کتاب می زی گل به سر (دوزبانه)
معرفی کتاب می زی گل به سر (دوزبانه)
کتاب میزی گل به سر (دوزبانه) نوشتۀ زیوس با ترجمۀ رضی هیرمندی در نشر افق به چاپ رسیده است. این داستان کودکانه و فانتزی جزو مجموعۀ قصههای یک جورکی است و داستان دختربچهای را روایت میکند که ناگهان روی سرش گلی شروع به روییدن میکند.
درباره کتاب می زی گل به سر (دوزبانه)
کتاب میزی گل به سر، داستان دختربچهای به نام میزی است که در یک روز معمولی در حالی که سر کلاس درس نشسته بود ناگهان اتفاق عجیبی برایش میافتد. میزی همراه دیگر بچههای کلاس به درس گوش میداد که یکباره و بعد از شنیده شدن صدای تیک کوتاهی، گلی روی سرش درآمد. این اتفاق آنقدر عجیب بود که همکلاسیهایش باور نمیکردند. آخر ممکن نیست که روی سر آدم گل بروید! وقتی هیجان زیادی بین بچههای کلاس به وجود آمد، خانم معلم به طرف سروصدا میآید تا ببیند موضوع از چه قرار است. با دیدن گل روی سر میزی او هم این اتفاق را باور نمیکند و گمان میکند یکی از پسرها میزی را دست انداخته است؛ اما وقتی نتوانست گل را از روی سر دختر جدا کند او هم متوجه میشود که واقعاً گل روی سر میزی سبز شده است. حالا همه دستبهکار شدهاند تا مشکل میزی را حل کنند. از خانم معلم و مدیر مدرسه گرفته تا دکتر و شهردار و اهالی محل. آیا آنها میتوانند مشکل میزی را حل کنند یا مسئله بیخدارتر از این حرفهاست؟
کتاب میزی گل به سر، قصۀ بامزه و جذابی دارد که با لحنی آمیخته به طنز و در فضایی فانتزی روایت شده است. دکتر زیوس، نویسندۀ کتاب، شاعر و کاریکاتوریست آمریکایی است. او بهخاطر نوشتن فیلمنامه، جایزۀ اسکار و دیپلم افتخار پولیتزر بهخاطر کار آموزش و شادیآفرینی برای بچهها، پدرها و مادرها دریافت کرده است. زیوس با چاپ اولین قصهاش انقلابی در ادبیات کودکان به پا کرد. از کتابهای دکتر زیوس که بیش از صد میلیون نسخه در سراسر دنیا به فروش رسیده، تعداد زیادی کارتون و فیلم سینمایی ساخته شده است.
خواندن کتاب می زی گل به سر (دوزبانه) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران داستانهای کودکان و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب می زی گل به سر (دوزبانه)
«بعد نوبت یکی دیگر از پسر بچه ها بود اینشتاین وان تاس، باهوش ترین پسر کلاس: -خیلی بعیده گل مینا همچو جایی در بیاد. ولی حالا که داره در میآد، خب لابد در میآد! باچ گفت: «هی میزیِ گل به سَر را تماشا کنید! همین جا، تو کلاس داره گل می ده!» معلم ما، خانم اسنیچر پرید وسط: -چه حرف ها! لابد یکی از بچه ها شوخی اش گرفته! ببینم کدام یکی از پسرها این گل را به موی می زی زده؟ حتما می دانید که گل مینا هیچ وقت نمی تونه همچو جایی در بیاد! باچ گفت: «اجازه خانم، ما با چشم های خودمان دیدیم که این جیز از وسط سرش زد بیرون. اگر فکر می کنید دروغ می گیم بِکشیدش، خُب!» اما خانم اسنیچر گوشش پر بود از این جور حرف ها. واسه همین گفت: «سفت بنشین سر جات، می زی می خوام از ساقه بگیرمش!» میزی جیغ زد: «آخ!» باچ گفت: «نکشید، خانم! دردش می آد! حتم دارم ریشه هاش تا مغز سرش رفته پایین!» بچه ها را میگویید، کلاس را گذاشتند روی سرشان. همه با هم دَم گرفتند: «گل به سر داره می ژی! کاکل به سر داره میزی!» خانم اسنیچر از سر و صدای بچه ها داشت سرسام می گرفت: «بچه ها ساکت! گفتم ساکت! عجیبه، بیست ساله تو این کلاس درس میدم بلکه هم بیشتر ولی هیچ وقت همچین چیزی ندیدهام.»
حجم
۴۴۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۳ صفحه
حجم
۴۴۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۳ صفحه