کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۰
معرفی کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۰
کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۰ نوشتهٔ مولیر و محمدحسن خان اعتمادالسلطنه و گردآوری و ترجمهٔ داریوش مودبیان است. نشر گویا این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی نمایشنامههای «طبیب اجباری» و «حکایت طبیب اجباری» و نقد آنها.
درباره کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۰
مجموعهٔ طنزآوران جهانِ نمایش، حاصل کوششها و پژوهشهای علمی و عملی ــ پنج دههٔ اخیرِ ــ یکی از پژوهندگان و دستاندرکاران راستین هنر نمایش در عرصهٔ کمدی در ایران است.
هنرِ نمایش، از روزگار دیرین، بخشی از فرهنگِ جهانیست که دور از هر رنگ و هر تعلقی میتواند ناشر اندیشههای بالا و والای انسان در میان انسانها و سرزمینهای گوناگون باشد. هنر نمایش، این رسانهٔ قدرتمند گروهی و جمعی، زبانِ جهانی گفتوگوی فرهنگها است. در این هنر طنز و کمدی جایگاه ویژهای دارد.
در تعریفی کلی، کمدی به معنای تقلید از کردار، رفتار و حتی باورهای محیط پیرامون نوع بشر برای اصلاح امور اجتماعی است، آریستوفانس ــ پدر کمدینویسی در یونان باستان ــ به طرح موضوعهای عصر خود با زبانی هجوگونه، استهزاآمیز و گاه خشن میپرداخت و پس از او کمدینویسان دوران میانه ــ رم باستان ــ (پلوتوس، ترنس و مناندر) در کمدیهای خود بیشتر زبان فراواقعیت را به کار میگیرند و به نقدِ جامعه خویش و مناسبات اجتماعی آن دوران میپرداختند. اما با دگرگونیهای فکری در دوران پس از آن و تغییر و تحول در نظام اجتماعی و سیاسی اروپا و پیشرفت علوم به ویژه جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی، عناصر واقعگرا چه در مضامین و چه در زبان و حتی ساختار کمدی رونق گرفت.
در کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۰ که جلد اول مجموعهٔ «کمدی ایرانی» است، حکایتِ کمدی «طبیب اجباری»، ترجمه و تألیفِ محمدحسن خان اعتمادالسلطنه به همراه ترجمهٔ اصل آن یعنی کمدی «طبیب اجباری»، مولیر، آورده شده است.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۰ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان و فعالان عرصهٔ هنرهای نمایشی به خصوص دوستداران آثار طنز و کمدی ایرانی پیشنهاد میکنیم.
درباره ژان باتیست مولیر
ژان باتیست مولیر در سال ۱۶۲۲ میلادی به دنیا آمد و در سال ۱۶۷۳ درگذشت. وقتی ۹ساله بود، جزو پیشخدمتان ویژهٔ شاه شد. در جوانی زبان لاتین آموخت و آثار ترنس، شاعر و کمدینویس رومی قرن دوم پیش از میلاد را خواند که موجب آشنایی بیشتر او با زبان لاتین شد. مدتی به تحصیل در رشتهٔ حقوق پرداخت و پس از آن بهعنوان وکیل دعاوی به کار پرداخت. وقتی در دربار فرانسه مشغول به کار شد، با برنامههایی نمایشی که توسط بازیگران ایتالیایی در دربار اجرا میشد، آشنا و شیفتهٔ این هنر شد. «عشق طبیب» نام یکی از آثار مولیر است که یک فارس کوتاه و سبک (Farce) به شمار میرود. پس از این اثر بود که او محبوب شد. مولیر عناصر کمیک «کمدیا دل آرته» همچون پیشخدمتان بامزه، فضلفروشان، عشاق جوان دلخسته و دختران احساساتی را گرفت و با زندگی فرانسوی انطباق داد و آثاری پدید آورد که عناوینی همانند کمدی رئالیستی یا اجتماعی یا انسانی را یدک کشیده است. در عصری که کورنی و راسین با تراژدیهای خود آن دوران را به اسم خود سند زده بودند، مولیر با کمدیهایش در کنار آن دو قرار گرفت. این دوران مقارن بود با حکومت لویی چهاردهم؛ دورانی که فرانسه نهتنها به سیاست که بر زبان و ادبیات و هنر در سراسر اروپای غربی حکمرانی میکرد؛ عصری که مولیر در مدت ۳۶ سال از یک زمین تنیس اجارهای به «کمدی فرانسه» راه یافت و در قلهٔ آن قرار گرفت تا هجو اصول اخلاقی را در دربار لویی چهاردهم دستمایهٔ آثار کمدی خودش قرار بدهد، روابط غیراخلاقی درباریان و اشراف ورشکسته، قماربازیها، حرکات جنونآمیز برای کسب جاه و مقام و عنوان، ضیافتهای باشکوه و پر زرقوبرق، خودآراییها، تملق و چاپلوسی و غیره را در کمدیهای خود بهشیوهای جذاب و واقعگرایانه به انتقاد گیرد و پوزخندی زهرآگین به اشرافیت در حال زوال و بورژوازی جاهطلبِ عصر خود بزند.
«عشاق باشکوه» یکی از نمایشنامههای کمدی مولیر است. نمایشنامهٔ «تارتوف» را ادعانامهٔ مولیر علیه فساد حاکم بر کلیسا دانستهاند. «مردمگریز» یا «میزانتروپ» به قلم او، برخورد اجتماعی و اخلاقی مولیر با جامعهٔ فرانسه در عصر لویی چهاردهم را نشان میدهد. او در «خسیس»، اقتصاد واپسگرای عصر خود را تصویر میکند. در مضحکهٔ «زنان فضلفروش» کوتهفکریهای آداب و معاشرت اشراف را نشان داده و عقاید ارتجاعی درمورد زنان را نیز در «مکتب زنان» بازگو میکند. ویژگیهای جهانی کمدیهای مولیر برآمده از این است که در زمینهٔ آثارش رگههای روانشناسی اجتماعی وجود دارد؛ توأم با سرزندگی، شادی، طراوت و قابلقبولبودن شخصیتها. در فن شناخت آثار نمایشی، آثار مولیر را «کمدی شخصیت» میگویند. مولیر وحدتهای سهگانهٔ زمان، مکان و عمل را در آثار خود رعایت کرده است.
بخشی از کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۰
«خانهٔ محقری در میان جنگل، واقع در قریه فیروزآباد، به نظر میآید که عبارت از دو اطاق با در و پنجره شکسته است. نصف یکی از آن دو اطاق را با یک نمدِ آهکی سه ذرعی فرش کرده و بعضی از اسباب، در چادرشب شطرنجی وصلهدار پیچید، تکیه آن را به دیوار دادهاند. در یکی از طاقچههای این اطاق، سماور کج و معوج چرکی از حلبی و کتری سیاه و دو استکان لب پریده در دو نعلبکی بند زده و در کیسه از شلهٔ قرمز کهنه بعضی از اسباب دیده میشود که باید وافور و لوازم آن باشد. در سایر طاقچهها، کاسه و بشقابهای بدل چینی یا کاشی آبی و یک قلیان کثیف گلی و در یک گوشه اطاق هم یک کلک۹۲ شکسته اثاث البیتِ۹۳ این خانه را تکمیل میکند. از اطاق دیگر که درش بسته شده، صدای چند بچه میآید که صدای احمدی و حسنعلی و رقیه است که اطفال صاحب خانهاند و معلوم است که شکایت از گرسنگی دارند.
ضعیفهای که نزدیک دم در، دست در بغل چومباتمه نشسته۹۴، شلیته گلیرنگ از چیت روسی در پا و پیراهن سرمهای از متقال پوشیده، اسمش زلیخا، سنش چهل ولی مقبول و صاحب حسن است. طفلی شیرخواری که در طنبی۹۵ خوابانیده و رویش با سمنقور۹۶ سفید کهنه پوشانیدهاند، دخترکی است موسوم به صفیه و شش ماهه است. مردِ لاغر زردچهره با ریش پهن و ابروی پیوسته و قد کوتاه که قبای یک لائی از الیچه۹۷ قرمز در تن و شلوار قاچمز۹۸ سبزی در پا و کلاه نمدی معروف به طاس بر سر دارد و روبروی زلیخا نشسته، هر دو پایش را دراز کرده، آلوچه شُلک میخورد و هستهٔ آنها را از دهان بیرون میاندازد. شوهر زلیخا است و شغل این مرد از بچگی هیزم شکستن و با دوش به آبادیها بردن و فروختن است و این شغلی است که از جد امجد۹۹ش به او رسیده است.»
حجم
۱۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۵۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه