تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب سوءتفاهم
معرفی کتاب سوءتفاهم
کتاب سوءتفاهم با عنوان اصلی Le malentendu و عنوان انگلیسی The Misunderstanding نوشتهٔ «آلبر کامو» و ترجمهٔ «شهلا حائری» است و توسط نشر نی منتشر شده است. این نمایشنامهٔ معاصر، فرانسوی و ابزورد (Absurd)، داستان خانوادهای را روایت میکند که در مسافرخانهای دورافتاده زندگی میکنند و با بازگشت پسر خانواده پس از سالها، زنجیرهای از رویدادهای تراژیک و سوءتفاهمها آغاز میشود. کتاب «سوءتفاهم» به تنهایی، ناگفتهها و معناباختگی زبان پرداخته است. این نمایشنامه با تأکید بر ناتوانی انسان در شناختن و شناساندن خود، معناباختگی زبان و بیپناهی در برابر تقدیر را نشان داده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سوءتفاهم اثر آلبر کامو
کتاب «سوءتفاهم» در میانهٔ قرن بیستم میلادی و در فضای جنگ و اشغال نوشته شده است. آلبر کامو این نمایشنامه را نخستین بار در ۱۹۴۴ منتشر کرد و سپس در ۱۹۵۸ نسخهٔ نهایی آن را بازنویسی کرد. فضای داستان این نمایشنامه در کشوری بیافق و تاریک میگذرد؛ جایی که مادر و دختری مسافرخانهای را اداره میکنند. پسر خانواده پس از سالها دوری و بدون آنکه خود را معرفی کند، بازمیگردد. نمایشنامه با زبانی موجز و دیالوگهایی کوتاه به سرخوردگی، تنهایی و آرزوهای بربادرفتهٔ شخصیتها و البته انسان معاصر پرداخته است. در این متن نمایشی، تقدیر و تصادف نقش پررنگی دارند و شخصیتها در مواجهه با ناگفتهها و ناتوانی در بیان احساسات، بهسوی اتفاقی تراژیک سوق داده میشوند. نمایشنامهٔ «سوءتفاهم» نمونهای از تئاتر ابزورد (Absurd) است؛ پس معناباختگی زبان و ناتوانی انسان در برقراری ارتباط را به تصویر میکشد. فضای سرد و بیروح نمایشنامه، با امید و رؤیای رهایی و سفر در هم آمیخته است و در پسِ ناامیدی، نشانههایی از عشق و تمنای زندگی دیده میشود. این نمایشنامهٔ سهپردهای، پنج کاراکتر دارد؛ «مارتا»، «ماریا»، «مادر»، «یان» و «خدمتکار پیر».
خلاصه داستان سوءتفاهم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان نمایشنامه را فاش میکند!
داستان نمایشنامهٔ «سوءتفاهم» با زندگی مادر و دختری آغاز میشود که در مسافرخانهای کوچک و دورافتاده روزگار میگذرانند. «مارتا» (دختر) رؤیای ترک سرزمین ابری و رسیدن به جایی آفتابی را در سر دارد و برای تحقق این رؤیا حتی به قتل مسافران ثروتمند دست میزند. مادر، زنی خسته و پیر و همدست دختر است، اما دیگر رمق گذشته را ندارد. روزی مردی به مسافرخانه میآید. او همان «یان»، پسر خانواده است که سالها پیش خانه را ترک کرده و حالا با ثروت و عشق بازگشته است. یان تصمیم میگیرد هویت خود را فاش نکند تا خانوادهاش را از بیرون بسنجد. او در برقراری ارتباط با مادر و خواهرش ناتوان است و واژههای لازم را نمییابد. در نهایت، سوءتفاهمها و ناتوانی در بیان احساسات به اتفاقی هولناک و تراژیک میانجامد. مادر و دختر بدون آنکه بدانند، پسر و برادر خود را قربانی میکنند. پس از کشف حقیقت، هر یک از شخصیتها با تنهایی، پشیمانی و بیمعنایی جهان روبهرو میشوند.
چرا باید کتاب سوءتفاهم را خواند؟
نمایشنامهٔ «سوءتفاهم» با فضایی تراژیک و دیالوگهایی موجز، بهسراغ پرسشهای بنیادین دربارهٔ هویت، خانواده، عشق و معنای زندگی میرود. این نمایشنامه نمونهای از تئاتر ابزورد (Absurd) است و ناتوانی انسان در برقراری ارتباط و بیان احساسات را به تصویر میکشد. خواندن این متن نمایشی فرصتی است برای مواجهه با تنهایی، ناگفتهها و پیچیدگیهای روابط انسانی و تأمل بر نقش تقدیر و تصادف در سرنوشت انسان معاصر.
خواندن کتاب سوءتفاهم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی قرن ۲۰ فرانسه، قالب نمایشنامه، فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم و تئاتر ابزورد (Absurd) مناسب است. کسانی که دغدغهٔ معنای زندگی، تنهایی، بیگانگی و بحران ارتباط دارند، با این نمایشنامه ارتباط برقرار میکنند؛ همچنین این کتاب به دانشجویان و پژوهشگران ادبیات نمایشی و فلسفه پیشنهاد میشود.
درباره آلبر کامو
آلبر کامو (Albert Camus) فیلسوف، نویسنده و روزنامهنگار نامآور فرانسوی در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در خانوادهای فقیر در الجزایرِ تحتاستعمار فرانسه به دنیا آمد. او با خلق آثاری درخشان در حوزهٔ ادبیات داستانی و غیرداستانی، در سال ۱۹۵۷ جایزهٔ نوبل ادبیات را بهدلیل «پرداختن روشن و عمیق به مسائل وجدان انسانی در دنیای معاصر» دریافت کرد و پس از «رودیارد کیپلینگ»، دومین برندهٔ جوان این جایزه لقب گرفت. آلبر کامو در سال ۱۹۴۹ اتحادیهای بینالمللی تأسیس کرد که هدف آن محکومکردن همزمان دو ایدئولوژی غالب قرن بیستم، یعنی نظام سرمایهداری آمریکا و کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی بود. او در طول عمر کوتاه اما پربار خود رمانهایی همچون «بیگانه»، «طاعون»، «سقوط»، نمایشنامههای «کالیگولا» و «صالحان» و «سوءتفاهم»، رسالهٔ فلسفی «افسانهٔ سیزیف» و نیز کتاب «خطاب به عشق» (مجموعه نامههای عاشقانهاش به «ماریا کاسارس») را نوشت؛ همچنین مجموعه مقالات سیاسی، اجتماعی و ادبی او در کتاب «تعهد اهل قلم» گرد آمده است. آلبر کامو در ۴ ژانویهٔ ۱۹۶۰ در ۴۶سالگی بر اثر سانحهٔ رانندگی در ویلبلویلِ فرانسه جان باخت.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- برخی محققان از جمله Philip Thody معتقد بودند که آلبر کامو این اثر را ناکام دانسته؛ چراکه مخاطبان بارها دربارهٔ معنای نمایشنامه پرسوجو میکردند و این نشاندهندهٔ نامشخصبودن اثر است.
- Patricia Hopkins در مقالهای تحتعنوان Camus’s Failed Savior اشاره کرده است که این نمایشنامه سرشار از ابهامات ساختگی و لایههای معنایی پیچیده است.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب «سوءتفاهم» بارها در ایران و با ترجمههای گوناگون منتشر و روانهٔ بازار کتاب شده است؛ برای نمونه میتوان اشاره کرد به ترجمهٔ «خشایار دیهیمی» (انتشارات ماهی)، ترجمهٔ «جلال آلاحمد» (انتشارات جامی، مصدق)، ترجمهٔ «پرویز شهدی» (انتشارات مجید، بهسخن) و ترجمهٔ «شهلا حائری» (نشر نی).
بخشی از کتاب سوءتفاهم
«مادر و مارتا و خدمتکار روی صحنه هستند. پیرمرد جارو میکند و اسبابها را سر جایشان میگذارد. خواهر پشت پیشخان است، موهایش را پشت سرش میبندد. مادر از صحنه میگذرد و به طرف در میرود.
مارتا: میبینین که سحر سر زده.
مادر: آره. فردا متوجه میشم که خوب شد تموم شد. الان، فقط خستگیمو حس میکنم.
مارتا: این صبحْ اولین صبحیه که بعد از سالها نفس میکشم. انگار که از الان صدای دریا رو میشنوم. میخوام از شادی فریاد بزنم.
مادر: چه بهتر مارتا، چه بهتر. اما الان احساس میکنم اینقدر پیرم که نمیتونم تو چیزی با تو شریک شم. فردا همهچی بهتر میشه.
مارتا: بله، امیدوارم همهچی بهتر شه. اما فعلاً گله و شکایت نکنین و بذارین با دل راحت خوشحال باشم. شدم همون دختر جوونی که بودم. دوباره، تنم گُر گرفته، دلم میخواد بدوم. وای! فقط بهم بگین...
مکث میکند.
مادر: چهت شده مارتا؟ دیگه نمیشناسمت.
مارتا: مادر... (مردد است. سپس با هیجان) آیا هنوزم زیبام؟
مادر: آره، امروز صبح زیبایی. جنایت زیباست.
مارتا: حالا دیگه جنایت چه اهمیتی داره. من برای دومین بار زاده شدهم. به سرزمینی میرم که توش مزهٔ خوشبختی رو میچشم.
مادر: چه خوب. من میرم استراحت کنم. اما خوشحالم که سرانجام زندگیت شروع میشه.
خدمتکار پیر در بالای پلکان ظاهر میشود، از پلهها پایین میآید و به طرف مارتا میرود و پاسپورت را به او میدهد. مارتا پاسپورت را باز میکند و میخواند. هیچ واکنشی نشان نمیدهد.»
حجم
۶۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۶۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه