کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ مفهوم امر زیباشناختی
معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ مفهوم امر زیباشناختی
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ مفهوم امر زیباشناختی نوشتهٔ جیمز شلی و ترجمهٔ محمدرضا ابوالقاسمی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ جلد ۷۱ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد».
درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ مفهوم امر زیباشناختی
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ مفهوم امر زیباشناختی (The Concept of the Aesthetic; The Stanford Encyclopedia of Philosophy) جلد ۷۱ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد» است. این کتاب دو بخش دارد؛ «مفهوم ذوق» و «مفهوم امر زیباشناختی». در بخش «درآمد» این اثر آمده است که اصطلاح «زیباشناسی» طی قرن هجدهم میلادی وارد دایرهٔ اصطلاحات فلسفی شد؛ از جمله برای اشاره به نوعی عین [یا ابژه]، نوعی داوری، نوعی رویکرد، نوعی تجربه و نوعی ارزش. شکاکیتی که در برخی از پرسشهای کلی دربارهٔ این مفهوم به بیان درمیآید، در اواخر قرن بیستم سایهگستر شد. آیا مفهوم امر زیباشناختی ذاتاً مسئلهساز است و این ویژگی تنها همین اواخر در برابرمان پدیدار شده است یا این مفهوم عیبوایرادی ندارد و تنها در این اواخر چنان آشفته شدهایم که جور دیگری فکر میکنیم؟ قضاوت بین این امکانها مستلزم منظری است که بتوان از آنجا نظریهپردازیهای قدیم و جدید در باب مسائل زیباشناختی را مشاهده و بررسی کرد؛ پس با این اثر همراه شوید.
دانشگاه استنفورد انتشار این دانشنامه را در سال ۱۹۹۵ میلادی آغاز کرد. پس از مدتی متن کامل مقالات را در اینترنت در دسترس علاقهمندان قرار داد. کسانی که در تدوین این دانشنامهٔ بزرگ نقش دارند، از استادان و مؤلفان بهنام در حوزهٔ فلسفه هستند. این دانشنامه به سرپرستی دکتر «ادوارد ن. زالتا» صدها مدخل دارد و یکی از بهترین راهها برای آشنایی مقدماتی با مباحث فلسفی است. «مسعود علیا» در سال ۱۳۹۲ با همکاری انتشارات ققنوس، تصمیم به ترجمهٔ بعضی از مدخلهای این دانشنامه گرفت. او بههمراه مترجمانی نامآشنا آخرین ویراست مقالات دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد را با حفظ سبک و زبان به پارسی برگرداند. انتشارات ققنوس این مجموعه را با کسب اجازه از گردانندگان این دانشنامه (بهویژه دکتر زالتا) منتشر کرده است. عناوین بعضی از این جلدها عبارت است از «مفهوم شر»، «فلسفهٔ دین»، «عقل به روایت کانت»، «زیباییشناسی فمینیستی»، «ژاک لکان»، «اخلاق ارسطو»، «باروخ اسپینوزا»، «فیشته» و «پدیدارشناسی».
خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ مفهوم امر زیباشناختی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفه و مفهوم امر زیباشناختی (The Concept of the Aesthetic) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ مفهوم امر زیباشناختی
«گرچه دانتو بانفوذترین و مصرّترین منتقد فرمالیسم بوده است، قاطعیت نقدهای او بیش از قاطعیت نقدهایی نیست که کندال والتون در مقاله «ردههای هنر» مطرح کرده است. استدلال ضدفرمالیستی والتون مبتنی است بر دو نظریه عمده که یکی روانشناختی است و دیگری فلسفی. بر اساس نظریه روانشناختی، اینکه اثر هنری را واجد کدام خصوصیات زیباشناختی ادراک کنیم بستگی دارد به اینکه اثر را متعلق به کدام رده در نظر بگیریم. مثلاً، اگر گرنیکای پیکاسو را جزو رده نقاشی در نظر بگیریم، آنگاه آن را «خشن، مهیج، سرزنده و اشوبنده» (Walton ۱۹۷۰, ۳۴۷) ادراک خواهیم کرد. اما اگر این اثر را در رده «گرنیکاها» ادراک کنیم ــ ردهای که در آن گرنیکاها آثاری هستند با «سطوحی پوشیده از رنگها و شکلهای گرنیکای پیکاسو، اما سطوح آنها همچون نقشههای برجسته عوارض مختلف زمین برجسته و پیشآمدهاند» ـ گرنیکای پیکاسو نه خشن و مهیج، بلکه «سرد، بیروح، مرده، یا ارام و آسوده، یا شاید بیمزه، ملالآور و کسلکننده» (Walton ۱۹۷۰, ۳۴۷) ادراک شود. اینکه گرنیکای پیکاسو را هم میتوان خشن و مهیج ادراک کرد و هم غیرخشن و غیرمهیج، شاید باعث شود تصور کنیم که واقعیتی در دست نیست تا ثابت کند ایا این اثر خشن و مهیج است یا نه. اما این برداشت صرفا زمانی درست است که فرض کنیم واقعیتی در دست نیست که مشخص کند گرنیکای پیکاسو واقعا به کدام رده تعلق دارد، و این فرض نادرست مینماید، زیرا نیت پیکاسو این بود که گرنیکا یک نقاشی باشد و قصد نداشت که یک گرنیکا باشد، و رده نقاشیها در جامعهای که پیکاسو اثرش را در آن خلق کرد بهخوبی جا افتاده بود در حالی که رده گرنیکاها چنین نبود. نظریه فلسفی از همینجا ناشی میشود، نظریهای که طبق آن، خصوصیات زیباشناختی بالفعل یک اثر هنری خصوصیاتی هستند که به واسطه تعلق اثر به یک (یا چند) رده، در اثر ادراک میشوند. از آنجا که برخی خصوصیات [گرنیکای پیکاسو[نظیر اینکه قصد هنرمند از آفرینش آن خلق یک نقاشی بوده و در جامعهای خلق شده که نقاشی در آن یک رده جاافتاده است، خصوصیاتی هستند که ربط و مناسبت هنری دارند هرچند صرفا با دیدن (یا شنیدن) اثر به چنگ نمیآیند، پس به نظر میرسد که فرمالیسم هنری نمیتواند درست باشد. والتون چنین نتیجه میگیرد: «انکار نمیکنم که درباره نقاشیها و سوناتها ــ در صورتی که بهدرستی ادراک شوند ــ صرفا باید بر اساس آنچه میتوان در آنها دید یا شنید داوری کرد. ولی بررسی اثری با حواس بهخودیخود نه مشخص میکند که ادراک صحیح آن چگونه است و نه معلوم میدارد که چگونه میتوان به این ادراک رسید» (Walton ۱۹۷۰, ۳۶۷).
اما اگر بدون مراجعه به نیات و جوامع هنرمندانی که خالق نقاشیها و سوناتها بودهاند نتوانیم بگوییم که این آثار چه خصوصیاتی دارند، تکلیف خصوصیات زیباشناختی پدیدههای طبیعی چه میشود؟ در خصوص این پدیدهها ممکن است چنین به نظر برسد که جز نحوه به سمع و نظر رسیدنشان چیز دیگری برای مراجعه وجود ندارد، و لذا، فرمالیسم زیباشناختی در مورد طبیعت باید مصداق پیدا کند. آلن کارلسون، یکی از چهرههای سرشناس در حوزه روبهرشد زیباشناسی طبیعت، در برابر این برداشت استدلال میآورد. کارلسون میگوید نظریه روانشناختی والتون بهآسانی از آثار هنری به پدیدههای طبیعی انتقالپذیر است: اینکه اسبچه شِتلند را دوستداشتنی و دلربا مییابیم و اسبهای کلایدزدِیل را تنومند و یغور مسلما بازمیگردد به اینکه آنها را متعلق به رده اسبها ادراک میکنیم (Carlson ۱۹۸۱, ۱۹). او همچنین معتقد است که نظریه فلسفی نیز انتقالپذیر است: نهنگها در واقع خصوصیات زیباشناختیای دارند که وقتی آنها را حیواناتی پستاندار در نظر میگیریم، این خصوصیات را در آنها ادراک میکنیم؛ و وقتی نهنگها را ماهی در نظر میگیریم، در واقع هیچ خصوصیت زیباشناختی متعارضی [نسبت به حالت اول] ندارند. اگر بپرسیم چه عاملی تعیین میکند که پدیدههای طبیعی در واقع به کدام رده یا ردهها تعلق بگیرند، پاسخ از نظرکارلسون عبارت است از تاریخ طبیعی این پدیدهها آنچنانکه علوم طبیعی آن را کشف کرده است (۲۲ - Carlson ۱۹۸۱, ۲۱).»
حجم
۱۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۱۳۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه