کتاب جهانی شدن، فرهنگ، هویت
معرفی کتاب جهانی شدن، فرهنگ، هویت
کتاب جهانی شدن، فرهنگ، هویت نوشتهٔ احمد گل محمدی است. نشر نی این کتاب در حوزههای جامعهشناسی و علوم سیاسی را منتشر کرده است.
درباره کتاب جهانی شدن، فرهنگ، هویت
احمد گل محمدی در کتاب جهانی شدن، فرهنگ، هویت به بررسی فرایند جهانیشدن و خاصگرایی فرهنگی و تبیین رابطهٔ میان این دو متغیر پرداخته است. کتاب حاضر در سه بخش نگاشته شده است. در بخش نخست پس از بحثی کوتاه درباره تعریف، مفهومبندی و اهمیت جهانیشدن، آرای سه نسل از نظریهپردازان مختلف را درباره جهانیشدن مرور شدهاند. قسمت اصلی و پایانی این بخش به مصادیق جهانیشدن اختصاص دارد. در این قسمت ضمن تشریح جهانیشدن از سه جنبه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، پرشتابتر و گستردهتر شدن فرایند جهانیشدن را در دهههای پایانی قرن بیستم را نشان خواهیم داد. نویسنده در بخش دوم از خاصگرایی فرهنگی سخن گفته و ابتدا عامگرایی فرهنگی و انواع آن را بهاختصار توضیح داده تا درک خاصگرایی فرهنگی آسانتر شود. سپس ضمن تعریف و مفهومبندی خاصگرایی فرهنگی، انواع اصلی خاصگرایی را توصیف و تشریح کرده، با بهرهگیری از دادهها و پژوهشهای معتبر نشان داده است که در محدودهٔ زمانی مورد بحث، خاصگراییهای فرهنگی نیز بیشتر و گستردهتر شدهاند. در بخش سوم تبیین رابطهٔ میان دو متغیر مورد بررسی قرار گرفتهاند. نویسنده در ابتدا با اشاره به رهیافتهای موجود و نشاندادن توانایی اندک آنها در تبیین خاصگرایی فرهنگی، بر لزوم ساختن نظریهای جدید تأکید کرده و برپایهٔ این نظریهٔ جدید که تلفیقی از چند نظریه است، رابطهای میان فرایند جهانیشدن و خاصگرایی فرهنگی برقرار ساخته است.
خواندن کتاب جهانی شدن، فرهنگ، هویت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران جامعهشناسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جهانی شدن، فرهنگ، هویت
«بیگمان فرهنگ را باید مهمترین و غنیترین منبع هویت دانست. افراد و گروههاهمواره با توسل به اجزاء و عناصر فرهنگی گوناگون هویت مییابند، زیرا این اجزا و عناصر توانایی چشمگیری در تأمین نیاز انسانها به متمایزبودن و ادغامشدن در جمع دارند. به بیان دیگر فرهنگ هم تفاوت آفرین است، هم انسجامبخش. هر شخص هنگامی که زندگی را به شیوه خاصی سازمانمیدهد، درواقع خود را در چارچوب دنیایی قرار میدهد که بهواسطه مرزها و تفاوتهای فرهنگی از دنیاهای دیگر جدا میشود.
از این دیدگاه فرهنگ مقولهای تفاوتمدار است و شیوه زندگی خاصی را میسازد. این تفاوت و خاصیت نهتنها امکان هویتیابی را فراهم میکند، بلکه به زندگی انسانها نیز معنا میبخشد. هنگامی که از فرهنگ سخن میگوییم به روشهایی اشاره داریم که انسانها بهصورت فردی و جمعی، از طریق ارتباط با دیگران زندگی خود را معنادار میکنند (Tomlinson ۱۹۹۹b: ۱۸). البته این ارتباط در صورتی معنابخش میشود که در چارچوب مرزهای هویتی برقرار شود و درعینحال به تقویت و تحکیم چنین مرزهایی کمک کند.
در جوامع سنتی فرهنگ به خوبی از عهده انجام کارویژه هویتسازی برمیآمد، چراکه توانایی و قابلیت تفاوتآفرینی و معنابخشی بسیار بالایی داشت. در چنین جوامعی فرهنگ نهتنها مرزهای شفاف و پایداری ایجاد میکرد، بلکه در عرضهکردن نظامهای معنایی منسجم و آرامشبخش هم توانا بود. بنابراین انسانهایی که در دنیای شکلیافته با فرهنگی معین قرار میگرفتند، خودبهخود و منفعلانه وارث هویت و نظام معنایی آماده و از پیش موجود میشدند و هرگونه زمینه بحران هویت و معنا تقریبا از بین میرفت. این توانایی چشمگیر فرهنگ در عرصه هویتسازی و معنابخشی، در درجه نخست از پیوند تنگاتنگ فرهنگ با مکان و سرزمین ناشی میشد.
فرهنگ نیز مانند فضا در جامعه سنتی با محلی بسته پیوند داشت. این پیوند چنان تنگاتنگ بود که بر مفهومبندی فرهنگ هم تأثیر میگذاشت. تحتتأثیر این پیوند تصور میشد که فرهنگ چیزی جز ساخت معنا در چارچوب و محدودهای خاص و معین نیست. همچنین تأکید بر فروبستگی و انسجام، محور نگرش جامعهشناختی به مفهوم فرهنگ را تشکیل میداد (Eade ۱۹۹۷: ۲۵). اینگونه نگرش به فرهنگ هرچند تا حدودی اغراق آمیز بود، ولی از واقعیت مکانمندبودن فرهنگ حکایت میکرد.
از آنجا که زندگی اجتماعی مکانمند و سرزمینمحور بود و روابط و اندرکنشهای اجتماعی عمدتا به روابط چهره به چهره محدود میشد، برساختههای فرهنگی هم به ندرت در بیرون از قلمرو محدود زندگی اجتماعی رواج مییافت. معمولاً مرزهای واحدهای کوچک اجتماعی با مرزهای فرهنگی انطباق داشتند و یکدیگر را تقویت میکردند. بدینترتیب نیروی بازدارنده و محدودکننده مکان، فرهنگ را نیز در دایره تنگ خود محصور میکرد و با پیوند زدن آن به یک واحد اجتماعی معین، دنیایی کوچک و نسبتا بسته پدید میآورد که مرزهای آن تقریبا نفوذناپذیر بود.»
حجم
۳۹۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۳۹۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه