «چارلز دیکنز» تأثیر گذاشت.

او در دوران کودکی اهل مطالعه و پرشور بود؛ ازاین‌رو در ساختار بستهٔ مدارس آن زمانِ فرانسه نمی‌گنجید. دوران کودکی سختی را گذراند؛ زیرا روش‌های تربیتی خاص و البته آزاردهنده‌ای در آن زمان رایج بود که با سخت‌گیری اجرا می‌شد. ارادهٔ اخلاقی و نگرش خاص درونی او مشکلاتی را در موفقیت او در زندگی و کسب‌وکار ایجاد کرد. زمانی که از مدرسه فارغ‌التحصیل شد در یک دفتر حقوقی مشغول به کار شد، اما اتفاق‌های غیرانسانی و روند کسالت‌بار آن موجب شد بالزاک از این کار کناره‌گیری کند. بالزاک دربارهٔ تجربهٔ کار در دفتر حقوقی‌اش گفته بود که این شغل، یک آدم معمولی با روند زندگی عادی و یکنواخت می‌سازد و او تحمل این زندگی را ندارد؛ بالزاک همچنین مشاغلی همچون نشر، چاپ، نقد ادبی، تجارت و... را امتحان کرد، اما در همهٔ آن‌ها شکست خورد.

آنچه او در کتاب «کمدی انسانی» می‌نویسد، انعکاسی از دشواری‌های زندگی شخصی او در همین دوران‌ها است. «کمدی انسانی» مجموعه‌ای نزدیک به ۹۰ داستان کوتاه و رمان‌های او است که در کنار هم می‌کوشند تصویری همه‌سویه از جامعهٔ انسانی را به نمایش بگذارد. پس از چند اثر نمایشی ناموفق و چند رمان اولیه، رمان «چرم ساغری» در سال ۱۸۳۱ و «اوژنی گرانده» در سال ۱۸۳۳، رمان‌های پرفروش بالزاک به شمار می‌روند. پس از این، موفقیت بیشتری برای رمان‌های بعدی بالزاک به دست آمد. «بابا گوریو» و «زنبق‌دره» از دیگر آثار مشهور و شناخته‌شدهٔ بالزاک برای پارسی‌زبان‌ها هستند. رمان «آرزوهای بربادرفته» نیز یکی دیگر از آثار این نویسندهٔ فرانسوی است.

انوره دوبالزاک عادت کاری عجیبی داشت. او بیشتر، شب‌های طولانی به نوشتن می‌پرداخت و این روش زندگی، روی تندرستی او اثر گذاشت. سرانجام او در ۵۱سالگی و درحالی‌که تنها ۵ ماه از تنها ازدواج دیرهنگامش می‌گذشت، در پاریس درگذشت.

بخشی از کتاب باباگوریو

«با حسرت آهی می‌کشیدند و با احترامی که باید به پول می‌گذاشتند، به من توجه می‌کردند. ولی اگر گاهی، قدری مزاحم آن‌ها بودم، می‌توانستم این معایب خود را با پول بپوشانم! گذشته از این‌ها، کیست که مُبرا از عیب باشد؟ سرم می‌ترکد! در این لحظه رنجی را تحمل می‌کنم که پیش‌درآمد مرگ است. مسیو اوژن عزیز و مهربانم، این درد با دردی که ناشی از نگاه اولیۀ آناستازی بود و می‌خواست به من بفهماند در آنجا مهملی گفته‌ام که باعث شرمندگی او شده، هیچ تناسبی ندارد. گویی نگاه او تمام شریان‌های مرا پاره می‌کرد. میل داشتم از همه‌چیز آگاه باشم؛ ولی چیزی که دست‌گیرم شد، آن بود که در این دنیا وجودی زاید بودم. روز بعد، برای تسلی‌یافتن نزد دلفین رفتم. در آنجا حماقتی کردم که دلفین را عصبانی کرد. از این حرکات دیوانه شدم. هشت روز تمام نمی‌دانستم چه باید بکنم. از ترس ملامت‌های آن‌ها جرئت نمی‌کردم نزدشان بروم. از آن‌وقت به بعد، درِ خانۀ دخترهایم به روی من بسته شد. آه، خدایا! تو که به بدبختی‌هایم واقفی، تو که از رنج‌هایی که متحمل شده‌ام باخبری، تو که حساب ضربه‌های خنجری را که خورده‌ام می‌دانی. تو که خبر داری در طول این مدت، که مرا پیر کرد، مرا تغییر داد، مرا کشت، موهای سرم را سفید کرد؛ پس چرا دیگر امروز مرا رنج می‌دهی؟ کفارۀ گناه زیاده از حد دوست‌داشتن آن‌ها را داده‌ام. دخترهایم در مقابل محبت من، انتقام خود را گرفتند. مثل میرغضب مرا در منگنه گذاشتند. بله، پدرها خیلی احمق‌اند. به قدری زیاد آن‌ها را دوست داشتم که مانند قماربازهایی که دوباره به قمار می‌پردازند، به خانۀ آن‌ها برگشتم. عیب من دخترهایم بودند. آن‌ها صاحب من بودند، همه‌چیز من بودند! آنچه احتیاج داشتند و آنچه لوازم زینت و آرایش می‌خواستند، کلفت‌هایشان به من می‌گفتند و من همه را برایشان تهیه می‌کردم تا از من خوب پذیرایی بکنند! ولی درعین‌حال چند درس کوچک هم به من دادند تا بدانم در دنیا چطور باید رفتار کرد. آه! منتظر روز بعد هم نشدند. کم‌کم از بودن من خجالت می‌کشیدند. این است نتیجۀ خوب تربیت‌کردن اطفال. در این سن، نمی‌توانم به مدرسه بروم. خدایا! دارم از درد می‌میرم. اطبا! اطبا! اگر سر مرا می‌شکافتید، کمتر درد می‌کشیدم. دخترهایم. دخترهایم! آناستازی، دلفین! می‌خواهم آن‌ها را ببینم. ژاندرام بفرستید با زور آن‌ها را نزد من بیاورند! قانون طرف‌دار من است. همه‌چیز برای من است: طبیعت، قانون مدنی. اعتراض دارم! وطن از دست خواهد رفت، اگر پدرها را زیر پا له کنند. این مطلبی است بسیار واضح. اجتماع و دنیا بر روی پدر می‌گردد. اگر بچه‌ها پدرشان را دوست نداشته باشند، همه‌چیز فرو خواهد ریخت. آه! دیدن آن‌ها، گوش‌دادن به آن‌ها، عیب ندارد که هرچه می‌خواهند بگویند، مشروط به آنکه صدایشان را بشنوم. خود آن، دردهای مرا آرام خواهد کرد؛ مخصوصاً دلفین. اگر آمدند، به آن‌ها بگویید که مانند همیشه به من سرد نگاه نکنند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۵۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

حجم

۳۵۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۱۲ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۲۷,۰۰۰
۷۰%
تومان