کتاب پاره یادداشت ها
معرفی کتاب پاره یادداشت ها
کتاب پاره یادداشت ها نوشتهٔ اوژن یونسکو و ترجمهٔ مژگان حسینی روزبهانی است. نشر مرکز این ناداستان در قالب یادداشت را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب پاره یادداشت ها
کتاب پاره یادداشت ها یک ناداستان در قالب یادداشت را در بر گرفته است. این کتاب یک مجموعه یادداشت را در بر گرفته که از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷ نوشته شده و در همان سال به چاپ رسیده است. این اثر یک دفترچهٔ خاطرات یا وقایعنگاری روزانه بهشیـوهٔ معمـول نیست؛ بلکه شـامل یادداشتهای بیتاریخ و بیمکانی است که از پی هم میآید و تنها فضای سفیدی آنها را از هم جدا میکند. پارههایی از این یادداشتها در دیگر آثار اوژن یونسکو بهویژه در نمایشنامههای بعد از سال ۱۹۶۷ به قلم او عیناً با تغییراتی تکرار میشود؛ از جمله بخش قابل توجهی از «مردی با چمدان» (۱۹۷۵) را خوابهایی تشکیل داده که نویسنده در یادداشتها بازگو کرده است. این ناداستان را که یادداشتهای یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان جهان را در بر گرفته، بخوانید.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب پاره یادداشت ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب یادداشت پیشنهاد میکنیم.
درباره اوژن یونسکو
اوژن یونسکو (Eugène Ionesco) در ۲۶ نوامبر ۱۹۰۹ به دنیا آمد. او نمایشنامهنویس و نویسندهٔ فرانسوی با اصلیت رومانیایی بود که در سال ۱۹۷۰ میلادی به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد. یونسکو را بارزترین نمایندهٔ تئاتر آوانگارد فرانسه میدانند. از این نویسنده، نمایشنامههای مشهور و مهمی در سراسر جهان باقی مانده است. «صندلیها» ترجمهٔ احمد کامیابی مسک/ «کرگدن» باشش ترجمهٔ متفاوت بهترتیب تاریخی از جلال آل احمد، پری صابری، مدیا کاشیگر، احمد کامیابی مسک، سحر داوری و محمد حیاتی/ «شاه میمیرد»/ «تابلو»/ «مکبت»/ «عابر هوایی»/ «آوازخوان طاس»/ «بداههگوی آلما»/ «آمِده یا چطور از شرش خلاص شویم؟»/ «درس» ترجمهٔ داریوش مهرجویی و... . بیشتر آثار این هنرمند به پارسی ترجمه شده و مترجمان آثار او اغلب از نویسندگان و هنرمندان مشهور ایرانی بودهاند. بهمن محصص نیز یکی دیگر از مترجمین آثار او بوده است. مشهورترین نمایشنامهٔ یونسکو «کرگدنها» یا «کرگدن» نام دارد. این نمایشنامه را نخستینبار جلال آل احمد ترجمه کرد. این نمایشنامه با نام «کرگدن» بارها در ایران بر روی صحنه رفته است. از نخستین اجراهای این اثر میتوان به اجرای حمید سمندریان در سال ۱۳۵۰ و از تازهترین اجراها نیز میتوان به اجرای فرهاد آئیش در ۱۳۸۷ اشاره کرد. فیلم مستندی نیز با نام کرگدنها و ناکرگدنها به کارگردانی محسن زمانی ساخته شده که به این نمایش و ارتباط یونسکو و ایدئولوژی آلمان نازی پرداخته است. اوژن یونسکو در ۲۸ مارس ۱۹۹۴ درگذشت.
بخشی از کتاب پاره یادداشت ها
«دلتنگ، خراب شده، بیشقایق. میفهمید: کارخانههای فرسودگی، گربههای فنری، عذابهای خودبهخودی، دگردیسیهای کوچک کاذب، زمین یکچشمی، هیاهو و جنون کلان شهرها، شهر برقی، دانش فضانوردی؛ دنیای مدرن. من میگریزم تا سرزمین زادگاه، سرزمین مادری درختان زیتون را بازیابم.
هوا. دریا. کلبههای روسی، جویبارکها، راههای یدککشی، آلاچیقها و راههای دور تا دور. برگهای غولآسا. آیا «جاماییکا» بود؟ اوه، با این حال! با این حال آری، چون چارراهها، تنوروسهتا، گاریهای زنبق، «ژوکوند» زیبا، طبیعت پاکش، کشتی زیبا در سرتاسر اقیانوس زیبای آبیرنگ، کشتی سفید در سرتاسر صخرههای سرخ، کشتی سفید در سرتاسر این سبز سبزهزارها. رقصان، شبهبیدها گیسویشان را در رودهای خنک چهار سپیدهدم فرومیبردند! نسیم، نسیم که مَطلع جوان بلندش میکرد: ردای چوبی رنگارنگش رسیده شده در بادها. پژواکها هزاران برق نور را تکثیر میکردند، بازمیتاباندند. خورشیدْ منبعها، که خورشید فقط سایهٔ آنها بود.
آتشبازیهای پر نور. حیرت من.
بلند، آنگاه «آرام» که در را به روی ما باز کرد، کش آمد. برف ولرم آبیرنگ، از چهار سر. شب، زیر نوازشهای «آرام»، دلها میلرزند، دلها آه میکشند، دیگر آه نمیکشند، دیگر نمیلرزند، دلهای ملموس! اینگونه که ما سرانجام مثل خودمان لباس پوشیدهایم، نظر شما چیست؟»
حجم
۲۱۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۱۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه