کتاب علم سرنوشت
معرفی کتاب علم سرنوشت
کتاب علم سرنوشت نوشتهٔ هانا کریچلو (نویسنده و عصبشناس بریتانیایی) و ترجمهٔ علی اکبر ارجمندراد و زهرا یمینی فر است. انتشارات چترنگ این کتاب را منتشر کرده است. چرا آیندهتان از آنچه فکر میکنید، پیشبینیپذیرتر است؟
درباره کتاب علم سرنوشت
کتاب علم سرنوشت را تلاشی برای روشنگری دربارهٔ یکی از پیچیدهترین و جالبترین مباحث در تلاقی علم و فلسفه دانستهاند؛ اینکه آیا انسانها در کنترل سرنوشت خود هستند یا عوامل نهان بیولوژیکی و محیطی، تعیینکنندهٔ مسیر زندگی ما هستند؟ این کتاب مفاهیمی همچون ژنتیک، مغز، تصمیمگیری و ارادهٔ آزاد را عمیقاً بررسی کرده و به ما این امکان را داده است تا با دیدی نو به مفهوم سرنوشت بنگریم. هانا کریچلو (نویسنده و عصبشناس بریتانیایی) در این کتاب به موضوعات گوناگونی پرداخته است که هر کدام بهنوعی بر دیدگاه ما نسبت به سرنوشت و تقدیر تأثیر میگذارد. او با بررسی تحقیقات و دادههای علمی، پلی میان دانش علمی و تفکر فلسفی زده و بحثهای کهن و مدرن دربارهٔ سرنوشت را به میز گفتوگو کشانده است. آیا ما گرفتار سرنوشتی هستیم که ساختار ژنتیکی بهارثرسیده و اتصالات عصبی مغزمان برای ما تعیین میکنند؟ نقش تصمیمگیری و ارادۀ آزاد ما در تعیین سرنوشتمان چقدر است؟ کتاب «علم سرنوشت» با رویکرد علوم اعصاب به بررسی ساختار اتصالات مغز و ژنتیک و نقش آن در انتخابهای ما پرداخته و در ادامه، راهکارهایی برای خروج از اسارت تحمیلی ساختار زیستیمان به ما داده است.
خواندن کتاب علم سرنوشت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب چگونگی زندگی بشر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب علم سرنوشت
«یکصد و پنجاه سال گذشته پیشرفتهای پزشکی خیرهکنندهای را برای بشریت به ارمغان آورده است: آنتیبیوتیکها، جراحی آسپتیک و پیشگیری قابلاطمینان از بارداری تنها چند مورد هستند. این امر بدان معناست که ما مثل گذشتهها دیگر تحت تأثیر سرنوشت زیستشناختی خود قرار نداریم، اما نقطهضعفهای جسمانی ما همچنان به صورت محدودیت باقی مانده است. جدیدترین یافتههای علوم اعصاب با قراردادن این علم درست در هستهٔ اصلی چیزی که ما بیش از پیش معتقدیم شخصیت ما را میسازد، یعنی مغز، جان تازهای به مفهوم سرنوشت میبخشد. این یافتهها نشان میدهند که ما با تمایلات رفتاری ازقبلترسیمشده به دنیا آمدهایم. سپس عصبزیستشناسی و محیط در کنار هم عمل میکنند تا خطوط طرح را پررنگتر و جزئیات را دقیقتر کنند تا تصویر کاملی از زندگی ایجاد شود.
در این هفت فصل، موضوع بحثی را دنبال کردیم که چیزی شبیه به این است: مغزی که با آن متولد شدهایم، محصول هزاران سال نیروهای تکاملی، تابع بسیاری از ویژگیهای گونهای است، اما بر اساس طرح ژنتیکی منحصربهفرد ما شکل گرفته است. در سالهای اولیهٔ زندگی تمایلات خود را از طریق قرار گرفتن در معرض محیطی که معمولاً والدین ایجاد میکنند ـ که در وهلهٔ اول این تمایلات را از آنها به ارث بردهایم ـ تقویت میکنیم. با توجه به اینکه مغز اطلاعات را بر اساس تجربهٔ قبلی پالایش میکند، واقعیت حال و آیندهٔ ما بر اساس تقویت بهمنوار رویدادهای پیشین است. در نهایت در واقعیتی گیرمیافتیم که مغزمان ساخته است و به صورت شبیهسازی فشرده از دنیای وسیع بیرونی است، شبیهسازی که خود را مطابق با انتظارات ما شکل داده است. بیشتر اوقات با شادی در آنجا زندگی میکنیم، اما گاهی اوقات محدودیتهای آن را احساس میکنیم یا متوجه اشکالات آن میشویم. شاد نیستیم و نمیتوانیم این حسوحال را از بین ببریم. سعی میکنیم عادتی را تغییر دهیم و ممکن است مدتی با مشکل مواجه شویم تا از آن عادت دست بکشیم؛ یا سعی میکنیم عقیدهٔ شخص دیگری را تغییر دهیم که معمولاً پایان خوشی ندارد. با محدودیتهایی برخورد میکنیم که بر خودمان، دیگران و تصور ما از جهان حاکم است. این تجربه ممکن است ناامیدکننده باشد؛ ممکن است منجر به سوءتفاهم، رنجش و پرخاشگری شود. ممکن است بگویید این طبیعت انسان است. سرنوشت ما این است که با خود و یکدیگر مبارزه کنیم و بیشتر اوقات مبارزهمان بیهوده است.»
حجم
۴۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۴۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه