کتاب پتانسیل پنهان

کتاب پتانسیل پنهان نوشتهٔ آدام گرانت و ترجمهٔ مهرسا شرع الاسلام است. نشر مون این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب رسیدن به دستاوردهای بزرگ‌تر است.

درباره کتاب پتانسیل پنهان

کتاب پتانسیل پنهان (Hidden Potential The Science of Achieving Greater Things) را برابر با یک اکتشاف علمی و همزمان انگیزشی در زمینهٔ توسعهٔ فردی و کشف استعدادهای پنهان انسان دانسته‌اند. این کتاب به مخاطبان نشان داده است که چگونه می‌توانند به پتانسیل‌های دفن‌شدهٔ درون خود دست یابند و آن‌ها را به‌سمت دستاوردهای بزرگ‌تر هدایت کنند. آدام گرانت با تکیه بر تحقیقات گسترده و مطالعات علمی، ماهیت تلاش برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر را باز کرده است. او با بررسی داستان‌های واقعی افرادی که موفقیت‌های چشمگیری را تجربه کرده‌اند، الگوهایی را شناسایی کرده است که می‌تواند به راهنمایی دیگران برای کشف استعدادهای پنهان خود و استفادهٔ بهینه از آن‌ها کمک کند. یکی از موضوعات محوری کتاب حاضر، شناسایی و بازشناسی توانمندی‌هایی است که ممکن است به‌دلایل مختلفی همچون ترس از شکست، نداشتن اعتمادبه‌نفس یا حتی عدم آگاهی از وجود آن‌ها، نادیده گرفته شوند. گرانت نشان داده است که چگونه فرهنگ‌ها و اجتماعات می‌توانند بر کشف و توسعهٔ استعدادهای فردی تأثیر بگذارند. او با مثال‌هایی از شرکت‌ها و سازمان‌هایی که فرهنگ‌های حمایت‌گر و توسعه‌دهنده دارند، تأکید کرده است که محیط اطراف می‌تواند به یک منبع قدرتمند برای شکوفایی توانمندی‌های نهان تبدیل شود. با او همراه شوید.

خواندن کتاب پتانسیل پنهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب دانش رسیدن به دستاوردهای بزرگ‌تر پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آدام گرانت

آدام گرانت در ۱۳ آگوست ۱۹۸۱ میلادی به دنیا آمد. او استاد دانشگاه و نویسنده‌ای آمریکایی است. گرانت در دانشگاه‌های هاروارد و میشیگان به تحصیل در رشتهٔ روان‌شناسی سازمانی پرداخت. در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹، استادیار دانشگاه کارولینای شمالی بود و پس از انتشار چندین مطلب در ژورنال‌های دانشگاهی برجسته، در سال ۲۰۰۹ دانشیار دانشکدهٔ وارتون شد که او را به جوان‌ترین استاد در تاریخ این دانشکده تبدیل کرد. آدام گرانت در سال ۲۰۱۵ در زمرهٔ تأثیرگذارترین متفکران مدیریت جهانی قرار گرفت. «دوباره فکر کن»، «ببخش و بگیر»، «نوآفرینی»، «بازاندیشی» و «پتانسیل پنهان» کتاب‌هایی از اوست.

بخشی از کتاب پتانسیل پنهان

«مهارت‌های شخصیتی و داربست‌سازی می‌توانند به ما کمک کنند تا ظرفیت‌های پنهان خود و اطرافیانمان را شکوفا کنیم. اما برای اینکه به افراد بیشتری فرصت دستیابی به دستاوردهای بزرگ‌تر را بدهیم، به چیزی بیشتر نیاز داریم. فرصت‌سازی در مقیاس وسیع‌تر نیازمند اسلوب‌سازی بهتر در مدارس، گروه‌ها و سازمان‌هایمان است. [۱] راج چتی شواهدی قوی درمورد تأثیر فرصت‌ها ارائه داده است؛ همان اقتصاددانی که قبلاً درباره‌اش گفتیم که مهارت‌های شخصیتی دوران پیش‌دبستانی را با موفقیت در آینده مرتبط می‌دانست.

چتی و همکارانش می‌خواستند بدانند فرصت‌ها چگونه به نوآوری منجر می‌شوند. آن‌هامعتقد بودند بعضی از بچه‌ها در محیط‌هایی بزرگ می‌شوند که به آن‌ها دسترسی ویژه‌ای به منابع می‌دهد؛ وقتی اظهارنامهٔ مالیات بر درآمدِ بیش از یک‌میلیون آمریکایی را با سوابق ثبت اختراعِ این جمعیت مقایسه کردند، به نتیجهٔ نگران‌کننده‌ای رسیدند: افرادی که در صدک اول درآمد قرار داشتند، ده برابر بیشتر از خانواده‌های با درآمد زیر متوسط، ثبت اختراع داشتند.

به عبارت دیگر، در خانواده‌های ثروتمند، از هر هزار نفر، هشت نفر مخترع می‌شدند، اما این نسبت در خانواده‌های فقیر، هشت نفر در هر ده‌هزار نفر بود.

درآمد خانواده حتی در سطح مهارت‌های شناختی افراد هم تفاوت ایجاد می‌کرد. اگر دو دانش‌آموز کلاس‌سومی در آزمون ریاضی نمرهٔ عالی می‌گرفتند، احتمال ثبت اختراع دانش‌آموزی از خانوادهٔ پردرآمد، بیش از دو برابر دانش‌آموز کم‌درآمد بود. بدتر آنکه احتمال ثبت اختراعِ همان ریاضی‌دان‌های خانواده‌های کم‌درآمد، بیشتر از بچه‌های مرفهی نبود که در همان آزمون ریاضی نمره‌ای کمتر از میانگین می‌گرفتند.

وقتی نوابغ را افرادی با توانایی‌های خارق‌العاده می‌دانیم، از اهمیت شرایط زندگی بر شکل‌دهی به آن‌ها غافل می‌شویم. بچه‌های پول‌دار وقتی فکر نابی به سرشان می‌زد، فرصت عمل داشتند؛ اما در میان بچه‌هایی که از بخت بدشان در خانواده‌هایی فقیر بزرگ شده بودند، نوابغ گم‌شده‌ای وجود داشت: کسانی که اگر فرصتش را داشتند، می‌توانستند مخترعان بزرگی شوند.

فهمیدن دلیل این قضیه سخت نبود. گروه چتی کشف کردند که یکی از مزایای بچه‌های مرفه، ارتباطات بیشتر و دسترسی بهتر آنان به مبتکران در بین اقوام و هم‌محله‌ای‌هایشان بود. آن‌ها راهنماهای بیشتری داشتند تا به آن‌ها نقشه و قطب‌نما بدهند؛ می‌توانستند رؤیاهای بزرگ‌تری در سر بپرورانند و اهداف والاتر و چشم‌اندازهای وسیع‌تری داشته باشد.»