کتاب زایش ذهن
معرفی کتاب زایش ذهن
کتاب زایش ذهن نوشتهٔ گری مارکوس و ترجمهٔ ماندانا افتخار است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب نقش ژنها در ساخت پیچیدگیهای اندیشهٔ انسان.
درباره کتاب زایش ذهن
گری مارکوس در کتاب زایش ذهن شرحی دربارهٔ رابطهٔ میان ژنها و محیط ارائه کرده است. نویسنده حجم عظیمی از اطلاعات را از زمینههای مختلف جمعآوری و آنها را در یک مجموعهٔ ادغام کرده است. اثر حاضر در نه فصل نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «هیچکدام بهتر نیست»، «برای آموختن زاده شدهایم»، «طوفان فکری»، «انگیزهٔ ارسطو»، «انتقام کوپرنیک»، «سیمکشی ذهن»، «تکامل ژنهای ذهن»، «پارادوکس رنگ باخت»، و «آخرین مرزها».
این کتاب دربارهٔ ذهن، مغز و مولکولهایی است که آنها را تبدیل به آنچه هستند، میکنند. فصل دوم، با ذهن شروع کرده و در پی پاسخی برای این پرسش است: «یک نوزاد چه چیزهایی دربارهٔ دنیا میداند و چه چیزهایی را نمیداند؟». در فصل سه، ساختار یک مغزِ تازهمتولدشده و ارتباط آن با ساختار یک مغز بالغ مورد بررسی قرار گرفته است. در شروع فصل چهارم نویسنده به مقولهٔ ژنها و پروتئینها، یعنی مواد اولیه و اصلی سازندهٔ مغز پرداخته است. فصل پنج رشد مغز انسان را در حوزهٔ زیستشناسی مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده در فصل شش از ساختارهای ذهنی سخن گفته و در فصل هفت، به بررسی خاستگاه ژنهایی پرداخته که منجر به ساخت ذهن میشوند. در فصل هشت، از چگونگی تعریف ژنها بهعنوان دستورالعملهای خودتنظیمی آگاه میشوید و در فصل آخر درمییابید که چگونه تلفیقی از زیستشناسی و علوم شناختی منجر به درکی جدید از طبیعت و پرورش میشود و این چه معنایی برای آیندهٔ انسان میتواند داشته باشد.
خواندن کتاب زایش ذهن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای ژنتیک، زیستشناسی و علوم شناختی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زایش ذهن
«محوریت داستان ما براساس تنشی بین شواهدی است دال بر اینکه مغز مانند بدن میتواند خود را بدون دریافت کمک زیاد از دنیای بیرون ساماندهی کند و نیز شواهدی دال بر اینکه تنها اندک اطلاعاتی دربارهٔ ساختار اولیهٔ مغز قطعی بهنظر میرسد. ستونهای غلبهٔ چشمی میتوانند در تاریکی شکل بگیرند، بااینحال اگر یک چشم از بدو تولد نابینا باشد، میتوانند خود را کاملاً تغییر دهند. «بخشهای بصری مغز» به «ورودیهای بصری» پاسخ میدهند، مگر در زمانهایی که اینطور نباشد. زبان در قسمت چپ مغز است، مگر در زمانهایی که اینطور نباشد.
شواهد دال بر فطریبودن و شواهد دال بر انعطافپذیری برای نسل اولیهٔ دانشمندان، شواهدی عملاً ناسازگار بهنظر میرسید. بهزبان ساده، اکثر دانشمندان توجه خود را معطوف به دسته شواهدی میکردند که آنها را بیشتر از دیگر شواهد تحت تأثیر قرار میداد. طبیعتگراها نمونههایی از کارهایی را که کودک میتوانست بدون موهبتِ تجربه انجام بدهد جمعآوری میکردند؛ تجربهگرایان نمونههایی از میزان تغییر ساختار اولیهٔ مغز در پاسخ به چالشهای محیطی را جمعآوری میکردند.
هر دو طرف نقطهنظرات خود را داشتند. مغز هم قادر به انجام امور فوقالعاده در زمینهٔ خودساماندهی و هم امور خارقالعاده در زمینهٔ ساماندهی مجدد مبتنی بر تجربه است. اما تنش مفروض بیشتر از آنچه تصور میکنید مشهود است: خودساماندهی و ساماندهی مجدد دو روی یک سکهاند و هریک محصول قدرت خیرهکنندهٔ مجموعههایی هماهنگ از ژنهای خودمختار و درعینحال بهشدت ارتباطی هستند. دقیقاً مانند گروهی از موسیقیدانهای تعلیمیافته که میتوانند قطعهای سنتی را بنوازند یا قطعهای جدید را فیالبداهه خلق کنند، مجموعههای ژنی نیز میتوانند بسته بهشرایط، آهنگ استاندارد خود را اجرا یا تنوعی جدید در آن ایجاد کنند.
حال که با کارکرد واقعی ژنها آشنا شدهایم و میدانیم چگونه در روند شکلگیری مغز مشارکت دارند، میتوانیم شاهد این باشیم که تکوین و ساماندهی مجدد، بهطور طبیعی از ماهیت دوبخشی ژنها نشئت میگیرد و با فراهم کردن الگویی برای پروتئین و راهنمایی برای زمان و مکان ساخت پروتئین، ژن هم به تنظیم و هم شرایطی که آهنگ باید در آن نواخته شود، کمک میکند.
ما شاهد این بودهایم که شکلپذیری خیرهکنندهٔ مغز از بسیاری جهات نمونهای خاص از شکلپذیری چشمگیر بدن است. توانایی سلولهای جوان و آزاد و بیتعهد در سازگاری با محیطهای جدید بههمان اندازه که دربارهٔ سلولهای چشمی ساختگی که به سلولهای معده ترجمه میشوند صدق میکند دربارهٔ نورونهای حسیپیکری ساختگی که به غشای بینایی ترجمه میشوند نیز صدق میکند. درواقع این فرآیند تنظیم ژنی، یعنی فرآیندی که ذاتاً ساخت سازهها را وابسته به شرایط میکند، هر دو مورد را ممکن میسازد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه